دلایل کمبود اعتماد به نفس در کودکان

همه می‌دانیم استفاده از الفاظی مانند «احمق» یا «تنبل» نسبت به کودکان بسیار اشتباه بوده و صدمات زیادی به عواطف و اعتماد به نفس آن‌ها می‌زند. اما موضوعی ترسناک‌تر، برخی از رفتارهایی است که ندانسته علیه کودکان اعمال می‌کنیم. رفتارهایی که آسیب‌هایی جدی‌تر و عمیق‌تر به آن‌ها وارد می‌کند. در این مطلب مهم‌ترین این رفتارها […]

همه می‌دانیم استفاده از الفاظی مانند «احمق» یا «تنبل» نسبت به کودکان بسیار اشتباه بوده و صدمات زیادی به عواطف و اعتماد به نفس آن‌ها می‌زند. اما موضوعی ترسناک‌تر، برخی از رفتارهایی است که ندانسته علیه کودکان اعمال می‌کنیم. رفتارهایی که آسیب‌هایی جدی‌تر و عمیق‌تر به آن‌ها وارد می‌کند. در این مطلب مهم‌ترین این رفتارها و روش‌هایی برای بهبود کمبود اعتماد به نفس در کودکان را معرفی خواهیم کرد.

دلایل کمبود اعتماد به نفس در کودکان
اولین و مهم‌ترین جامعه‌ای که کودک با آن ارتباط برقرار می‌کند خانواده است. خانواده به خصوص والدین بیشترین تاثیر را در شکل‌گیری شخصیت کودک دارند. رفتارهایی که پدر و مادر نسبت به کودک خود در حساس‌ترین مرحله زندگی آن‌ها دارند، اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. در ادامه برخی از رفتارهایی که می‌تواند اعتماد به نفس کودک را تحت تاثیر قرار دهد، تشریح می‌کنیم.
۱. کمبود تشویق
شاید کارهایی که کودک انجام می‌دهد و موفقیت‌هایی که کسب می‌کند برای شما بسیار عادی یا حتی پیش‌پاافتاده جلوه کند؛ بنابرین شاید هیچ توجهی به تلاش‌ها و موفقیت‌های او نکنید. روانشناسان هشدار می‌دهند که کودکان نیاز مبرمی به تشویق از جانب عزیزان خود دارند. تشویق، احساس درونی کودک نسبت به توانایی‌های و استعدادهایش را تقویت می‌کند.
چه باید کرد؟
بهتر است توجه کافی به کودک خود داشته باشید. تلاش‌های او را ببینید و تشویقش کنید. حتی اگر موفقیتی هم حاصل نشود، برای تلاش‌هایش ارزش قائل شوید و او را تایید کنید. اگر کودک احساس کند که تلاش‌هایش دیده می‌شوند و ارزشمند هستند، اعتماد به نفس بالاتری برای تلاش‌های بیشتر پیدا می‌کند.
۲. انتقاد کردن مداوم
خودپنداره مثبت با اعتماد به نفس رابطه تنگاتنگی دارد. گاهی اوقات ممکن است والدین به دلایل مختلفی از جمله مشغله زیاد، فشارهای روحی و جسمی بسیار و … رفتار خوبی با کودک خود نداشته و نسبت به هر کار یا اشتباه او واکنش نشان دهند. یکی از رایج‌ترین این واکنش‌ها، انتقاد است؛ انتقادهای مداوم و بی‌امانی که نسبت به هر حرکت کودک، روانه او می‌کنید و خبر ندارید که چه احساس بدی در کودک نسبت به خودش ایجاد می‌کنید. او دیگر انگیزه و اعتماد به نفس لازم برای ادامه تلاش نخواهد داشت.
چه باید کرد؟
نتیجه انتقاد بیش از حد، جوانی است که فکر می‌کند توانایی انجام هیچ کاری را نداشته و یا استعداد و هوش کافی برای مقابله با چالش‌های زندگی را ندارد. اگر می‌خواهید کودک دلبندتان به چنین جوانی تبدیل نشود، او را وارد مشکلات زندگی یا شغلی خود نکنید. آن‌ها هیچ گناهی در مشکلات شما ندارند. سعی کنید با دید مثبت‌تری به اقدامات کودک‌تان نگاه کنید. لازم نیست برای تمام کارهای او عصبانی شده و انتقاد کنید؛ بلکه راه‌های کنترل خشم در برابر کودکان را بیاموزید. برای مثال اگر خرابکاری می‌کند یا نمی‌تواند در درس‌هایش موفق شود، انتقاد راه چاره نیست. سعی کنید مانند والدینی دلسوز در کنارش باشید و به کمک یکدیگر مشکل را حل کنید.
۳. مامیسم یا حمایت کردن بیش از اندازه
برخی والدین با مراقبت‌ها و حمایت‌های بیش از حد خود کاملا ناخواسته اعتماد به نفس کودک را خفه می‌کنند. کودک کم کم به این باور می‌رسد که افکار و توانایی‌هایش نقصی دارد و یا استعداد لازم در انجام کارها یا امتحان چیزهای جدید ندارد. چنین والدینی همیشه نسبت به کودک خود اضطراب دارند و از این که کودک به تنهایی کاری انجام دهد، می‌ترسند. بنابراین به مرور زمان ترس آن‌ها در وجود کودک هم رخنه می‌کند و کودکی با اضطراب همیشگی به بار می‌آورد که شجاعت انجام هیچ کاری را ندارد. یکی از مهم‌ترین عوامل کمبود اعتماد به نفس در کودکان همین حمایت‌های بی‌جا و بی‌اندازه است.
چه باید کرد؟
این مورد در والدینی که اولین کودک خود را تربیت می‌کنند به وفور دیده می‌شود. اما باید به یاد داشته باشید هر چه کودک آزادنه‌تر عمل کند و انجام کارهایش را خودش به عهده بگیرد، مسئولیت‌پذیرتر شده و اعتماد به نفس بیشتری از مشاهده توانایی‌های خود خواهد گرفت. پس سعی کنید تنها در مواقعی که واقعا ضروری است، از او حمایت کنید. اجازه دهید اغلب مشکلات و مسائلش را به تنهایی حل کند. البته این اطمینان را به او بدهید که هر وقت نیاز داشت، در کنارش هستید اما مسئولیت کارهایش به عهده خودش است و اجازه ندارد تنبلی کند.
۴. مقایسه کردن های منفی
شاید فکر کنید اگر کودک‌تان را با دوستش، کودک هسایه، هم‌کلاسی‌هاش و … مقایسه کنید، انگیزه بیشتری گرفته و به حرف‌تان گوش خواهد کرد. بد نیست بدانید نه تنها این روش هیچ انگیزه‌ای در او ایجاد نمی‌کند، بلکه نوعی از کودک آزاری است. در این حالت کودک احساس بدی نسبت به خود دارد و فکر می‌کند از همه آن‌ها پست‌تر و بی‌ارزش‌تر است. وقتی سعی می‌کنید نقاط قوت فردی را به رخ نقاط ضعف فرزند خود بکشید، تنها نتیجه‌ای که خواهید گرفت، کشتن اعتماد به نفس اوست.
چه باید کرد؟
اگر می‌خواهید کودکتان را به انجام کاری تشویق کنید، نتایج مثبتی را که قرار است حاصل شود، برایش با آرامش توضیح دهید. به او بگویید اگر کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و تمام تلاشش را به کار بگیرد (حتی اگر نتیجه دلخواه را نگیرد)، تلاشش را قدر می‌دانید و به او افتخار می‌کنید.
۵. انتظارات غیرواقعی داشتن
همه ما نیاز به هدف داریم و کودکان از این موضوع مستثنی نیستند. اما گاهی اوقات ممکن است سن و توانایی‌های کودک را فراموش کرده و انتظاراتی از او داشته باشیم که شاید خودمان هم نتوانسته‌ایم به آن‌ها دست یابیم! برخی والدین برنامه‌هایی سنگین و اهدافی دشوار برای کودک خود تعیین می‌کنند و انتظار دارند او مو به‌ مو همه این برنامه‌ها را اجرا کرده و موفق هم باشد! از آن‌جایی که معمولا نتیجه‌ای جز شکست عاید کودک نمی‌شود، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد و به شدت سرخورده می‌شود.
چه باید کرد؟
باید سعی کنید توانایی‌ها و استعداد کودک خود را بشناسید و مهم‌تر از همه، فراموش نکنید او هنوز کودک است و نباید خیلی سخت بگیرید. اهدافی برایش تعیین کنید که برای رسیدن به آن‌ها تلاش افسانه‌ای نیاز نباشد. بهتر است زیاده‌روی نکنید؛ مناسب‌ترین اهداف، اهدافی هستند که نه خیلی دم‌دستی باشند و نه خیلی افسانه‌ای. برنامه‌هایی برایش تعیین کنید که او را به چالش بکشد و با تلاشی در حد استعداد و توانایی‌اش بتواند به موفقیت برسد.
۶. نادیده گرفتن
ممکن است کودک شما احساس خوبی به چهره خود، مهارت‌ها، دوستان، استعداد، هوش یا … خود نداشته باشد. شما نیز به عنوان والدین حتما متوجه این احساس کودک خود شده‌اید. اما شاید این نقص‌ها برای‌تان مهم نباشد یا فکر کنید در آینده بهتر می‌شوند. این عدم توجه و نادیده گرفتن احساسات منفی کودک می‌تواند اعتماد به نفس او را به شدت ضعیف کند.
چه باید کرد؟
سعی کنید به همان اندازه‌ای که کودک‌تان نسبت به نقاط ضعف خود حساس است، شما هم به آن‌ها اهمیت دهید. برای مثال اغلب والدین در مقابل نگرانی‌ها و نارحتی‌های کودک در رابطه با ضعفی که در درس ریاضی دارد، به او می‌گویند: «نگران نباش…مسلما تو در ریاضی قوی هستی» یا وقتی کودک فکر می‌کند به اندازه کافی زیبا نیست، تنها به گفتن «حرف‌های منفی نزن…تو زیبایی» اکتفا می‌کنند. بی‌توجهی‌های بسیاری از این قبیل که نه تنها کودک را قانع نمی‌کند، بلکه درد بی‌توجهی والدین را هم به آن‌ها می‌افزاید!
در عوض از کودک خود بپرسید چه چیزی باعث می‌شود اینطور فکر کند. سعی کنید منشا اصلی این احساسات را پیدا کرده و در صورت امکان به همراه فرزند خود برای رفع آن‌ها تلاش کنید. به او بفهمانید هیچ‌کس کامل نیست و هر کسی نقص‌هایی دارد. برای مثال می‌توانید برخی از نقص‌های خود را برایش توضیح دهید.
۷. باور نداشتن
بسیاری از والدین به توانایی‌های فرزند خود ایمان ندارند و به شدت در مقابل کسب تجارب جدید کودک می‌ایستند. فرصت‌های کسب اعتماد به نفس را از فرزند خود می‌گیرند. کودکی که بتواند کارهای جدید امتحان کند (حتی اگر در آن‌ها شکست بخورد) چشم و گوشش بازتر و افکارش فراخ‌تر خواهد شد. والدینی که در برابر هر حرکت کودک می‌ایستند و او را با جملاتی مانند «تو نمی‌توانی…تو هنوز بچه‌ای…هر وقت بزرگتر شدی این کار را می‌کنی و …» مورد خطاب قرار می‌دهند، باید بدانند که انسانی ترسو، چشم و گوش بسته، منزوی و بی‌مسئولیت به بار می‌آورند.
چه باید کرد؟
قبل از هر چیز، فراموش نکنید کودکی سن کسب تجربه و شکل‌دهی شخصیت است. پس اجازه دهید کودک‌تان هر کاری را تحت نظارت و مراقبت شما انجام دهد. اجازه دهید جسور بار بیاید. بنشینید و به همراه فرزندتان یک استراتژی مناسب برای انجام کارها تهیه کنید و سپس فرصت دهید تجربه کند. نقش‌ حمایتی خود را به خوبی ایفا کنید، اما اجازه دهید احساس مسئولیت کار را کودکتان به عهده بگیرد. به او اطمینان دهید باورش دارید و تشویق کنید تا کاری را که می‌خواهد، به بهترین شکل انجام دهد. اجازه دهید باور کند پدر و مادرش در هر صورت دوستش داشته و به توانایی‌هایش ایمان دارند.
۸. عصبانی شدن از شکست ها
یکی از مهم‌ترین دلایل کمبود اعتماد به نفس در کودکان واکنش‌های ناشایست والدین در مقابل اشتباهات آن‌هاست. بعضی از والدین در مقابل اشتباهات و شکست‌های کودک عصبانی می‌شوند و یا حرف‌های ناشایستی، صرفا برای تسکین عصبانیت خود به کار می‌گیرند. آن‌ها در حقیقت به کودک یاد می‌دهند از اشتباه کردن بترسد و دیگر سراغ کاری مشابه نرود. یاد می‌دهند کودک از گفتن حرف‌های خود به پدر و مادرش وحشت داشته باشد تا مبادا آن‌ها را عصبانی کند. وقتی شما به عنوان الگویی برای فرزندتان، اشتباهات او را این گونه پاسخ می‌دهید، کودک باور می‌کند بی‌عرضه و به‌دردنخور است.
چه باید کرد؟
به یاد داشته باشید سنین کودکی، سن اشتباه کردن و یادگیری از اشتباهات است. اگر کسی اشتباه نکند، چطور موضوعی را یاد خواهد گرفت؟ پس اجازه دهید کودکتان اشتباه کند، نگذارید از اشتباهات خود ناامید شده و تسلیم شود. تشویق کنید تا دوباره تلاش کند؛ دوباره و دوباره. به جای عصبانیت از اشتباهات و شکست‌های کودک، روش بهتر بازی کردن را یادش دهید. در کنارش باشید تا در صورت شکست، بتواند به پشتوانه حضور شما، اعتماد به نفس دوباره تلاش کردن را داشته باشد. اگر اعتماد به نفس کودک خود را برای تلاش مجدد تقویت نکنید، احتمالا بزرگسالی تحویل جامعه خواهید داد که دائما به دنبال راه حل‌های آسان است و همواره تمایل به طفره رفتن از مسئولیت‌هایش دارد.
۹. نمره محور بودن
شاید در مدارس و دانشگاه‌های ما نمره یکی از ملاک‌های اصلی در ارزش‌دهی به کودکان و دانشجویان باشد، اما لازم نیست روشی اشتباه را تنها به دلیل همه‌گیر بودن آن، دنبال کرد. بسیاری از والدین از همان سنین کم کودک را تحت فشار قرار می‌دهند که باید نمرات خوبی در مدرسه کسب کند. اما کودک شاید به هر دلیلی نتواند نمرات بالایی بگیرد و در این صورت اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
چه باید کرد؟
اعتماد به نفس و شخصیت آینده کودک بسیار مهم‌تر از نمرات درسی اوست. پس سعی کنید به جای فشار آوردن به کودک و تحقیر او برای نمرات پایینش، تشویقش کنید تا بیشتر تلاش کند. خودتان با صبر و حوصله آموزش‌های لازم را به او بدهید و اگر همچنان نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود، ریشه عدم یادگیری او را پیدا کنید. به یاد داشته باشید هیچ کودکی کند ذهن نیست و همه ما از مغز و هوشی یکسان بهره می‌بریم.
۱۰. عدم اعتماد به نفس والدین
وقتی مادری در آینه نگاه می‌کند و از پوست ناسالم یا اضافه وزن خود گله می‌کند، خبر ندارد که کودک تمام این مسائل را می‌بیند و در درون خود ارزش‌های اشتباهی را شکل می‌دهد. کودک باور می‌کند اگر ایرادی در ظاهرش داشته باشد، با مشکلی بزرگ مواجه است. عدم اعتماد به نفس مادر در او نقش می‌بندد و یاد می‌گیرد باید ظاهری بی‌نقص داشته باشد. بدیهی است چنین کودکی حتی اگر ظاهری بی‌نقص داشته باشد، اعتماد به نفسی ندارد. چراکه توجه به درون و باطن را یاد نگرفته است و ارزش‌های درونی خود را نمی‌شناسد.
چه باید کرد؟
هر مادری قبل از این که بتواند اعتماد به نفس کودکش را تقویت کند، خود باید اعتماد به نفس کافی داشته باشد. پس اگر مشکلی در ظاهر یا زندگی خود دارید که منبع کاهش اعتماد به نفس یا آزار و اذیت روحی‌تان است، در صورت امکان آن را حل کنید. اما اگر این مشکل غیرقابل حل است، سعی کنید آن را بپذیرید و بدانید هیچ انسانی بی‌نقص یا بدون مشکل نیست. مشکلات معنای زندگی هستند و قطعا بدون آن‌ها زندگی کسالت‌بار و بی‌مفهوم خواهد بود. پس از تقویت اعتماد به نفس خود، می‌توانید به کودکان نیز یاد دهید ارزش اصلی انسان، خصوصیات درونی اوست و مشکلات بهترین ابزار برای رشد و تعالی هستند.

حرف آخر
کمبود اعتماد به نفس در کودکان در خانواده‌های ایرانی به فراوانی دیده می‌شود. چراکه اغلب پدر و مادرها آنطور که باید به رفتار صحیح با کودک آگاه نیستند. حتی در صورت آگاهی هم گاها صبر و حوصله کافی ندارند. نباید فراموش کرد که والدین در قبال تربیت صحیح فرزند مسئول هستند و هیچ گونه کوتاهی یا عذری پذیرفته نیست.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما