در صورتی که والدین قبل از خواب با فرزندشان صحبت کنند یا برایش قصهای تعریف کنند، میتوانند درباره مشکلات کودک آگاهی یابند. قصهها یا کتابهای مصوری که دعوا یا کشمکشی را به تصویر میکشند، برای این منظور مناسباند. کودک در اکثر مواقع خودش را با یکی از شخصیتهای خاص داستان مقایسه و از او طرفداری […]
در صورتی که والدین قبل از خواب با فرزندشان صحبت کنند یا برایش قصهای تعریف کنند، میتوانند درباره مشکلات کودک آگاهی یابند. قصهها یا کتابهای مصوری که دعوا یا کشمکشی را به تصویر میکشند، برای این منظور مناسباند. کودک در اکثر مواقع خودش را با یکی از شخصیتهای خاص داستان مقایسه و از او طرفداری میکند. آن وقت والدین میتوانند دربارهی خواستهها و آرزوهای فرزندشان به اطلاعاتی دست یابید.
شاید کودک خودش را به جای یکی از شخصیتهای آرام داستان بگذارد. در این صورت ممکن است به میلِ خود رفتارهای خشن و پرخاشگرانه اش را کمتر کند. والدین حتی میتوانند به فرزندشان اجازه دهند تا موضوع داستان را خودش تعیین کند. شاید او بخواهد قهرمان باشد و به این وسیله نشان دهد که آیا میتواند خشونتش را به شکل یک رفتار مسئولانه تغییر دهد؟
حتی ترسهای کودکان هم با استفاده از داستانها، کتابهای مصور و قصهها آشکار میشوند. گفتوگویی که بین والدین و فرزندان انجام میشود و کودک در جریان آن افکار، نظرات و آرزوهای پنهانیاش را میگوید، بیش از هر چیز تعیینکننده است. خشم، یأس و دلسردی، عصبانیت و خشونت هم به روش بازی شناسایی می شوند. کودکان خشن و پرخاشگر اغلب در درک و پذیرش احساسات خود مشکل دارند. در بازیهایی که در ادامه میآیند، بچهها میتوانند بدون احساس ترس یا گناه این مسئله را امتحان کنند. آنان با این کار اولین گام را برای درکِ احساسات دیگران و غلبه بر خشونت خویش برمیدارند.
والدین باید پس از انجام هر بازی، درباره تجربیات و احساساتی که بچهها موقع انجام بازی داشتند، زمانی که کودکان نمایش بازی میکنند و به جای نقش اصلی داستان حرف میزنند، به آنها توجه کنید. آنها در این حالت ترسهایی را به زبان میآورند که در شرایطی غیر از این، درباره آنها حرفی نمیزنند.
هرگز احساسات کودک را نادیده نگیرید و بگذارید او به راحتی احساسش را بیان کند. با کودک همدردی کنید و به او راهی پیشنهاد کنید تا غصه هایش را فراموش و یا موضوع دیگری را جایگزین آن کند. در حضور فرزندتان برخورد مثبت و آرامی از خود بروز دهید. کودکان به شادی و قدرت پدر و مادرشان بسیار متکی هستند و از آن الهام می گیرند. این بدان معنی نیست که حق ندارید گاهی اندوهگین یا خشمگین باشید. این امر اجتناب ناپذیر است ولی کودکان به محیطی امن و آرام و اغلب مثبت نیاز دارند. هیچ کس نمی تواند بیشتر از شما در ایجاد چنین فضایی موثر باشد.
یکی از وظایف پدر و مادر در تربیت فرزند، پرورش فطرت راستگویی کودک است. والدین موظف هستند تا در خانه طوری رفتار نمایند که اطفال به راستی و راستگویی عادت کنند و برای رسیدن به این نتیجه، مراقبت های علمی و عملی بسیاری لازم است. مهم است که این نکته را در نظر بگیرید که بیشتر کودکان خوب هم مرتکب بدرفتاری، حاضر جوابی، قانون شکنی و کارهای اعصاب خرد کن می شوند. این گذری طبیعی به سوی استقلال و خود کفایی کامل است و هر چند شاید برای هر دوی شما دردناک باشد، بخشی گریز ناپذیر از رشد کردن و بزرگ شدن است.