جدیت یا دلسوزی!؟

والدین نباید به دنبال مرز مشخصی برای سخت‌گیری باشند و تصور کنند عدول از آن باعث افراط می شود. سختگیری می تواند مثبت یا منفی باشد و این والدین هستند که باید با هوشیاری و آگاهی کامل نسبت به رفتارهای کودک و ابراز واکنش های صحیح و به موقع، مرزها را رعایت کنند.   والدین […]

والدین نباید به دنبال مرز مشخصی برای سخت‌گیری باشند و تصور کنند عدول از آن باعث افراط می شود. سختگیری می تواند مثبت یا منفی باشد و این والدین هستند که باید با هوشیاری و آگاهی کامل نسبت به رفتارهای کودک و ابراز واکنش های صحیح و به موقع، مرزها را رعایت کنند.

 

والدین هوشمند می دانند که باید نسبت به اجرای کدام قوانین جدیت و سختگیری داشته باشند و نسبت به اجرای کدام قوانین انعطاف به خرج دهند. بنابراین موقعیت، شرایط کودک، سن و جنس وی نقش مهمی در اعمال قوانین در منزل دارد و والدین باید همه این مسائل را لحاظ کنند. گاهی اشکال در اجرای قوانین به والدین برمی گردد. والدی که نتواند تکانه های هیجانی خود را کنترل کند ناگهان عصبانی می شود، فریاد می کشد یا به خشونت روی می آورد. مجبور است بدون دلیل و به جبران رفتارهای غیر منطقی خود مهربانی کند و یا در اجرای قوانین استثنا قائل شود. این جاست که کودک نمی تواند بفهمد که اجرای قوانین تا چه حد اهمیت دارد و آن را به حال و هوای والد خود نسبت می دهد.

 

حس دلسوزی والدین نسبت به فرزندان یکی از مشکلات خانواده‌های ایرانی است. زیرا متاسفانه والدین هر آنچه را که خود در کودکی نداشته اند و هر خطایی را که خودشان مرتکب شده اند، نمی خواهند در مورد فرزندشان تجربه کنند.  اولا، پدر و مادر باید به افق و غایت تربیت توجه داشته باشند و این افق را بلند و غایت را بزرگ ببینند. دوماً، والدین باید خودشان به سبک زندگی اخلاقی و دینی و انسانی توجه داشته باشند و بر این اساس فرزندان را در فضایی متعادل روانی و انسانی قرار دهند و در فضای معنوی زندگی کنند تا بتوانند انسان هایی سالم باشند. نکته سوم در مواجهه با فرزندان است که باید متناسب با سن فرزند، آموزش هایی به او داده شود و در مواردی که لازم است او را نهی کنند و بیشتر این برخوردها باید غیرمستقیم و عملی باشد.

 

حال در برخی موارد برای برخی از والدین سؤال پیش می آید که چگونه بین جدّی بودن و دلسوزی برای بچه‌ها مرز تعیین کنیم؟ به نظر می‌آید جدیت هم خیلی مواقع زیر مجموعه‌ی دلسوزی است؛ یعنی ما دلسوزانه برای تربیت فرزندان خود جدیت به خرج می‌دهیم. یک ویژگی که باید در تربیت حاکمیّت داشته باشد این است که ما دلسوزانه تربیت کنیم و دلسوزانه جدیت به خرج دهیم.

 

دلسوزی، یک نگرانی است؛ نگرانی از این‌که بچه‌های ما دچار آسیب نشوند و برای آن‌ها اتفاقی نیفتد؛ چه از لحاظ جسمی و چه از نظر روحی. این‌جا است که ما باید از آن شیوه‌های تربیتی بر اساس همان الگویی که داریم استفاده کنیم. جدیت به معنای اخم ‌کردن نیست؛ بلکه به معنای پیگیری والدین برای جا انداختن یک اصل تربیتی یا ویژگی تربیتی در خانه است. ممکن است گاهی اوقات حتی این جدیت با بوسیدن فرزند یا با بغل‌کردن او همراه باشد.

 

یک اصل اساسی در فرزندپروری تاکید بر ارائه الگوی سالم به کودکان است و والدین که نزدیک ترین افراد به کودکان هستند و از نظر احساسی تاثیر زیادی روی آن ها دارند به عنوان بهترین الگو برای کودک شناخته می شوند. این در حالی است که متاسفانه بعضی از والدین فضیلت های اخلاقی را نمی شناسند و از آن جا که ماهیت آن را درک نکرده اند، نمی توانند آموزگار خوبی برای کودک باشند.

 

بعضی از والدین نمی دانند که بردباری یعنی توانایی درک نظرات دیگران بدون داشتن قضاوت ارزشی، انصاف یعنی رفتار بی طرفانه و بدون قضاوت، همدلی یعنی درک احساسات دیگران، وجدان یعنی توجه به ندای درونی فطرت و همه این فضیلت ها به صداقت و دلبستگی نسبت به کودک در امر تربیت وابسته است. باید دانست تا زمانی که والدین آگاه، هوشیار و مطلع نسبت به امر خطیر تربیت نباشند، نمی توان امیدوار بود که امر تربیت بدون اشکال پیش برود.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما