هر چه والدین رابطه صمیمانهتری نسبت به کودکان داشته باشند، او احساس تایید بیشتری گرفته و اعتماد به نفس در وی تقویت میشود. فرزندانی که والدینشان با آنها رابطه احساسی بهتری دارند، رفتار معقولانهتری دارند.
این سخن مولوی که میگوید: « زِ آب خُرد، ماهی خُرد خیزد» تشبیهی بجا و درست است. فضای لازم برای شناوری و پرورش شخصیت کودک، به میزان تحمل اطرفیان بستگی دارد. کودکی که اطرافیان ناشکیبا داشته باشد، مانند ماهی در آب خُرد است و قانوناً شخصیت او کوچک میشود.
(مرحوم آیتالله حائری شیرازی)
تقلیدپذیری کودکان بسیار زود شروع میشود، اما در دوره ابتدایی به اوج خود میرسد و در این راستا نیز کودک بیشتر از رفتار و اعمال دیگران الگوبرداری میکند. کودکان به علت رشد و تکامل تدریجی شخصیت مرتبا در حال الگو برداری از اطرافیان هستند. الگوپذیری در دوره قبل از دبستان محدود به والدین و خواهر و برادرها میشود که تاثیر این گروه بسیار زیاد خواهد بود. اما در دوره دبستان به دلیل گستردگی بیشتر روابط از همسالان و معلمان خود نیز الگو میپذیرند و تمایل به تقلید از آنها دارند.
همچنین در این دوران چنانچه گفتگوهای افراد با رفتار و اعمالشان متناقض باشد کودکان بیشتر از رفتارها میآموزند تا از صحبتها و بعضا دستورهای آمرانه. البته جنسیت کودک، فرزند چندم بودن و فاصله سنی خواهر و برادران نیز از جمله عواملی است که بر الگوپذیری و تقلید کودکان تاثیر دارد.
از طرف دیگر یکی از منابع مملو از الگو برای کودکان تلویزیون است که کودکان در سن دبستان یعنی از حدود ۷ یا ۸ سالگی بیشترین تمایل را به دیدن برنامههای تلویزیونی نشان میدهند. از آنجایی که صحنههای خشن و پرخاشگری را نیز از برخی برنامهها میآموزند به الدین توصیه میشود که در این سن اجازه ندهند کودکان بیش از روزی چند ساعت که نهایتا ۴ ساعت است به تماشای تلویزیون بنشینند.
هر چه والدین رابطه صمیمانهتری نسبت به کودکان داشته باشند، او احساس تایید بیشتری گرفته و اعتماد به نفس در وی تقویت میشود. فرزندانی که والدینشان با آنها رابطه احساسی بهتری دارند، رفتار معقولانهتری دارند.
فرزندان باید احساس کنند حتی اگر رفتاری میکنند که مورد پسند والدین نیست، باز هم آنها به او علاقه دارند. کارشناسان تربیتی معتقدند کودکان همواره تصویر ذهنی خود را درآینه والدین میبینند. و آنچه در مورد خود فکر میکنند به واسطه واکنشها و عکسالعملهای والدین ایجاد میشود.
هورمون کورتیزول که همان هورمون استرس است در کودکانی که مادرانشان دچار استرس هستند یا ناراضی میباشند نسبت به کودکان دیگر بیشتر ترشح میشود. به همین دلیل میزان استرس و اضطراب نیز در این گروه افزایش مییابد.
بهتر است این گروه از کودکان ساعات بیشتری را در مهد کودک بگذرانند. بررسیها روی شمار وسیعی از کودکان ۳ تا ۴ ساله نشان داده آنهایی که مادرانشان طی ۶ ماه گذشته از نظر شغلی دچار مشکلات بیشتری بوده اند در وضعیتی قرار میگیرند که میزان هورمون کورتیزول آنها در عصر تقریبا به ۲ برابر صبح میرسد. علاوه بر این در تحقیقات مشخص شده حتی مادرانی که در مورد استرس و نارضایتی خود کلامی نیز حرف نمیزنند این استرس را از طریق حرکات یا لحن خود به فرزندان انتقال میدهند.
هرچه والدین رابطه صمیمانهتری نسبت به کودکان داشته باشند، او احساس تایید بیشتری گرفته و اعتماد به نفس در وی تقویت میشود. فرزندانی که والدینشان با آنها رابطه احساسی بهتری دارند، رفتار معقولانهتری دارند. فرزندان باید احساس کنند حتی اگر رفتاری میکنند که مورد پسند والدین نیست، باز هم آنها به او علاقه دارند. کارشناسان تربیتی معتقدند کودکان همواره تصویر ذهنی خود را در آینه والدین میبینند و آنچه در مورد خود فکر میکنند به واسطه واکنشها و عکسالعملهای والدین ایجاد میشود.