ژانویه 5
بازدید : 588
نظرات : بدون دیدگاه
رسم دوستی به سبک پیغمبر (ص)

پیامبر عزیز ما، هیچ گاه دوستانش را از یاد نمی برد و همیشه به فکر آنها بود. اگر سه روز می گذشت و یکی از دوستانش را نمی دید، حتما سراغی از او می گرفت.

دوستان بر دو نوع اند: عده ای از دوستان فقط در روزهای خوشی و سلامتی و ثروتمندی، به فکر دوست خود هستند و حال و احوال او را می پرسند و با وی رفت و آمد می کنند؛ اما اگر دوست شان بی پول شود یا در بستر بیماری بیفتد یا مشکلات روحی به سراغش بیاید، از او دست می کشند و تنهایش می گذارند.

اینها فقط به فکر خوش گذرانی های خودشان هستند. تا زمانی با دیگران دوستی می کنند که به خوش گذرانی هایشان آسیبی نرسد. اینها دوست واقعی نیستند؛ در روزهای س خت زندگی، دوستیها را از یاد می برند و آنها را در امواج مشکلات خیلی راحت رها می کنند.

در مقابل این دوستان بی‌وفا، گروه دیگری هستند که هیچ گاه رسم دوستی را از یاد نمی برند. اینها در خوشی و ناخوشی، در سلامتی و بیماری، در داشتن و نداشتن و در تمام شرایط و در همه ی زمانها دوستی خود را ادامه می دهند. حتی زمانی که دوستشان به مشکلی بر می خورد و زندگی بر او سخت می شود، بیشتر احساس مسئولیت می کنند.

البته تعداد این گونه دوستان بسیار اندک است؛ اما چنین دوستانی هم در دنیا پیدا می شوند. پیامبر عزیز ما، از همین اندک دوستان بود. او هیچ گاه دوستانش را از یاد نمی برد و همیشه به فکر آنها بود. اگر سه روز می گذشت و یکی از دوستانش را نمی دید، حتما سراغی از او می گرفت. اگر دوستش به سفر می رفت، برایش دعا می کرد، اگر در شهر بود، به دیدارش میرفت و اگر بیمار بود، به عیادتش می شتافت. در شهر مدینه، پسر بچه ای یهودی بود که علاقه ی بسیاری به پیامبر(ص) داشت و فراوان خدمت حضرت میرسید. رسول خدا(ص)، انجام برخی کارها را به این پسرک می س پرد و نامه های خود را به وسیله ی او، برای صاحبان نامه می فرستاد. آن پسرک، خودش را جزو دوستان پیامبر (ص) می شمرد. چند روزی از آن پسربچه ی یهودی خبری نشد. رسول خدا(ص) سراغ او را گرفت و خبردار شد که آن پسرک در بستر بیماری افتاده است. به پاس علاقه ی پسرک به رسول خدا(ص)، حضرت به عیادت او رفت. وقتی کنار بالین او نشست، صدایش زد. پسرک به سختی چشمهایش را باز کرد و گفت: «بله ای ابوالقاسم!» شاید فکرش را نمی کرد که پیامبر(ص) به عیادت او بیاید. تازه فهمید که پیامبر(ص) چقدر وفادار و قدرشناس است.

رسول خدا(ص)، پسرک را به دین اسلام دعوت کرد. او نیز شهادتین خود را گفت و مسلمان شد و در دم جان سپرد. وقتی او را غسل دادند و کفن کردند، پیامبر (ص) خودش بر جنازه‌ی او نماز خواند.

آن روز پیامبر کار بزرگی انجام داد. هم رسم دوستی را به جا آورد و هم یک انسان را از جهنم نجات داد.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما