اکتبر 18
نویسنده : سید مهدی حسینی
بازدید : 2921
نظرات : ۳ دیدگاه
بهترین روش های تربیت

بهترین روش تربیتی روش الگویی است یعنی خود والدین خوب باشند. کدام مدرسه یا دانشگاهی خوب زندگی کردن را می آموزد؟ نداریم،پس کی قرار است بچه ها خوشبخت زندگی کنند؟ مهمترین وظیفه والدین این است که خوشبخت زندگی کردن را به کودک یا بدهد. اما مشکل اینجاست بسیاری از والدین بلد نیستند خودشان خوب زندگی […]

بهترین روش تربیتی روش الگویی است یعنی خود والدین خوب باشند. کدام مدرسه یا دانشگاهی خوب زندگی کردن را می آموزد؟ نداریم،پس کی قرار است بچه ها خوشبخت زندگی کنند؟

مهمترین وظیفه والدین این است که خوشبخت زندگی کردن را به کودک یا بدهد. اما مشکل اینجاست بسیاری از والدین بلد نیستند خودشان خوب زندگی کنند. پدر و مادری که بلد نباشند خوشبخت زندگی کنند نمی توانند فرزندان خود را خوشبخت تربیت کنند. پس هر جایی که جلسه یا کلاس آموزشی بود همه والدین باید شرکت کرده یا مطالعه کنند تا خوب زندگی کردن را بهتر بیاموزند. بهترین روش تربیتی همین است. بچه ها از ما یاد می گیرند.

اگر از والدین بپرسید: بزرگترین آرزویی که برای فرزندان خود دارید چیست؟ همه آنها به صورت مختلفی پاسخ می دهند: دوست داریم فرزندانی خوب و با ادب داشته باشیم و به ما احترام بگذارند. دوست داریم وقتی بزرگ شد از پس مشکلات بر بیاید و خلاصه اینکه خوشبخت و موفق باشند. هرچند پاسخ های والدین یکسان نیستند ولی همه آنها دوست داند فرزندانی موفق و خوشبخت داشته باشند. اما سوال اینجاست: اگر والدین واقعا فرزندانی موفق خوشبخت می خواهند پس چرا بین حرف و عملشان اینقدر تفاوت وجود دارد؟ در حقیقت اگر والدین بلد نباشند خودشان خوب زندگی کنند درواقع هیچ چیزی ندارند به فرزندان خود بیاموزند. اگر والدین پرخاشگری کنند کودک پرخاشگری را یاد می گیرد. اگر کتک بزنند کتک زدن را یاد می گیرد. اگر فحش دهند کودک فحش دادن را یاد می گیرد. پس والدین با زندگی کردن خودشان طرز زندگی کردن را به کودک یاد می دهند. بعد از ما در زندگی چه چیزی باقی می ماند؟

بعد از ما در زندگی فقط خاطره باقی می ماند پس تا می توانید خاطرات خوش بیشتری بسازید و از زندگی لذت ببرید. دست همسر و فرزند خود را بگیرید و به جاهای دیدنی بروید. سعی کنید با فرزندان خود خاطرات خوشی را بسازید وقتی این کاررا انجام دهید دیگر حسرت زندگی را نمی خورید. کودکان آن چیزی نمی شوند که ما می خواهیم بلکه آن چیزی می شوند که ما هستیم.

 

1– نشاط را در زندگی تان افزایش دهید:

به طور کلی نشاط یعنی اینکه فرد در زندگی چه احساس نسبت به خودش دارد. اگر انسان احساس پوچی، سردرگمی و بی مسوولیتی کرده و احساس خوبی نسبت به خود و زندگی ندارد این یعنی نشاط در زندگی اوپایین است.

همه کودکان در زندگی نشاط دارند اما بسیاری از والدین با برخی از اشتباهات خود این نشاط را نابود می کنند. مهم ترین عاملی که نشاط کودک را کاهش می دهد والدین هستند و در مقابل بزرگترین عاملی که نشاط را در کودک افزایش می دهد نیز خود والدین هستند.

 

چگونه نشاط کودک را شناسایی کنیم؟

اگر کودک بازی نکرده و در گوشه ای بنشیند، این یعنی نشاط در زندگی او پایین است و بهتر به مشاور مراجعه کنید. اگر کودک بازی نکرده و از زندگی لذت نبرد، یعنی آسیبی در زندگی او وجود دارد. پس مهم ترین عاملی شناسایی نشاط این است که بدانیم کودک بازی می کند یا خیر. چرا که بازی کردن مهمترین عاملی است که می تواند نشاط را به نمایش بگذارد. وقتی با کودک بازی می کنید توجه داشته باشید در بازی چه چیزی به کودک یاد می دهید. فعالیت هایی که کودک در حین بازی کردن انجام می دهد هر چه که باشد اسمش بازی است. کودکان معمولا از هر چیزی برای بازی کردن استفاده می کنند. کودکان دنبال بهانه اند برای خندیدن، ارتباط برقرار کردن و بازی کردن. اگر والدین به این خواسته ها جواب مثبت دهند کودک می تواند به خوبی رشد کند. وقتی کودک از نقاشی کشیدن لذت می برد این کار یعنی نشاط در زندگی اش بالا است اما اگر مادر دخالت کند که چرا این طور می کشی؟ چرا این کار را می کنی؟ این کارها نشاط را از بین می برد.

 

مهم ترین مسئله در بازی این است که چه کسی با کودک بازی می کند. فردی که با کودک بازی می کند صمیمیت عاطفی را ایجاد کرده و به مرور کودک الگوها را ازکسی می گیرد که با او بازی می کند. اگر والدین با کودک بازی کند  کودک الگویش را از آنها می گیرد. البته این بدان معنا نیست که اجازه ندهید کودک با کس دیگری بازی نکند بلکه بگذارید با دیگران و همسالان خود بازی کند. ممکن است در بازی با دیگران چیزهای بدی یاد بگیرد . اما اشکالی ندارد بازهم شما هستید و می توانید کودک را هدایت کنید.

 

کودکانی که بازی نکنند، نپرند و ندوند هوش فیزیکی شان کاهش می یابد یعنی رابطه جسم و ذهن پایین می اید. در نتیجه سن سکته های مغزی در آینده کاهش پیدا می کند. امروزه با توجه به کوچکتر شدن خانه ها، والدین آنقدر فعالیت های بدنی به کودکان نمی دهند. امروزه والدین سعی می کنند کودکان بازی های فکری انجام دهند تا فکرشان رشد کنند. این کار باعث می شود فرد در سنین 40 یا 50 سالگی شروع به سکته کردن کند. البته منظور این نیست که بازی های فکری مناسب نیستند، اما کودک ابتدا باید فعالیت های بدنی مانند: دویدن، پریدن و بازی کردن انجام دهد و سپس بازی های فکری انجام دهد. اگر کودکی بازی نکند و انرژی های بدنش را تخلیه نکند در درس خواندن یا بازی فکری نمی تواند آرام بنشیند چون انرژی های بدنش مدام در حال تلاطم است. بنابراین نشاط در کودک خلاصه می شود در رابطه صمیمی و عاطفی بین کودک و والدین. یعنی پدر و مادر باید با کودک بازی کرده و خاطرات خوشی را رقم بزنند. ما از نشاط برای تربیت استفاده می کنیم با این کار می توانیم کودک را به سمتی ببریم که دوست داریم در آن مسیر هدایت شود.

 

2- تقویت اعتماد به نفس کودک از همان دوران اولیه:

اصل اعتماد به نفس این است که وقتی افراد تمرکز خود را روی توانایی های خود بگذارند اعتماد به نفس شان افزایش می یابد اما به محض اینکه تمرکز خود را روی ناتوانایی ها و ضعف های خود بگذارند اعتماد به نفس شان به شدت کاهش می یابد. پس سعی کنید تمرکز خود را روی توانایی های کودک بگذارید. به عنوان مثال: نوزاد شش ماه شما تصمیم می گیرداز پله های خانه بالا برود. پله های اول، دوم، سوم تا پنجم را بالا می رود بعد به پایین خود نگاه کرده و با خودش می گوید: آفرین، من پنج تا پله  اومدم بالا. من میتونم. سپس به بالا رفتن ادامه می دهد بعد دوباره به پایین نگاه می کند اعتماد به نفسش به اوج خود می رسد. وقتی پله های بعدی را بالا می رود ، شما ناگهان چشمتان به کودک می افتد که بالای پله ها قرار دارد.

 

واکنش شما چیست؟

اولین واکنش شما این است که به شدت می گویید: وای! نه الان می افتی، تو نمی تونی. در این شرایط تمرکز خود را روی ناتوانایی های کودک گذاشته اید. شش ماه اعتماد به نفسش ازبین می رود. البته شما باید نظارت داشته باشید و او را کنترل کنید. همین کودک شش ساله می شود چاقو را گرفته و می خواهد میوه ای را پوست بکند. واکنش شما چیست؟. می گویید: نه، تو نمی تونی، دستت رو می بری. در اینجا باز هم تمرکز خود را روی ناتوانایی های کودک گذاشته اید. شش سال اعتماد به نفسش از بین می رود. همین منوال ممکن است در سال های بعدی یعنی نوجوانی و بزرگسالی نیز ادامه یابد. در صورتی که باید به کودک آموزش دهید که چطور چاقو را در دست گیرد.

 

3- بگذارید کودک اشتباه کند:

قرآن کریم شیوه های تربیتی را به خوبی به ما یاد داده است. قرآن به ما می آموزد انسان را چطور تربیت کنیم. خداوند به حضرت آدم و حضرت حوا فرمود: شیطان دشمن آشکار شماست پس به آن درخت نزدیک نشوید. توجه داشته باشید خداوند یک بار فرمود به آن درخت نزدیک نشوید. وقتی حضرت آدم و حوا به درخت نزدیک شدند، خداوند آنها را کتک نزد که چرا شما این کار را کرده اید. خداوند بسیار زیبا فرمود: مگر به شما نگفته بودم شیطان دشمن آشکار شماست؟ حالا که این کار را کردید پس نتیجه کارتان را هم ببینید.

 

درحقیقت این یکی از مهم ترین اصول تربیت است یعنی والدین اجازه دهند کودک در همان سنین کودکی اشتباه کند نتیجه کارش را هم ببیند تا آسیب ها در آینده کمتر شوند. اگر والدین اجازه ندهند کودک اشتباه کند ، ممکن است در سن نوجوانی و بزرگسالی اشتباهاتی را مرتکب شوند که جبرانش بسیار سخت باشد. به عنوان مثال: کودک 5 یا 6 ساله ای که چاقو را گرفته و می خواهد سیب را پوست بکند در این حال پدر یا مادر به شدت به کودک می گویند: چاقو رو بزار زمین، تو نمی تونی ، دستت رو می بری. در صورتی که باید به او آموزش بدهند که چطور چاقو را در دست بگیرد البته والدین باید نظارت داشته باشند. لازم به ذکر است که کودک موقع پوست کندن سیب دست یا ناخن خود را قطع نمی کند.کودکی که در پوست کندن میوه دستش کمی آسیب ببیند  در آینده یعنی نوجوانی و بزرگسالی با چاقو کارهای خطرناک انجام نمی دهد چرا که در همان سنین کودکی می فهمد چاقو خطرناک است. والدین باید این گونه مسائل را به کودک یاد دهند تا در آینده دچار آسیب های جدی نشود.

 

4- علت بد دهنی کودک و راه درمان:

کودک واژگان را می آزماید. یعنی فکر می کند اگر این کلمه یا جمله را بگویم دیگران به من توجه می کنند. برخورد شما هنگام فحش دادن کودک بسیار مهم است. بسیاری از والدین می گویند فرزند من فحش ها را از مهد کودک یا از مدرسه یاد می گیرد. البته اشکالی ندارد کودک چیزی را که از مدرسه یاد می گیرد در خانه بازگو کند. مهم این است واکنش شما چه باشد. اگر در هنگام فحش دادن کودک حساسیت نشان دهید، مثلاً اگر به او بگویید: دیگه نبینم فحش بدی! دفعه آخرت باشه و… کودک به دنبال جلب توجه شماست و اگر هنگام فحش دادن واکنش نشان دهید این رفتار در کودک افزایش می یابد. بهترین راه کار این است که هیچ واکنشی نشان ندهید. حتی سرتان را هم برنگردانید که به او بفهمانید کارش درست نیست. وقتی کودک دید که والدین توجهی به فحش او نکرد کم کم کلمه را دور می اندازد. البته کودک دو یا سه بار فحش می دهد اگر کسی توجه نکرد دیگر فحش نمی دهد.

 

5-  رفتار کودک را تشویق و تحسین کنید:

برای والدین آسان است که فقط رفتارهای نادرست کودکان توجه کرده و رفتارهای درست آنها را در نظر نگیرند. به عنوان مثال: خواهر و برادری بدون سر و صدا در اتاق مشغول بازی کردن هستند و هیچ کس به خاطر آن که بسیار دوستانه اسباب بازی ها را تقسیم می کنند آنها را تحسین نمی کند. اما چند دقیقه بعد که میان بچه ها دعوا شد پدر عصبانی شده و سر آنها داد می زند. اگر شما روی نکات مثبت کودک توجه کنید، نتایج بهتری می گیرید. اگر به تشویق و تحسین کودک عادت ندارید، شاید برای اولین بار دشوار باشد اما هر چه بیشتر این کار را انجام دهید برایتان طبیعی  و آسان خواهد شد.سعی کنید رفتار کودک را تشویق کنید نه شخصیت او را. وقتی برای تغییر رفتار کودک تلاش می کنید احتمال موفقیت  شما بیشتر است. به کودک نگویید (( چه دختر یا پسر خوبی.))  چون این جمله بدین معنا است که هدف عبارت است از خوب بودن در تمام اوقات. به جای آن می توانید بگویید:(( من از طرز حرف زدنت با برادرت خوشم آمد.)) گفتن عبارت پسر خوب یا دختر خوب نمی تواند احساس مشخصی را به کودک القاء کند. مگر اینکه کودک آن را با رفتارهای خود ارتباط دهد.

 

هدف اصلی تشویق، افزایش رفتارهای شایسته است. هر چه تشویق شما اختصاصی تر باشد، کودک درست بودن کارش را بهتر درک کرده و احتمال آنکه این عمل  را تکرار کند بیشترمی شود. به عنوان مثال: یک روز صبح متوجه می شوید که فرزندتان رختخوابش  را مرتب کرده است، در همان حال نیز مشغول شانه زدن موهایش است. اگر به سادگی به او بگویید: (( آفرین )) او نمی فهمد منظورتان رختخواب است یا موهایش. پس بگویید: (( از اینکه امروز صبح رختخواب را جمع کردی خیلی خوشم آمد ممنونم.)) وقتی شما از این روش استفاده کنید، هر دوی شما احساس خوبی دارید و نتایج بهتری نیز خواهید گرفت.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

  1. ماهان گفت:

    خیلی خوب بود.مطالب بسیار مفید و کاربردی بود. خیلی ممنونم

  2. ماهان گفت:

    مطلب: بهترین روش های تربیت کودک عالی بود

  3. maryam گفت:

    این مطلب بسیار خوب و کاربردی بود برام. با تشکر از آقای سید مهدی حسینی

دیدگاه شما