مدرسه که تعطیل میشود، بچهها دستهدسته راهی خانهها میشوند. در این میان، بعضیها دور از چشم پدر و مادر به سوپرمارکت نزدیک مدرسه سری میزنند و شکلات، بستنی یا بستهای لواشک میخرند. بعضیها هم چنان سرگرم بازی میشوند و با لباسی نامرتب و گاه خاکآلود به خانه میرسند. با این که شاید والدین از رفتار […]
مدرسه که تعطیل میشود، بچهها دستهدسته راهی خانهها میشوند. در این میان، بعضیها دور از چشم پدر و مادر به سوپرمارکت نزدیک مدرسه سری میزنند و شکلات، بستنی یا بستهای لواشک میخرند. بعضیها هم چنان سرگرم بازی میشوند و با لباسی نامرتب و گاه خاکآلود به خانه میرسند. با این که شاید والدین از رفتار این دو گروه چندان راضی نباشند، اما عدهای از بچهها هستند که کارشان را هیچ کس دوست ندارد و هیچ فرد عاقلی آن ها را تائید نمیکند؛ دو گروه اول هر کاری که میکنند، لااقل به دیگران صدمهای نمیزنند، اما گویا این گروه فکر میکنند تنها با سنگزدن به گربهها یا ترساندن پرندههاست که میتوانند چند دقیقهای شاد و آزاد باشند!
شاید فکر کنید تعداد این بچهها خیلی کم است، آن قدر کم که پرداختن به مسائل آن ها ضروری نیست. یا این ها فقط به گروه و طبقه خاصی اختصاص دارند، اما چه تعدادشان کم باشد و چه زیاد، چه متعلق به گروه و فرهنگ خاصی باشند و چه رفتارشان همهگیر باشد، در هر صورت در این جامعه زندگی میکنند و یکی باید برایشان توضیح دهد موجودات بیگناه به هیچ دلیلی نباید مورد آزار قرار گیرند. به مثال زیر توجه کنید:
«پسری ۹ ساله، که مودب و مهربانی است؛ اما با همه این مهربانی و عطوفت، گاهی دلش میخواهد چرت گربههایی را که در حال استراحت هستند، پاره کند. وقتی در مورد این کارش از او سوال میکنیم، میگوید: چرا وقتی من خوابم، یکی میآید و بیدلیل بیدارم میکند؟ حالا من هم دوست دارم خواب او را به هم بزنم. شاید اگر او با شما صحبت کند و چنین دلیلی بیاورد، فکر کنید پسر لوس و بیتربیتی است، در حالی که او یکی از بهترین بچههایی است که میتوان دید و سراغ گرفت و شاید فقط محبتی را که انتظار دارد، از خانوادهاش دریافت نکرده است.»
تمام رفتارهای محبتآمیز کودکان یا خشونتهایی که از خود نشان میدهند، دقیقاً از رفتارهایی نشأت میگیرد که دیگران نسبت به آن ها داشتهاند، نباید فراموش کنیم رفتارهای اجتماعی کودکان حاصل برخورد و نوع رفتار دیگران در مقابل آن هاست؛ به این معنا که رفتار تمام اعضای خانواده و اطرافیان کودک که به نوعی با او در ارتباط هستند، در این زمینه بسیار مهم و تاثیرگذار است. در واقع زمانی که کودک از طرف کسی که او را دوست دارد، طردشده یا با خشونت با او برخورد شود، شاهد چنین رفتارهایی نیز خواهیم بود.
برخی از کودکان بدون توجه به رفتار خانواده دچار برخی ناسازگاریهای رفتاری هستند که باید بین آن ها و بچههای خشن و تندخو تفاوت قائل شد، ناسازگاریهای رفتاری به خودی خود ایجاد نمیشود. به عنوان مثال ممکن است کودکی به این دلیل که بیش فعال است، رفتارهای ناسازگارانهای داشته باشد، البته به معنای واقعی باید پزشک بیشفعالی او را تشخیص داده باشد، نه اینکه با دیدن شیطنتهای کودکانه، خانواده تصور کنند فرزندشان دچار چنین مشکلی است. در ضمن، نباید فراموش کنیم در این موارد هم ابراز رفتارهای خشن، قطعی و صد درصد نیست، به این معنا که بچههای بیشفعال حتما تمایلی به آزار و اذیت حیوانات دارند.