خانواده و اعتیاد

   خانواده تاثیر عمیقی در کودک میگذارد و شخصیت او را پیریزی میکند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک دارای اعتماد به نفس ، مهر و محبت و احساس مسئولیت میشود. بررسیهای متعدد نشان داده است که اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود و یا از خانواده طرد شود و یا برعکس اگر بیش […]

   خانواده تاثیر عمیقی در کودک میگذارد و شخصیت او را پیریزی میکند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک دارای اعتماد به نفس ، مهر و محبت و احساس مسئولیت میشود.

بررسیهای متعدد نشان داده است که اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود و یا از خانواده طرد شود و یا برعکس اگر بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود آماده کجروی ، ناسازگاری و تجاوز به حقوق دیگران خواهد شد. کودکانی که در محیط خانه پذیرفته نشده اند .و با محرومیت عاطفی و فقدان مهر مادری روبرو بودهاند، محبت و عواطف دیگران را احساس نمیکنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاری رفتار خصمانه بروز میدهند. این افراد فاقد قدرت سازش میشوند.

 

حمایت بیش از اندازه و اغماض بینهایت پدر و مادر نیز سبب میشود که کودک بسیار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بار آید و در نتیجه به تدریج در سازش با دیگران دچار اشکال شود. چنین فردی بهعنوان یک موجود ضد اجتماعی طعمه خوبی برای قاچاقچیان مواد مخدر و جنایتکاران به شمار میآید. برقراری رابطه صحیح پدر و مادر با کودک سبب میشود که رشد شخصیت بچه سیر طبیعی داشته باشد و از انحراف و کجروی مصون بماند. عواقب خطرناک اعتیاد ایجاب میکند که والدین از لحظه تولد ، بچه را موجودی بدانند که یاد میگیرد و رشد شخصیت او منوط به برقراری رابطه صحیح بین همه اعضا خانواده است. مواظبت مادر از کودک و ایجاد رابطه عاطفی با فرزند و رفتار خردمندانه توام با مهربانی پدر نه تنها به رشد شخصیت و متعادل شدن کودک کمک میکند، بلکه در صورت اعتیاد اتفاقی در دوره بلوغ نیز درمان را آسان میسازد.

 

نقش خانواده ها در اعتیاد فرزندان چالش های دوران گذر از بلوغ
روابط خانوادگی با معنای وسیع عاطفی و پراحساسش از آغاز تاریخ بشریت برای اعضای جامعه امری روشن و مفهوم بوده است. فیلسوفان و محققین اجتماعی معتقدند که جامعه متشکل از خانواده ها است. براساس قدیمی ترین نوشته های اخلاقی، جامعه هنگامی نیروی خود را از دست می دهد که افراد به وظایف خانوادگی خویش عمل نکنند. مثلا کنفوسیوس اعتقاد داشت که خوشبختی و ترقی از آن جامعه ای است که افرادش به عنوان یک عضو خانواده، رفتاری صحیح و کامل داشته باشند، بدین معنی که هیچ کس از وظایف خود نسبت به فرزندانش روگردان نباشد. زیرا خانواده پایه اساسی و سازنده مهمترین ساخت اجتماع است. و وجود همه نظامهای دیگر اجتماعی بستگی به مشارکت درنظام خانوادگی دارد.

 

رفتار ناشی از نقشی که در خانواده آموخته می شود، نمونه و سرمشق رفتار در سایر قسمتهای جامعه خواهدبود. یکی از نتایج سودمند روانکاوی فروید این است که محققان و مردم را با تاثیر عظیمی که حوادث کودکی و زندگی خانوادگی در شخصیت انسان دارد، آشنا کرد. طبق نظریه او شخصیت کودک طی ۶ سال اول زندگی فرم اصلی خود را می یابد و روابط موجود در خانواده مثل، میزان محبت، میزان استقلال کودک درتصمیم گیریهایش و سازگاری یا عدم سازگاری والدین عواملی هستند که کودک را می سازند. باید بخاطر داشت که هر کودک از مراحل خاص رشد زیستی و عاطفی می گذرد و طی این مراحل احساسات و صفات منفی از قبیل تنفر، دشمنی، ترس، پرخاشگری، اضطراب و گناه بوجود می آید. این حالات در یک محیط خانوادگی تقلیل می یابد.

 

سالهای حساس زندگی
بنابراین باید گفت که سالهای اولیه زندگی، سالهای تکوین و تاثیرپذیری است. اگر در خانواده هیجانات و طغیانهای مکرر عاطفی روی دهد، رشد عاطفی کودک به آسانی متوقف می شود. کودک گرفتار این مشکل می شود که از یک طرف احتیاجات عاطفی خود را ارضا کند و از طرف دیگر خود را با مشکل محیط زندگی سازش دهد. حس وابستگی و تعلق خاطر را از دست می دهد و در مورد هدایت خویش یعنی نقش خود، هم به عنوان فرد و هم بعنوان عضو خانواده و اجتماع دچار ابهام و پشیمانی می شود. علاوه بر دوران کودکی که از بدو تولد تا ۲۱-۰۱ سالگی ادامه داشته، دوران نوجوانی و بلوغ نیز از دوره های بسیار مهم و قابل توجه زندگی است، با شروع سالهای نخستین دهه دوم زندگی، تحول شگفت انگیز بلوغ آغاز می شود، که دارای جنبه های گوناگون جسمی و روانی اجتماعی است.

 

خانواده ها باید اطلاعات کافی در این مورد داشته و بدانند که دورانبلوغ علاوه بر تغییراتی که در اندامها و شکل ظاهری بیرون دارد، از نظر روحی نیز دوران بی قراری ها و گرایشهای متضاد مثل افسردگیهای بی دلیل در لحظه های شادی، غرور در عین خودکم بینی ها، خودخواهی در عین نوع دوستی، معاشرت طلبی در تنهایی گزینی، کنجکاوی در عین بی تفاوتی، قدرت جویی و قدرت ستیزی، عشق ورزیدن به دنیا و پوچ انگاری آن، چشمداشت مسئولیت از دیگران در عین گریز از مسئولیت و مقررات و بسیاری دیگر از مشخصات و نوسانهای این دوره فشار و طوفانهای روحی است که البته هیچکدام از این رفتارها بی دلیل نیست، مثلا فرار از مقررات بخاطر رشد استقلال و تشخص طلبی است.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما