فوریه 3
بازدید : 893
نظرات : بدون دیدگاه
روابط والدین و فرزندان و تاثیر آن در خشونت

پرخاشگری معنای متفاوتی دارد و گاهی می‌تواند به معنای تمایل به رفتار‌هایی خصمانه یا ویرانگر باشد به طوری که در برخی مواقع می‌تواند با تظاهرات بدنی همانند لگد زدن، گاز گرفتن یا فریاد زدن، رنجاندن و زور گرفتن بروز کند. ممکن است کودکی درب را با لگد باز کند و با این کار به شخصی […]

پرخاشگری معنای متفاوتی دارد و گاهی می‌تواند به معنای تمایل به رفتار‌هایی خصمانه یا ویرانگر باشد به طوری که در برخی مواقع می‌تواند با تظاهرات بدنی همانند لگد زدن، گاز گرفتن یا فریاد زدن، رنجاندن و زور گرفتن بروز کند.
ممکن است کودکی درب را با لگد باز کند و با این کار به شخصی که پشت درب ایستاده آسیب برساند، درحالی که‏ کودک قصد آسیب ‏رسانی به کسی را نداشته است، اما این در حالی است که این قبیل رفتار‌ها جزء پرخاشگری تلقی‏ می‌شود.
الگو‌های رفتار پرخاشگرانه در فرایند رشد کودکان تغییر شکل ایجاد می‌کند ، بحث و جدل در کودکان با فاصله سنی کمتر بروز پیدا می‌کند، به طور کلی میزان این پرخاشگری‌ها در سنین ۴ سالگی به اوج خود می‌رسد و با مدرسه رفتن کودکان این عمل پرخاشگرانه کمتر می‌شود، اما نباید از پرخاشگری‌های کلامی مثل ناسزا گفتن در دوران مدرسه و مهد کودک غافل شد.
به طور کلی‏ پرخاشگری یک رفتار مطلوب در سیر رشد طبیعی کودک است‏، اما اگر تحت کنترل صحیح قرار نگیرد می‏تواند تبعات منفی در کودک ایجاد کند. رفتار پرخاشگرانه با عوامل زیستی بسیاری نظیر ژنتیک، عملکرد بد سیستم عصبی مرکزی، سیستم‌های درون ریز، صرع، انتقال دهنده‌های عصبی و انحرافات کروموزومی ارتباط دارد.
تلویزیون، وسایل الکترونیکی جدید (صمعی بصری) هم در شکل‏گیری احساسات، گرایش‌ها و باور‌های کودکان نقش دارد، با توجه به رابطه‏ عاطفی میان کودکان و برنامه‏ های تلویزیون تأثیرات این وسیله در افراد فوق العاده است و مشاهده خشونت در تلویزیون زمینه ظهور رفتار خشونت آمیز را به شیوه‌های مختلف مساعد می‌کند.
خانواده‌هایی که سبک تربیتی قاطع و اطمینان بخش را در تربیت فرزندان خود در پیش می‌گیرند و در انتخاب گروه دوستی فرزندانشان دقت نظر دارند، همچنین از دیدن فیلم‌های خشونت آمیز تلویزیون و بازی‌های رایانه‌ای توسط فرزندانشان ممانعت می‌کنند و خودشان هم در مقابل فرزندان با هم به مشاجره نمی‌پردازند، نباید نگران رفتار بعضاً هیجانی فرزندشان باشند و با مشاهده کوچکترین علائم نگران شوند.
سه نوع رابطه بین والدین و فرزندان وجود دارد، دو نوع از رابطه‌ها تشدیدکننده پرخاشگری در میان کودکان است و تنها یک نوع آن رابطه می‌تواند از بروز خشم و رفتار پرخاشگرانه آن‌ها جلوگیری ‏کند.

در ادامه به بیان روابط والدین و فرزندان و تاثیر آن در خشونت آنها می پردازیم.
۱ -والدین خودکامه و مستبد: والدین مستبد دستورات پیاپی به فرزند خود می‏دهند و لزومی نمی‏بینند که‏ برای دستورات خود دلیلی ارائه دهند و نظر آنان اطاعت بی‏، چون و چرا است. این نوع‏ خانواده‏ها قطعاً به خشم فرزند نوجوان دامن می‏زنند.
۲- والدین سهل‏ گیر: این نوع خانواده ‏ها فرزندان خود را کاملاً رها می‏ کنند. اجازه می‏ دهند هرکاری‏ که می‏ خواهد بکند، کاری به کار او ندارند. در این حالت نیز پرخاشگری تشدید پیدا می ‏کند. همانطور که وارد آوردن‏ ضربه‏ های عاطفی سنگین بر فرزند خشم او را برمی‏ انگیزد، رها کردن عاطفه و روان او باعث بوجود آوردن فرزندانی پر توقع و لجام‏ گسیخته و پرخاشگر می ‏شود.
۳ -والدین قاطع و اطمینان‏ بخش: این نوع والدین‏ هم برای رفتار خود مختارانه و هم برای رفتار منضبط اعتبار قائلند. آنان سعی می ‏کنند روابط کلامی زیادی با فرزندان‏ خود داشته باشند. وقتی که از اقتدار خود نسبت به کودک‏ استفاده می ‏کنند و کودک را از چیزی منع می‏ کنند یا از او انتظاری دارند برایش دلیل می‏ آورند. این نوع اقتدار از جانب‏ والدین معمولاً از طرف فرزندان بویژه نوجوانان پذیرفته می‏ شود، اقتدارطلبی‌هایی غیرمنطقی که صرفاً براساس میل‏ بزرگسالان برای تسلط بر نوجوان است می‌تواند احساس طردشدگی به‏ نوجوان بدهد و گاهی خشم او را بر‏انگیزد و گاهی هم به‏ افسردگی او می ‏انجامد.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما