کودک را متوجه اشتباه بکنید!

شاید به‌الگوهای مورد استفاده کودک‌تان در چند روز متوالی توجه نکرده باشید. اما به‌تدریج متوجه خواهید شد که زمانی که کودک هشت ساله شما به‌خانه می‌آید، داستانهای فراوانی را در مورد افرادی که در مدرسه ملاقات کرده و کارهایی که انجام داده، برایتان تعریف می‌کند. وقتی که می‌گوید، از دوستانش نزد معلم شکایت کرده به‌توضیحات […]

شاید به‌الگوهای مورد استفاده کودک‌تان در چند روز متوالی توجه نکرده باشید. اما به‌تدریج متوجه خواهید شد که زمانی که کودک هشت ساله شما به‌خانه می‌آید، داستانهای فراوانی را در مورد افرادی که در مدرسه ملاقات کرده و کارهایی که انجام داده، برایتان تعریف می‌کند.
وقتی که می‌گوید، از دوستانش نزد معلم شکایت کرده به‌توضیحات او با دقت بیشتری گوش می‌دهید. شما همچنین متوجه می‌شوید که او دیگر مثل گذشته، نیست و بیشتر به‌سمت بدگویی دوستانش کشیده شده است.
به‌او می‌گویید که یا باید این کار را کنار بگذارد یا اینکه دیگر هیچ دوستی نخواهد داشت و هیچ‌کس به‌او اعتماد نخواهد کرد. به‌نظر نمی‌رسد فرزندتان به‌صحبت‌های شما توجهی بکند. شاید هم صحبت‌های شما را نمی‌شنود. در این گونه مواقع چه باید کرد؟
آوا ۹ ساله فکر می‌کرد اگر می‌توانست در مورد فعالیت‌های هم‌کلاسی‌هایش به‌معلم گزارش بدهد، معلم نسبت به‌او توجه بیشتری خواهد داشت. یک روز به‌معلمش گفت که سارا برگۀ ریاضی دنیا را پاره کرده است. بنابراین سارا هم در زنگ تفریح داخل کلاس ماند. آوا احساس خاصی داشت و اما سارا پس از اتمام کلاس با او صحبت نکرد و با این کارش به‌آوا فهماند که از او ناراحت است.
مادر آوا با دخترش در مورد این مسئله و یافتن راه‌حل صحبت کرد:
مادر: وقتی که به‌معلمت در مورد کار سارا گفتی، چه اتفاقی افتاد؟
آوا: سارا واقعاً ناراحت و عصبانی شد و به‌من گفت که دیگه دوست من نیست.
مادر: چه احساسی به‌تو دست داد؟
آوا: ناراحت شدم
مادر: اگر دفعۀ بعد این اتفاق در مورد تو رخ بده چه کاری می‌کنی و چه احساسی خواهی داشت؟
آوا: من دیگه این کار رو نمی‌کنم.
زمانی که کودک علت کاری را که انجام داده درک کند، به‌راحتی به‌احساس دیگران نیز، پی می‌برد. با توجه به‌این مسئله، فکر کردن در مورد اینکه چگونه میتوان در موقعیت بعدی عملکرد متفاوتی داشت برای آنان کار راحتی خواهد بود.
اگر کودک شما به‌طور مداوم به‌بدگویی و غیبت بپردازد شاید احساس او همانند آوا، این باشد که معلمش واقعاً او را دوست ندارد، شاید معلم بر سر او فریاد زده و یا با عصبانیت و خشونت با او صحبت کرده است.
با استفاده از روش مسئله‌گشایی می‌توانید از کودک خود بخواهید توضیح دهد که پیش از فریاد زدن معلم، چه اتفاقی رخ داده است. شاید فرزندتان در حین درس دادن معلم مشغول صحبت مردن بوده و یا به‌صحبت‌های او توجهی نکرده است. اگر این طور است شاید این بدگویی را به‌خاطر جبران اشتباهش انجام داده تا بتواند دوباره در نزد معلم خود به‌شاگرد خوبی تبدیل شود.
سیاوش هفت ساله همان لحظه‌ای که از مدرسه به‌خانه باز می‌گردد به‌مادرش می‌گوید: مامان امروز آرش(برادرش) در مدرسه دچار مشکل شد و به‌همین دلیل بچه‌ها اونو با اسم‌های زشت صدا می‌کردند.
مادر نمی‌دانست که آیا در آن لحظه باید آرش را به‌این دلیل تنبیه و سیاوش را به‌خاطر اطلاع دادن این موضوع تشویق کند. روز بعد، سیاوش با داستان دیگری در مورد برادرش به‌خانه بازگشت. مادر با خود فکر کرد که چرا باید سیاوش اینقدر به‌بدگویی کردن علاقه نشان دهد؟
در نهایت متوجه شد که این اواخر او آنقدر در کارهایش مشغول شده که توجه زیادی به‌کری نشان نداده و سیاوش نیز برای جبران این عدم توجه به‌بدگویی روی آورده است.
به‌هرحال اگر زمانی که سیاوش بدگویی می‌کند مادر تمام توجه و حواسش را به‌او بدهد، سیاوش ممکن‌است فکر کند که مادر او را به بدگویی کردن تشویق می‌کند. در اینجا مادر می‌تواند از سیاوش بخواهد تا در مورد این موضع فکر کند که اگر برادرش آرش از بدگویی او مطلع شود چه احساسی خواهد داشت؟
سیاوش: خب معلومه عصبانی میشه ….. مادرش پرسید: میتونی روش دیگری را برای جلب توجه من پیدا کنی؟ سیاوش برای لحظه‌ای فکر کرد و گفت: مامان امروز تو مدرسه یک نقاشی کشیدم. میخواهی اونو ببینی؟ سیاوش این مسئله را درک کرده که باید در مورد مسائل مربوط به‌برادرش حساس‌تر باشد.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما