دسامبر 30
بازدید : 1320
نظرات : بدون دیدگاه
مسخره کردن لهجه ها در رسانه ملی

«مادر نیما زنی عصبی است که مرتباً به لهجه شمالی در حال دعوا کردن با بچه ها است. از طرفی شخصیت های اصلی این برنامه که به زبان معیار (تهرانی) سخن می گویند، به راحتی والدین نیما را مسخره کرده و به خود اجازه می دهند که به آن ها اهانت کنند.»   کارشناسان زبان […]

«مادر نیما زنی عصبی است که مرتباً به لهجه شمالی در حال دعوا کردن با بچه ها است. از طرفی شخصیت های اصلی این برنامه که به زبان معیار (تهرانی) سخن می گویند، به راحتی والدین نیما را مسخره کرده و به خود اجازه می دهند که به آن ها اهانت کنند.»

 

کارشناسان زبان بر این باورند که لهجه ها و گویش ها اهمیت ویژه ای در پویایی فرهنگ اقوام دارند و موجب پیشرفت دانش و فرهنگ مردم می گردد. به دیگر سخن، لهجه ها باعث غنای زبان آن فرهنگ و در نتیجه بالندگی فرهنگ های بومی هستند. به همین دلیل تضعیف لهجه ها و گویش ها منجر به ضعیف شدن احساسات قومی- نژادی می شود.

 

از طرفی زبان و به تبع آن لهجه ها، میراث فرهنگی گذشتگان محسوب می شوند و نابودی آن به معنای نابودی بخش بزرگی از تاریخ و فرهنگ منطقه ای است که لهجه بر آن حاکم بوده. در عین حال زبان و لهجه ها نقش به سزایی در هویت بخشی مردمان دارند. وقتی زبانی از میان می رود یا تضعیف می شود، جهان و مردمان آن کشور، میراث گرانبهایی را از دست می‌دهند؛ زیرا مجموعه عظیمی از افسانه ‌ها، اسطوره ‌ها، شعرها و میراث ادبی و دانش جمع ‌شده توسط نسل‌ های مختلف در طی قرن‌های متمادی به یکباره از بین می ‌رود.

 

با رشد تکنولوژی، گسترش شهرها، توسعه شهرنشینی، نابودی بعضی روستاها و حاکمیت زبان معیار، لهجه ها و گویش های مناطق سنتی از بین رفته اند. به عنوان مثال خانواده ها معمولاً اگر خود هم با لهجه یا زبان محلی سخن بگویند، با فرزندان خود به زبان معیار صحبت می کنند و مشاهده می شود که فرزندان و خانواده ها رغبت چندانی ندارند که به گویش محلی خود سخن بگویند. دلایل این عدم رغبت متعدد است و می توان فاکتورهای مختلفی را لیست کرد، ولی بدون شک نقش «رسانه ملی» بسیار پراهمیت و پررنگ است.

 

بارها مشاهده شده است که در سریال ها یا برنامه های طنز تلویزیون لهجه ای از یک منطقه به سخره گرفته شده یا به گونه ای شانیت آن حفظ نشده است. ولی مسئله زمانی حادتر می شود که در برنامه های کودک هم لهجه ها به سخره گرفته می شوند. کودکان، به عنوان مخاطبین اصلی برنامه های کودک، آینده سازان یک کشور تلقی می شوند و چناچنه زبان و هویت فرهنگی در نگاه آن ها ضعیف و یا بی اهمیت شود، به مرگ فرهنگ های بومی مناطق مختلف سرعت بیشتری می بخشد.

 

اگر نگاهی گذرا به برنامه های کودک تلویزیون بیاندازیم متوجه می شویم که شخصیت های طنز و لوده برنامه های کودک با لهجه منطقه ای خاص سخن می گویند. به عنوان مثال در برنامه «رنگین کمان» والدین یکی از شخصیت ها به نام «نیما» به لهجه شمالی صحبت می کنند و بعضاً هنگامی که می خواهند فحشی بدهند از این گویش استفاده می کنند. مادر نیما زنی عصبی است که مرتباً به لهجه شمالی در حال دعوا کردن با بچه ها است. از طرفی شخصیت های اصلی این برنامه که به زبان معیار (تهرانی) سخن می گویند، به راحتی والدین نیما را مسخره کرده و به خود اجازه می دهند که به آن ها اهانت کنند.

 

برنامه «عموپورنگ» نیز دیگر برنامه ای است که شخصیت های آن به لهجه شمالی سخن می گویند. در این برنامه که به تازگی با نام «هزار و شصت و شونزده» هر روز به روی آنتن می رود، دو شخصیت اصلی آن به نام های «گلدون خان» و «بلبل خانم» به لهجه شمالی صحبت می کنند، در حالی که آنان افرادی بزرگسال و طنز و گاه لوده هستند که رفتارهای منفی مانند تمسخر دیگران، عدم توجه به رفتارهای اجتماعی و … از خود نشان می دهند. حال به این لیست، دیگر برنامه ها را هم می توان اضافه نمود که گاه تمسخر و تضعیف لهجه ها در آن دیده می شود.

 

خردسالان و کودکانی که مخاطبین برنامه های تلویزیون هستند و به چنین شخصیت هایی می خندند، به مرور زبان کلیشه ای در ذهن آنان شکل می گیرد مبنی بر این امر که می توان فرهنگ قومی دیگر اقوام کشور را به سخره گرفت و یا اساساً آن ها را جدی نگرفت. از طرف دیگر، سرخوردگی فرهنگی نیز برای کودکانی که به این لهجه ها، خود یا والدین شان، سخن می گویند، شکل می گیرد و برای آنان این ذهنیت ایجاد می شود که گویش و لهجه آنان محبوبیت و کاربردی در میان عموم ندارد. درنتیجه رغبتی برای سخن گفتن پیدا نمی کنند و سعی در تقلید لهجه معیار برمی آیند.

 

این نوشتار بر آن نیست که بگوید برنامه های کودک به عمد به تضعیف لهجه ها می پردازند، ولی بی توجهی برنامه سازان کودک به این امر و نادیده گرفتن حساسیت های مخاطبین هدف که خردسالان و کودکان هستند، موجب بی اهمیت جلوه دادن این مسئله و ضعیف شدن و در آخر نابودی فرهنگ بومی در نگاه آنان می گردد.

 

سخن آخر این که، رسانه ملی و برنامه سازان کودک باید توجه ویژه ای به این امر داشته باشند و به طور ناخواسته موجبات تسریع مرگ فرهنگ بومی اقوام مختلف کشور را پیش نیاورند. این مسئله نیاز به توجه و حساسیت مسئولان دارد تا نه تنها باعث تضعیف فرهنگ قومی-نژادی نشوند بلکه موجبات احیا و محبوبیت آن ها را نیز فراهم کنند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما