تلاش و پشتکار، آیا شما به توانایی ها و قابلیت های ذاتی فرزند خود بیشتر تاکید میکنید؟ یا به تلاش و پشتکار او بیشتر اهمیت میدهید؟
زمانی که کودکتان روش موثری را یافت. او را مورد حمایت و تشویق خود قرار دهید. فرض کنیم او همیشه زمانی که برادرش سر میز شام سر به سرش میگذاشت، فرار میکرد؛ ولی حالا بردبارانه مینشیند و شام می خورد. این رفتار گاهی در مسیر درست است. این مسئله را به او بگویید. فرض کنیم وقتی کودکی، فرزندتان را برای موهای فرفریاش دست انداخت، فرزندتان از او کناره گرفت و رفت. در این هنگام به او، بگویید که چه کار مشکلی را انجام داده است و شما چه قدر افتخار میکنید که اینگونه رفتار کرده است. سپس، یک خوراکی با همدیگر بخورید.
تلاش و پشتکار، آیا شما به توانایی ها و قابلیت های ذاتی فرزند خود بیشتر تاکید میکنید؟ یا به تلاش و پشتکار او بیشتر اهمیت میدهید؟ اگر شما بر این عقیده باشید که هرکس توانایی و قابلیت مشخص ذاتی دارد و استعداد کاملا ذاتی است، هنگام رو یا رویی با ناکامی ها و مشکلات معمولاً خود را ناتوان می پندارید و تسلیم میشوید و دست از مواجه با مشکل بر می دارید، حال آن که تکیه بر تلاش و پشتکار داشتن باعث میشود با مشکلات رویارو شوید و به دنبال حل آنها باشید نه کناره گیری از مشکلات، بسیاری از چنین دیدگاههایی در رفتار ما با کودکان تأثیر میگذارد، اگر ما همیشه به دنبال نتیجه کار باشیم و به فرایند آن توجه نکنیم، پشتکار و تلاش آنها را نادیده گرفته ایم.
برای آموزش پشتکار به کودکان، لازم است هرگز کارهای آن ها را شما به اتمام نرسانید، بارها پیش میآید که والدین فکر میکنند اگر کارهای بچهها را به اتمام برسانند به آنها کمک کردهاند ولی نمیدانند که با این کار صبر کودکان را کاهش میدهند و مانع رشد پشتکار و تلاش کودکان میشوند.
- مثال
علی کودک ۶ ساله ای است که یک کاردستی به شکل هواپیما درست کرده است و برادر بزرگترش سینا (۹ساله) نیز کاردستی جداگانه ای درست کرده است.
پدر: علی، عجب کاردستی درست کردی! این کاردستی بهترین کاردستی دنیاست!
علی: نه اصلاً هم این طور نیست! کاردستی سینا (برادر بزرگتر) خیلی از من بهتر است. من هیچوقت نمیتوانم کاردستی درست کنم.
پدر: اگر سعی کنی تو هم به خوبی سینا میتونی کاردستی درست کنی، کاردستی ات را به من بده و بذار آن را برایت درست کنم، یک کاردستی که بهترین کاردستی دنیا باشد.
علی: باشه، تو یک کاردستی برای من درست کن! مال من که اصلاً خوب نیست.
پدرِ علی احساس درستی دارد، او فکر میکند علی از این که نمیتواند مثل برادر بزرگترش سینا کاردستی درست کند، تا چه حد ناراحت است و میخواهد به او کمک کند و به علی می گوید کاردستی که او درست کرده بهترین کاردستی دنیاست. اما زمانی که علی در توانایی خود تردید میکند، پدر به او می گوید هرچه را قصد کند میتواند درست کند.
پدر علی در اینجا چند اشتباه کرده است. یکی اینکه قریب به تمامی آنچه پدر می گوید دروغ است و علی هم از این نکته آگاهی دارد (اینکه کاردستی او بهترین کاردستی دنیاست و هیچ ایرادی ندارد و…). پدر علی باید حقیقت را به او می گفت. او باید برایش توضیح دهد زمانی که علی بزرگتر شود کاردستی هایش بهتر و محکمتر میشود، و اینکه زمانی که سینا هم ۶ ساله بود، چیز هایی که می ساخت شبیه همان هایی بود که علی درست میکرد.
دوم این که پدر برای آن که احساس علی را درک کرده باشد، ساخت کاردستی را خود بر عهده میگیرد و کاردستی را که علی نمیتوانست بسازد، خودش برای علی درست میکند. پدر با این کار این پیام را به علی میدهد که «هر وقت کارها مطابق میل تو پیش نرفت، دست بردار و بگذار کس دیگری بیاید و نجاتت دهد».
شکست خوردن به تنهایی مشکل نیست، اما تعبیر و تفسیری که فرزند شما از شکست پیدا میکند میتواند در آینده به پشتکار و صبر او لطمه بزند. پدر علی میتواند احساس علی را درک کند، به این صورت که برای او به روشنی بیان کند که درک میکند که علی چه احساس بدی دارد. برای مثال از خاطره خود در کودکی بگوید، مثلاً «یادم میآید وقتی کودک بودم یک روز به کمک پدرم بادبادکی ساختم. اما وقتی آن را به پرواز درآوردیم تکه تکه شد و من حسابی ناراحت شدم». اما پدر علی نباید مشکل علی را به جای علی حل کند.
سعی کنید انجام کارهایی را به کودکان بسپارید که زمان بیشتری می برد و به کارهایی پاداش دهید که وقت و دقت بیشتری می طلبد. برای مثال هنگامی که کودک شما در حال بستن بند کفشش میباشد، حتی اگر برای پوشیدن کفش و رفتن عجله دارید، صبر کنید تا کودک خود به تنهایی بند کفشش را ببندد و در این کار هرگز او را هول نکنید و کار او را شما به اتمام نرسانید.
برای آموزش پشتکار در کودکان با سن بالا، میتوانید در هر ماه یکبار به مکان هایی بروید که آرام قدم زدن از اصول آن است مانند: موزه، نمایشگاه و… ، همچنین میتوانید ساعت و یا موبایلی را تنظیم کنید و از کودک بخواهید تا کار را تمام نکرده و زنگ نخورده، مکان مورد نظر را ترک نکند. کارهایی مانند کشیدن نقاشی، لگوها و …
مثال: برای یک کودک ۳ ساله، میتوانید از ۴ دقیقه تا نهایت ۹ دقیقه انتخاب داشته باشید. میتوانید با کودک به صف های انتظار بروید. مانند: صف نانوایی، مترو و…، بعد از خوردن غذا بلافاصله سفره را ترک نکنید و کمی تحمل کنید.