هوش اخلاقی توان تشخیص درست از نادرست است؛ یعنی داشتن اعتقادات اخلاقی محکم و عمل کردن بر طبق آنها بهگونهای که شخص رفتاری درست و محترمانه داشته باشد. این قابلیت عالی برخی ویژگیهای مهم نیز در بردارد که ازجمله میتوان به توانایی تشخیص درد و رنج دیگران و مهار بیرحمی در خود، مهار وسوسهها و […]
هوش اخلاقی توان تشخیص درست از نادرست است؛ یعنی داشتن اعتقادات اخلاقی محکم و عمل کردن بر طبق آنها بهگونهای که شخص رفتاری درست و محترمانه داشته باشد. این قابلیت عالی برخی ویژگیهای مهم نیز در بردارد که ازجمله میتوان به توانایی تشخیص درد و رنج دیگران و مهار بیرحمی در خود، مهار وسوسهها و به تأخیر انداختن کامجویی، گوش دادن بیطرفانه، پذیرش تفاوتها و پی بردن به ارزشِ گوناگونی، نپذیرفتن گفتههای غیراخلاقی و مبارزه با بیعدالتی.
این ویژگیهای اصلی به فرزندتان کمک میکند انسان خوب و شایستهای شود. این ویژگیها زیربنای یک شخصیت باثبات و شهروندی توانمند و همانهایی هستند که بیشتر از همه برای فرزندانمان میخواهیم.
هوش اخلاقی شامل هفت نیکخویی اصلی است: همدلی، وجدان، خویشتنداری، احترام، مهربانی، بردباری و انصاف که به کودکتان کمک میکنند هنگام مواجه با فشارها و چالشهای اخلاقی گریزناپذیر در زندگی، از آنها عبور کند. این اصول اخلاقی به فرزندتان جهتی اخلاقی میدهد تا در مسیر نیکی باقی بماند و طبق موازین اخلاقی عمل کند.
اولین نیکخویی اساسی: همدلی
همدلی، نخستین نیکخویی اساسی هوش اخلاقی، توان درک و احساس علائق و نگرانیهای دیگری است. همدلی عاطفۀ قدرتمندی است که جلوی رفتار خشن و بیرحمانه را میگیرد و ما را تشویق میکند که با مهربانی با دیگران رفتار کنیم.
ازآنجاکه کودکانمان با امتیاز ذاتی بسیار بزرگی برای رشد اخلاقی به دنیا میآیند، همدلی بهطور طبیعی و بسیار زود آشکار میشود، اما اینکه فرزندانمان این توانایی عالی را پرورش میدهند تا دیگران را احساس کنند، بههیچعنوان قطعی نیست.
اگرچه کودکان با توان همدلی به دنیا میآیند، باید این توان را بهدرستی در آنها تقویت کرد وگرنه به همان صورت رشد نایافته باقی میماند. اگرچه بیتردید شرایط دیگری نیز وجود دارند که توان احساس کردن دیگران را در کودک ضعیف میکنند، این پنج عامل بهخصوص برای همدلی مهلک هستند و فاجعهای برای پرورش همدلی به شمار میآیند.
• در دسترس نبودن والدین ازنظر عاطفی
پژوهشها به این یافته رسیدهاند که برای تقویت همدلی کودک، هر والدی مفید نیست. والدینی در پرورش همدلی در کودکانشان از همه بهتر هستند که هر دو در زندگی فرزندانشان فعالانه شرکت دارند و ازنظر عاطفی در دسترس هستند. به همین دلیل، کاهش چشمگیر اوقاتی که والدین با فرزندان میگذرانند طی چند دهۀ اخیر، بسیار نگرانکننده است.
یک پژوهش دانشگاهی کشف کرده است مادران امروز که خارج از خانه کار میکنند، بهطور متوسط در روزهای هفته یازده دقیقه و روزهای آخر هفته فقط سی دقیقه وقت باکیفیت صرف ارتباط با فرزندشان میکنند. پدران روزی هشت دقیقه در هفته و چهارده دقیقه در روزهای تعطیل با فرزندانشان وقت میگذرانند.
در دسترس بودن عاطفی والدین به چند دلیل رو به کاهش است، ازجمله بیماری، مرگ، اشتغال، خستگی و طلاق آنها. علت هرچه باشد لحظات بسیار مهم پرورش همدلی از دست میرود.
• غیبت پدران حمایتگر
پدرانی که در زندگی فرزندانشان شرکت دارند، در پرورش کودکان همدل سهم بسزایی دارند. پژوهشها نشان میدهد کودکانی که پدرانشان بهطور مثبت در مراقبت از آنها در پنجسالگی شرکت داشتند، سی سال بعد بزرگسالانِ همدلتری بودند تا آنهایی که پدرانشان غایب بودند.
پژوهش دیگری در رابطه با پسران کلاس اولی در خانوادههای منسجم نشان میدهد کودکانی که پدرانشان مسئولیت بیشتری برای انضباط و تکالیف درسی پسرانشان به عهده گرفته بودند و بیشتر در مشکلات شخصی فرزندانشان شرکت داشتند، سطوح بسیار بالاتری از همدلی را دارا بودند.
• رگبار تصاویر خشن رسانهها
طی دهۀ گذشته فرزندانمان در معرض رگبار تلویزیون، فیلم، موسیقی، بازیهای ویدئویی و برنامههای اینترنتی قرار داشتهاند که بر خشونت، بدجنسی و بیرحمی تأکیددارند. این شرایط بر کودکانمان تأثیر گذاشته است. علت این است که رفتار معمولاً از طریق تقلید از تجربههای مشاهدهشده یاد گرفته میشود، پس هرچه بچهها نمونههای پرمحبتتری را ببینند، احتمال آنکه چنین رفتاری را تقلید کنند، بیشتر خواهد بود.
همچنین پژوهش نشان میدهد که وقتی والدین همراه بچهها برنامهها را تماشا میکنند و آنگونه رفتارها را نقش بازی یا دربارهاش گفتگو میکنند، آن رفتارهای معین اجتماعی بهطور قابلتوجهی تقویت میشوند.
• پسران باید احساساتشان را پنهان کنند.
پژوهشها به این نتیجه رسیدهاند که در رابطه با عواطف، والدین، پسران و دخترانشان را بسیار متفاوت از هم بزرگ میکنند. پدر و مادر با دخترانشان بیشتر دربارۀ احساسات حرف میزنند و ضمن صحبت با دختران کلمات بیشتری تحت عنوان عواطف به کار میبرند تا با پسرانشان. علاوه بر این آنها دخترانشان را تشویق میکنند احساساتشان را ابراز کنند، درحالیکه معمولاً به پسرها گفته میشود که دردِ عاطفیشان را پنهان کنند.
با در نظر گرفتن اینکه یک عامل بسیار مهم در پرورشِ توانِ احساس داشتن به دیگران در کودک، این است که او بتواند بهخوبی احساسات خود را درک و ابراز کند، بهسادگی میتوان دید که برخورد والدین با ابراز عاطفی پسرشان میتواند رشد همدلی پسر را با مانع روبهرو کند.
درواقع پسران میآموزند تنها عاطفهای را که میتوانند آزادانه در اجتماع ابراز کنند، خشم است؛ بقیه احساسات باید فروخورده شوند. درنتیجه ضمن اینکه خشم آنها بهتدریج شدت مییابد، توان همدلی آنها کاهش پیدا میکند.
• بدرفتاری در گهواره
پژوهش جدید و شگفتآوری که توسط بروس پری در دانشکدۀ پزشکی بایلُر انجامشده، نشان میدهد که سه سال نخست زندگی کودک در پرورش توان همدلی یا کاشت بذر خشونت بسیار مهم است. جهت رشد اخلاقی کودک بهطور عمده، به رفتار مراقبان کودک با او بستگی دارد.
بروس پری بیان میدارد که درنتیجۀ فشارهای پیدرپی – بدرفتاری، بیاعتنایی و ضربۀ عاطفی – در سیوشش ماه نخست زندگی، احتمال آسیبدیدگی همدلی وجود دارد. اگر نیازهای عاطفی خردسالان برآورده نشود، شاید هرگز متوجه نشوند که لازم است نسبت به نیازهای عاطفی دیگران حساس یا نگران باشند.
باید چنین نتیجهگیری کنیم که بسیاری از کودکان امروز، ازنظر اخلاقی فردای رقت باری خواهند داشت. اگرچه شاید خشونت خانگی مشکل فرزند شما نباشد، اما این احتمال وجود دارد که او با کودکانی معاشر شود که دچار چنین وضعیتی باشند. ازآنجاکه همسالان ازنظر اخلاقی بر یکدیگر تأثیر میگذارند، درنهایت همۀ کودکان تحت تأثیر خشونت خانگی قرار دارند.
بنابراین باید هر کاری میتوانیم انجام دهیم تا عاطفۀ مرکزی همدلی را تقویت و درنتیجه با عوامل نفوذی منفی مقابله کنیم. تا هنگامیکه اجازه میدهیم این عوامل مؤثرِ منفی ادامه یابند، بسیاری از کودکان توان احساس کردن دیگران را از دست میدهند و زندگیهای عاطفی آنها تهی خواهد بود.