والدین را بر حسب اینکه چه میزانی از قاطعیت و محبت را در ارتباط با کودکان خود نشان میدهند میتوان به چهار طبقه دستهبندی کرد. والدین قاطع و محبتکننده این دسته از والدین آنهایی هستند که قاطعیت در کلام و رفتار دارند. بدون دلیل کاری را انجام نمیدهند و وقتی دلیلی برای انجام کاری […]
والدین را بر حسب اینکه چه میزانی از قاطعیت و محبت را در ارتباط با کودکان خود نشان میدهند میتوان به چهار طبقه دستهبندی کرد.
والدین قاطع و محبتکننده
این دسته از والدین آنهایی هستند که قاطعیت در کلام و رفتار دارند. بدون دلیل کاری را انجام نمیدهند و وقتی دلیلی برای انجام کاری وجود داشته باشد، با قاطعیت آن را انجام میدهند. یا برعکس، اگر دلیلی منطقی وجود نداشته باشد، با قاطعیت از انجام آن خودداری میکنند و تسلیم خواستههای کودک نمیشوند. آنها در عین قاطع بودن،صمیمی و با محبت نیز هستند. به خواستههای کودک به صورت متعادل توجه دارند و از اینکه تمام خواستههای کودک را برای ساکت کردن او بپذیرند خودداری میکنند. فرزندان این والدین با اینکه محبت و صمیمیت زیادی از والدین خود دریافت میکنند، نازدانه بار نمیآیند.
مثال: احمد پسر ۴ ساله است. او چند دقیقه پیش یک آیسکریم بزرگ خورده است. با اینحال یک آیسکریم دیگر از مادرش میخواهد. مادر احساس میکند که خوردن آیسکریم زیاد برای سلامتی او خوب نیست. بنابراین تقاضای او را با گفتن این جمله که “جانم همین حالا آیسکریم خوردی، فردا یکی دیگر برایت میخرم،” رد میکند. احمد پاهایش را به زمین میکوبد و آیسکریم میخواهد. مادر مجددا با همان لحن خوب و صمیمی برایش توضیح میدهد. احمد قبول نمیکند و شروع به داد و بیداد میکند. مادر با حفظ قاطعیت خود و تسلیم نشدن در مقابل احمد ناراحتی خود را با یک اخم کوچک در چهره نشان میدهد. علاوه بر این احمد قبلا هم یاد گرفته است که با این شیوهها نمیتواند نظر مادر را تغییر دهد، به همین دلیل در نهایت از او میپرسد: فردا برایم میخری؟
چنین مادرانی کار تربیت کودک را با محبت و پذیرش به پیش میبرند و از تنبیه بدنی خودداری میکنند. آنها از شیوههایی مثل قطع کوتاه محبت (مثل اخم یا نگاهِ تنبیهآمیز)برای تنبیه استفاده میکنند. چنین روشهایی در طولانی مدت تأثیرات خوبی روی رفتار کودک خواهند داشت.
والدین قاطعِ طردکننده
این دسته از والدین با وجود قاطعیت زیادی که دارند فاقد محبت و صمیمیت هستند. آنها در رفتار و گفتار خود چندان پذیرش و صمیمیتی از خود نشان نمیدهند. به عبارتی دیکتاتورمآب، سختگیر، خشک، و خشن میباشند. ممکن است از تنبیههای شدید هم استفاده کنند. کودکان این والدین نیز با اینکه یاد گرفتهاند به هیچ طریق قادر به تغییر نظر والدین خود نخواهند شد، اما معمولاً احساس خلاء عاطفی میکنند.
این کودکان یا مثل والدین خود طردکننده و سرد و خشن بار میآیند یا شدیدا نیازمند محبت. چنین شیوه ارتباطی عواقب وخیمی برای کودک میتواند داشته باشد. چنین کودکانی اختیار، عزت نفس و اعتماد به نفس کافی ندارند. در مثال فوق مادر قاطع و طردکننده بدون اینکه توضیحی برای کودک بدهد از تسلیم شدن در مقابل او خودداری میکند و از تنبیه استفاده میکند.
والدینِ بامحبتِ فاقد قاطعیت
این والدین شاید به همان اندازه والدین قاطع با محبت به کودکان خود محبت میکنند اما قاطعیت کافی ندارند، بطوری که با کوچکترین اصرار و پافشاری تسلیم کودک میشوند. رفتارهای خود را زود تغییر میدهند و شیوه تربیتی و ارتباطی ندارند. این کودکان یاد میگیرند که با کمی اصرار میتوانند پدر یا مادر را راضی کنند. در مثال فوق مادر بامحبت و فاقد قاطعیت ممکن است با وجود عدم رضایت خود آیسکریم دوم و سوم را نیز برای کودک خود بخرد.
والدینِ فاقدِ قاطعیتِ طردکننده
این دسته از والدین نه قاطعیت دارند نه محبت و معمولاً کودکان را بحال خود میگذارند و به شیوههای تربیتی پایبند نبوده و بیش از اندازه آسانگیر اند. توجهی به نیازهای ودک چه جسمی و چه عاطفی ندارند و عمدتاً به دنبال نیازها و خواستههای خود هستند. این کودکان یاد میگیرند روی والدین خود حساب نکنند؛ دارای آزادیهای مطلق هستند و سرخود بار میآیند.
حالا پرسش این است که کدام شیوۀ ارتباطی مناسبتر است؟
باید توجه داشته باشیم که «قاطعیت» و «محبت» و تعیین میزان آنها در ارتباط با کودک اهمیت بسیار دارد. درجاتی از قاطعیت همراه با محبت برای ارتباط با کودک ضروریست. بطوری که سالمترین فرزندان را گروه والدین «قاطع بامحبت» پرورش میدهند. آنها اعتماد به نفس بالایی دارند و قدرت منطق و استدلال آنها در کنار تأمین شدن نیازهای عاطفیشان رشد پیدا میکند. آنها یاد میگیرند باید برخی خواستهها را بنا به دلایلی به تأخیر انداخت. همچنین این کودکان در کنار محبتی که از والدین خود دریافت میکنند، میدانند که قاطعیت پدر و مادر به معنی فقدانِ محبت نسبت به آنها نیست.