نوامبر 16
بازدید : 685
نظرات : بدون دیدگاه
جشن ادب

تا قبل از هفت سالگی، زیاد نباید بچه را زیر بار امر و نهیِ جدّی قرار دهیم، البته نصیحت و توصیه خوب است ولی نباید یک فشار روانی به بچه وارد کنیم، بلکه بیشتر باید با رفتار و اعمال خودمان او را به کارهای خوب سوق دهیم. اما کمی قبل از هفت سالگی، باید به […]

تا قبل از هفت سالگی، زیاد نباید بچه را زیر بار امر و نهیِ جدّی قرار دهیم، البته نصیحت و توصیه خوب است ولی نباید یک فشار روانی به بچه وارد کنیم، بلکه بیشتر باید با رفتار و اعمال خودمان او را به کارهای خوب سوق دهیم. اما کمی قبل از هفت سالگی، باید به تدریج فرزند خودمان را برای آغاز یک دوران جدید از زندگی آماده کنیم؛ دورانی که بچه باید دستورها یا برنامه‌های مشخصی را اجرا کند. مثلاً اگر یک جایی(مثل اتاق یا وسایل شخصی خودش) را مرتب نکرده است، به او بگوییم: «ببین! اینجا را مرتب نکرده‌ای، ولی اشکالی ندارد، فعلاً خودم مرتب می‌کنم، ولی از هفت سالگی(از چند ماه دیگر) باید اتاق را خودت مرتب کنی…»
بنده پیشنهاد می‌کنم که یک جشنی در هفت سالگی برای آغاز ورود فرزندمان به دوران ادب، بگیریم؛ چیزی شبیه به جشن تکلیف که معمولاً گرفته می‌شود. البته الان جشن آغاز مدرسه هم وجود دارد که در اولین روز حضور بچه‌ها در مدرسه برگزار می‌شود، ولی این «جشن ادب» باید در خانه اتفاق بیفتد. تا بچه‌ها در خانه متوجه شوند که یک مرحلۀ جدیدی در زندگی آنها شروع شده است.
مثلاً بعد از این جشن که احتمالاً چند نفر هم دعوت شده‌اند، در حضور آنها، بچه را بیاوریم و به او بگوییم: «خُب، از این به بعد وسایل خودت، یا رخت و لباس خودت را چگونه می‌خواهی مرتب کنی؟ و…» بالاخره باید بچه را با رعایت ادب و اجرای یک آیین‌نامۀ مشخص در سختی‌ها و آسودگی‌ها آشنا کنیم، منتها باید این رفتارهای سخت و خشک را با شیرینی و مهربانی به فرزندمان پیشنهاد بدهیم؛ نه با تلخی و خشونت. ممکن است خودِ ادب ماهیت تلخی داشته باشد ولی ما باید آن را با شیرینی و لطافت به فرزند خودمان یاد بدهیم.
بچه از هفت سالگی فطرتاً آمادگی پذیرش دستور را دارد
از هفت سالگی باید یک‌سری امر و نهی‌ها به بچه داشته باشیم و حتی نیازی هم نیست که برای امر و نهی خودمان دلیل بیاوریم، بلکه می‌گوییم: «این یک دستور است» البته این اوامر و دستورها، باید با مهربانی پدر و مادر توأم باشد.
بچه از هفت سالگی فطرتاً آمادگی پذیرش دستور را دارد، و این آمادگی بیش از حدّ تصور ماست. نه‌تنها دستور را می‌پذیرد بلکه از دستور لذت می‌برد. به حدّی که اگر به او دستور ندهی، بی‌هویت می‌شود و خودش را گم می‌کند. بچه در این سن، فطرتاً دنبال دستور می‌گردد. شما اگر به دانش‌آموزان دبستانی نگاه کنید این واقعیت را می‌بینید و حتی معلم‌ها گواهی می‌دهند که بچه‌ها در این سنین، استعداد دستورپذیری بالایی دارند، مگر اینکه یک کسی آنها را خراب کند. مثلاً پدر و مادر اعتراض کنند و بگویند: «چرا به بچۀ من دستور می‌دهید؟!»
دین مطابق فطرت است، لذا وقتی که گفته است بچه از هفت سالگی باید ضابطه‌مند شود، یعنی فطرتاً ضابطه‌مندی را دوست دارد و ما فقط باید فطرت او را بیدار کنیم. شما اگر یک‌بار بچه را با روش درست به دستورپذیری ترغیب کنید یا بچه‌هایی که دستورات را دقیق اجرا می‌کنند را تشویق کنید، دیگر لازم نیست برای دستورات خودتان در مقابل بچه، دلیل بیاورید. چون آن حسّ دستورپذیری در بچه بیدار می‌شود و خودش طبق فطرت خودش به دنبال دستور خواهد بود. باید بدانیم که این دوران، دورانی نیست که بخواهیم به‌خاطر دستورات خودمان زیاد برای بچه دلیل بیاوریم.
بچه خیلی از اوقات دنبال دلیل نیست، بلکه می‌خواهد با نوع دستور آشنا شود. ما باید آهنگ زندگی بچه را طوری کوک کنیم که او آمادگی دستورپذیری را داشته باشد، در این صورت هم‌آهنگ با این فضایی که ایجاد کرده‌ایم، بچۀ ما دستوری مثل «نماز» را هم به راحتی اجرا خواهد کرد. ولی اگر فضای زندگی بچه را درست شکل نداده باشیم و در این فضا هیچ دستوری وجود نداشته باشد (ما از قبل هیچ دستوری به بچه نداده باشیم) یک‌دفعه‌ای یک دستور الهی به نام «نماز» می‌آید و بچه نمی‌تواند به راحتی این دستور را بپذیرد، چون با سایر بخش‌های زندگی او تناسب ندارد. ولی اگر در هفت سالگی، جشن ادب گرفتیم، و او را در این فضا قرار دادیم، پذیرش دستور الهی هم برایش راحت خواهد بود.
ادب یعنی رفتار ضابطه‌مند؛ رفتاری که بر اساس «دلم می‌خواهد» نباشد
امام صادق(ع) می‌فرماید: «بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث می‌گذارند، ادب است؛ إِنَّ خَیْرَ مَا وَرَّثَ‏ الْآبَاءُ لِأَبْنَائِهِمُ الْأَدَب»(کافی/۸/۱۵۰)‏ ادب یعنی رفتار ضابطه‌مند؛ رفتاری که بر اساس «دلم می‌خواهد» نباشد. ادب یک رفتار قشنگ است که بر اساس ضابطه و آیین‌نامه باشد.
خیلی از اوقات ما برای آدابی که رعایت می‌کنیم، دلیلی نداریم، همین‌که بدانیم ادب است، آن را رعایت می‌کنیم. مثلاً در نحوۀ «سلام و علیک» با دیگران، هر کسی در هر قوم و قبیله‌ای، یک آدابی دارد که آن را رعایت می‌کند و به آن احترام می‌گذارد. این نوع رفتارهای مؤدبانه را بچه از هفت سالگی آمادگی دارد که بپذیرد. لذا خیلی راحت می‌توان به این بچه گفت: «نماز، ادب ایستادن در مقابل خداوند است»
رعایت ادب برای بچه‌ها شیرین است
اگر بچه‌ها فلسفۀ ادب را در زندگی درک نکرده باشند و در هفت سالگی پدر و مادرها برای آنها جشن ادب نگرفته باشند باید ابتدا فلسفۀ رعایت ادب را به آنها گفت. باید به آنها گفت که همۀ زندگی با دوست داشتن و «دلم می‌خواهد» پیش نمی‌رود. رعایت ادب انسان را بزرگ می‌کند.
اگر بچه‌ها از تلویزیون یک رژۀ نظامی را ببینند حتماً لذت می‌برند. اصلاً یکی از مشاغلی که بچه‌ها از ابتدا دوست دارند به سمت آن بروند، پلیس بودن است. چون نظم آن را دوست دارند. بچه‌ها از یله و رها بودن لذت نمی‌برند. با نشان دادن رژۀ نظامی می‌توانیم شکوه ادب را به فرزندان خود منتقل کنیم. بعد از آن بگوییم که نماز خواندن مقابل خداوند رعایت ادب است. رعایت ادب برای بچه شیرین است و باید از هفت سالگی این کار را شروع کنیم. حتی اگر بعداً هم خواستیم این کار را انجام دهیم، باید نواقص موجود را جبران کنیم. از طرف دیگر هم سعی کنیم که محبت خدا را در دل بچه ایجاد کنیم. در این صورت بچه دوست دارد به صورت مضاعف در برابر خدا ادب را رعایت کند. اگر محبت خدا در دل بچه ایجاد نشد، حداقل رعایت ادب را در دل او انداخته‌ایم. با این کار به او یاد می‌دهیم که در جریان زندگی، در چه مکان‌هایی باید ادب را رعایت کند. مثلاً وقتی بچه‌ها می‌بینند که معلم در برابر مدیرِ مدرسه، مؤدبانه می‌ایستد لذت می‌برند. از همین چیزها الهام می‌گیرند که نماز خواندن نیز به همین صورت است.
جشن ادب تا حدّ زیادی می‌تواند موفقیت جشن تکلیف را افزایش دهد
اگر ما بدون اینکه در هفت سالگی و در آغاز دوران ادب، برای فرزندمان جشن ادب بگیریم(بدون اینکه او را مؤدب بار بیاوریم) در آغاز سن تکلیف مستقیم به سراغ برگزاری «جشن تکلیف» برای فرزندان‌مان برویم، ممکن است این کار با موفقیت روبرو نشود. چون با این کار، یک‌باره فرزند خود را -در سن نه یا چهارده سالگی- با دستورات الهی مواجه می‌کنیم. اگر ما در سن هفت سالگی برای او جشن ادب بگیریم، متوجه می‌شود که وارد فضای زندگی مودبانه و پُر از دستور شده است. آن‌وقت به‌راحتی می‌پذیرد که یکی از این دستورات، «نماز» است که ما برای آن جشن تکلیف می‌گیریم. جشن ادب می‌تواند تا حدود ۵۰ درصد، موفقیت جشن تکلیف را افزایش دهد.
بعضی‌ها بعد از ۱۴ سالگی تازه می‌خواهند به فرزند خود دستور بدهند ولی او دیگر حرف‌شنوی ندارد
الان خیلی از خانواده‌ها این مشکل را دارند که بعد از چهارده سالگی تازه می‌خواهند به فرزند خود دستور بدهند ولی فرزند دیگر دستور نمی‌پذیرد؛ چون خانواده‌ها این سِیر تربیت فرزند را به درستی طی نکرده‌اند. یعنی پدر و مادر در هفت سال اول، با کودک خودشان آن‌طور که باید، مهربانانه برخورد نکرده‌اند. در هفت سال دوم نیز زندگی مودبانه را به فرزند خود آموزش نداده‌اند و بارش دستورها را بر روی فرزند خود انجام نداده‌اند. حالا بعد از چهارده سالگی می‌خواهند این مسأله را جبران کنند، اما فرزند آنها دیگر حرف‌شنوی ندارد. چون بچه‌ها از ۱۴ سالگی به بعد دوست ندارند حرف‌شنوی داشته باشند. بلکه دوست دارند به آنها مشورت داده شود.
این دوران تربیت خاص(یعنی از ۷ تا ۱۴ سالگی) هم آغاز دارد و هم انتها. انتهای این دوران هم باید مشخص باشد. یعنی از همان اول باید بگوییم که این دوران فقط هفت سال است. مخصوصاً اگر دیدیم که این دوران برای بچه سخت است صریحاً به او بگوییم: «این دوران هفت سال بیشتر نیست» ولی بعد از این هفت سال(اگر به‌درستی طی شود) آن‌قدر بچه متعادل خواهد شد که حتی اگر به او دستور هم ندهیم، خودش اجرا می‌کند.
دوران ادب، دوران مقابله با راحت‌طلبی است
بسیاری از اوقات، جوان‌ها خودشان را اهل حبّ دنیا نمی‌دانند و می‌گویند: «ما حبّ مال یا حبّ جاه نداریم! اصلاً ما حبّ‌الدنیا نداریم!» و خیلی‌ها هم هستند که جوان‌ها را باصفا می‌دانند. بله، واقعاً جوان‌ها فی‌نفسه، باصفاتر از مسن‌ها هستند، ولی یکی از مهمترین صفات بد دنیاطلبانه، که می‌تواند در جوان‌ها رواج داشته باشد-حتی در جوان‌های به ظاهر خوب که اهل بی‌بند و باری نیستند- راحت‌طلبی است.
جوان وقتی که خودش را لذّت‌پرست نمی‌داند، لذا خودش را بچۀ خوبی می‌داند. وقتی خودش را شهوت‌ران نمی‌داند، و می‌بیند که دنبال هرزگی نمی‌رود، لذا خودش را بچۀ خیلی خوبی می‌داند. اما وقتی دقت می‌کنی، می‌بینی راحت‌طلبی در او موج می‌زند.
وقتی ما جلوی راحت‌طلبی خودمان را نگرفتیم، جلوی شهوت‌پرستی خودمان را هم نمی‌گیریم. بسیاری از خانواده‌های مذهبی، گله‌مند هستند از اینکه: «بچۀ ما تا چهارده سالگی کم و زیاد بچۀ خوبی بود، و حتی نماز می‌خواند. نه تنها خیلی از رفتارهای ناخوب را نداشت، بلکه رفتارهای خوب هم داشت. اما کم کم سر و گوشش دارد می‌جنبد، کم کم دنبال رفقای ناباب است، از لذّت حرام چشم نمی‌پوشد و دارد بداخلاقی می‌کند…» وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم در این خانواده پدر و مادر از هفت تا چهارده سالگی، فرصت داشته‌اند که این بچه را از راحت‌طلبی جدا کنند. اما چون بچه را دوست دارند، می‌گویند: بگذار فعلاً بچه‌ام «راحت» باشد! بچه از مدرسه آمده، مادر می‌گوید «بگذار جورابش را دربیاورم، بگذار غذایش را برایش آماده کنم…» یعنی با راحت‌طلبی بچه مخالفت نکرده است. حالا چهارده سالش شده است، و دیگر با شهوات آشنا شده است.
مخالفت با راحت‌طلبی، مقدمۀ مخالفت با شهوات است
بچه‌ای که از هفت تا چهارده سالگی، ادب نشده باشد و با راحت‌طلبی خودش مخالفت نکرده باشد، بلکه راحت‌طلبی بیشتر برایش جا افتاده باشد، الان یک دفعه‌ای می‌خواهید به او بگویید «با شهوات خودت مخالفت کن!» خُب او طبیعتاً قبول نمی‌کند. یا وقتی که به او می‌گویید «بیا نماز بخوان» او قبول نمی‌کند. چرا؟ آیا ایمان ندارد؟ نه؛ ایمان دارد. آیا محبّت به اهل‌بیت(ع) و اولیاء خدا ندارد؟ چرا، دارد. مثلاً می‌بینید که محرم‌ها برای امام حسین(ع) کم نمی‌گذارد، اما کاهل‌نمازی می‌کند. یا به سوی گناه دست‌درازی می‌کند.
حالا این مسأله(لذت‌گرایی یا شهوت‌طلبی جوان) را چه‌طور باید کنترل کرد؟ الان دیگر برای خود جوان هم سخت شده است که با گناه و با شهوات مبارزه کند؛ یکی از دلایل اساسی‌اش این است که از هفت تا چهارده سال، کسی او را ادب نکرده است. احتمالاً پدر و مادرش گفته‌اند: «حالا بچۀ خوبی است، بگذار طبق میل خودش رفتار کند، فعلاً که کار بدی انجام نمی‌دهد، گناه یا جنایت خاصی که انجام نمی‌دهد…»
باید قبل از اینکه در چهارده سالگی برای بچه‌ها «جشن تکلیف» گرفته شود-که البته سنّت خوبی است- در هفت سالگی برای بچه‌ها «جشن ادب» گرفته شود و پدر و مادرها در این دوران(از ۷ تا۱۴ سالگی) مسئولیت‌ها و دستوراتی را به بچه بدهند و او را با منطق و محبّت، از آن راحتیِ قبل از هفت سالگی جدا کنند.
بچه در این دوران باید اهل مبارزۀ با راحت‌طلبی شود و بداند که دیگر زندگی به آن راحتی‌ها نیست و الا حتی یک بچۀ خوب، در خانوادۀ خوب، با علائق خوب، با ایمان نسبتاً خوب و معمولی، بعد از چهارده سالگی دیگر نمی‌تواند جلوی شهوات خودش را بگیرد چون قبلاً با راحت‌طلبی خودش مقابله نکرده است.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما