فوریه 17
بازدید : 11403
نظرات : بدون دیدگاه
درگیری فیزیکی خواهر و برادر

در خانواده‌های بچه‌دار، موقعیت‌ها و کشمکش‌های اندکی هست که عوارض روانی در حد دعوای بین خواهر و برادر به والدین تحمیل می‌کند. صحبت از اختلاف نظری ساده نیست، «مامان، اون وسایل منو می‌گیره!» یا «اون همه‌ش حرفای منو تکرار می‌کنه.» دعواهای خواهر برادری بخشی طبیعی از زندگی روزانه و رشد آن‌هاست. آنچه در این مقاله […]

در خانواده‌های بچه‌دار، موقعیت‌ها و کشمکش‌های اندکی هست که عوارض روانی در حد دعوای بین خواهر و برادر به والدین تحمیل می‌کند. صحبت از اختلاف نظری ساده نیست، «مامان، اون وسایل منو می‌گیره!» یا «اون همه‌ش حرفای منو تکرار می‌کنه.» دعواهای خواهر برادری بخشی طبیعی از زندگی روزانه و رشد آن‌هاست.

آنچه در این مقاله درباره آن بحث می‌شود، تصویری است که بسیاری از والدین با آن آشنا هستند: مشاهده فرزندانشان در میانه یک جدال فیزیکی مانند مشت زدن، گاز گرفتن، سیلی زدن یا حتی موارد شدیدتر. چنین رخدادهایی برای تمام افرادی که در آن درگیر می‌شوند، هم پدر و مادر و هم فرزندان، بسیار ترسناک است. اما واقعیت این است که چنین رفتاری، بین کودکان و به‌ویژه در آن‌ها که کم‌سن‌ترند و مهارت‌های صحیح حل مسئله را در خود ندارند، نسبتا شایع است. بنابراین، پیش از آنکه مجبور به جدا کردن فرزندانتان از درگیری‌های فیزیکی بسیار جدی شوید (یا برعکس، رینگ مشت‌زنی در وسط خانه برپا کنید)، نگاهی به استراتژی‌هایی داشته باشید که صلح و آرامش را در خانه شما برقرار می‌کنند.

چگونه والدینی بی طرف و منصف باشید؟
در والدگری خود کنش‌گر و خودآگاه باشید و مشاهده کنید کدام کارهای آگاهانه و ناآگاهانه خود شما ممکن است آتش دعوای بین خواهر و برادر را تیزتر کند. ممکن است مواجهه با این موضوع و باور آن برای شما دشوار باشد، اما واقعیت این است که بیشتر بدرفتاری‌هایی که در فرزندان خود مشاهده می‌کنید، از کارهایی ناشی می‌شود که خود شما، به عنوان یک والد، انجام می‌دهید. به همین دلیل، برای متوقف کردن جنگ و جدال خواهر و برادرها، باید محیط منصفانه و بی‌طرفانه‌ای ایجاد کنید. بسیاری از پدر و مادرها، حتی بدون آنکه متوجه این موضوع باشند، به روش‌های مختلف، در ایجاد جدال میان فرزندانشان همکاری می‌کنند. برای برقراری محیطی عادلانه، از انجام کارهای زیر پرهیز کنید:

به فرزندان خود برچسب نزنید
برچسب زدن به کودکان، چه به صورت صریح و در حرف‌های شما صورت بگیرد و چه به شکل ضمنی و در اشاراتی مانند «بچه باهوشم» یا «بچه شیطونم»، زمینه لازم را برای جنگ و دعوای بین خواهر و برادر فراهم می‌کند. برای مثال، اگر به یکی از فرزندان خود برچسب «ستاره ورزش» بزنید، خواهر یا برادر او احساس ستاره نبودن یا به طور کلی، بی‌کفایتی خواهد کرد.

یا اگر مقام «بچه مشکل‌ساز» را به یکی از فرزندان خود تفویض کنید، برادر یا خواهر او، که هنگام بروز مشکلات کمتر سروصدا کرده است، به‌شدت احساس برتری خواهد کرد. از یاد نبرید، برچسب‌های مثبت و منفی زمینه را برای جدال کودکان بر سر مسائلی فراهم می‌کند که در واقع از مقایسه‌های شما حاصل شده است.

گاهی برچسب‌ها به صورتی هستند که حتی از آن‌ها صحبت نمی‌شود، بلکه به صورت ضمنی و نامحسوس بیان می‌شوند. شاید این تصور را داشته باشید که باوری که درباره فرزندانتان در سر دارید، مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما در واقع، همین شکل از برچسب زدن اتفاقا بیشتر موجب رقابت فرزندان می‌شود. برای فهم این موضوع، به تعاملات خود با فرزندانتان دقت کنید. آیا یکی از فرزندان در نظرتان بیشتر قابل اعتماد است؟ آیا وقتی می‌خواهید کاری با سرعت و بدون هیچ بی‌نظمی انجام شود، به یکی از فرزندان بیشتر تکیه می‌کنید؟

اکنون در نظر بگیرید این وضعیت چگونه بر فرزندان دیگر شما تاثیر می‌گذارد. آیا متوجه می‌شوید چنین برچسب‌هایی چگونه احساس و باور «چه فایده‌ای داره که تلاش کنم؟» را در کودکی پرورش می‌دهد که برچسب خوبی نگرفته است؟ آیا مشاهده می‌کنید که فرزند دیگر شما چگونه احساس بی‌کفایتی و ناتوانی خواهد کرد؟

برچسب‌ها بامزه هستند، چرا که اغلب چنین تصور می‌شود که با برچسب زدن، در حال کمک به فرزندان خود هستید و باور دارید با دادن عناوین، فرزندان خود را به موقعیت‌های بهتری خواهید رساند. اما در واقع، این تاج پادشاهی می‌تواند به بار سنگینی برای کودکی تبدیل شود که آن را بر سر دارد و دلیل احساس بی‌کفایتی برای کودکی باشد که به این مقام نائل نشده است.

نقش های «قربانی» و «مهاجم» را برای فرزندان خود مطرح نکنید
به عنوان یک والد، احتمالا در بیشتر مواقع می‌توانید مچ خود را در حال بازی در نقش کارآگاه یا داور بگیرید. در مقام یک کارآگاه، نخستین وظیفه شما این است که «قربانی» و «مهاجم» را، در جریان یک جدال یا مشاجره، شناسایی کنید. به عنوان یک داور، در سوت خود می‌دمید و خطاکار را احضار می‌کنید.

اگر دقیق‌تر شوید، در مرحله بعد، نقش داور باز هم قدرتمندتری را به عهده می‌گیرید. وقتی همه مسائل جدال به حاشیه می‌رود، شما کودک «قربانی» را با در آغوش گرفتن و کلمات محبت‌آمیز تسکین می‌دهید و کودک «مهاجم» را با گفتن عبارات قدرتمند توبیخی به اتاقش تبعید می‌کنید.

نکته اینجاست که وقتی کودک «قربانی» را در توجه و عبارت «بچه طفلکی من» غرق می‌کنید، در حال فرستادن پیام آشکاری هستید که فرو رفتن در نقش فرد ضعیف در درگیری توجه همگان را برخواهد انگیخت. چنین اتفاقی، به طور قطع، به تکرار این رفتار، شاید حتی با نمایش شدیدتری، خواهد انجامید. در همین زمان، کودک «مهاجم» درمی‌یابد که در قلدر بودن شکلی از قدرت نهفته است و او هم این رفتار را دوباره در آینده از خود نشان خواهد داد.

مراقب باشید مسائل از تناسب خارج نشوند
یکی از مهم‌ترین نکاتی که در والدگری خود باید به خاطر داشته باشید این است که شما والد هستید، افرادی بزرگسال که قرار است در مواقع طوفانی آرام بمانند. این چیزی است که باید برای رسیدن به آن تلاش کنید و رفتاری است که باید سعی در مدلسازی آن داشته باشید.

وقتی در آتش جدال پیش‌آمده می‌دمید، وقتی باعث از تناسب خارج شدن اتفاقات می‌شوید، در واقع، آن‌ها را تشدید می‌کنید، توجه‌ها را به سمت درگیری جلب می‌کنید و از کاه یک موقعیت ناچیز کوه می‌سازید. در صورتی که چنین کاری انجام دهید، فرزندانتان این واکنش بیش از حد شما را، به عنوان یک پرچم توجه، در ذهن خود ثبت می‌کنند و در آینده، خرابکاری‌هایی را به همین دلیل به بار خواهند آورد.

برای مثال، وقتی به علت مشاجره درگرفته بر سر یک اسباب‌بازی، از کوره در می‌روید یا تمام عقل خود را هنگام جدال فرزندانتان در طول یک سفر جاده‌ای از دست می‌دهید، در واقع، از عنوان «یک بزرگسال» چشم‌پوشی کرده‌اید. البته که این موقعیت‌ها بسیار پریشان‌کننده هستند، اما واقعا بهتر است از کاه کوه نسازید. از یاد نبرید که در روند والدگری شما، بدون نیاز به واکنش افراطی به مسائل کوچک، باز هم کوهی از مشکلات و مسائل وجود دارد که باید از آن‌ها بالا بروید.

چگونه محیطی عاری از جنگ و جدال ایجاد کنید؟
اکنون که با کارهایی که نباید بکنید آشنا شدید، استراتژی‌هایی را به شما آموزش داده خواهد شد که برای ساختن خانه‌ای بدون جنگ و دعوا بسیار مؤثرند. وقتی احساس تعلق و اهمیت یک کودک برآورده نمی‌شود، احتمال بروز جدال به‌سرعت رو به افزایش می‌گذارد. بنابراین، شما می‌توانید با انجام سه مورد زیر، به صورت مداوم، پتانسیل جدال را در خانه خود به حداقل ممکن برسانید:

ظرف توجه کودک را به صورت روزانه پر کنید
در هر روز، توجه مثبت خود را به فرزندانتان ارزانی کنید. روزانه زمان صرف کنید تا به دنیای آن‌ها پا بگذارید، کلمات آن‌ها را بفهمید، اتصالات احساسی را برقرار کنید و تکانه‌های کودکان را آرام کنید. چنین دستاوردهایی مستلزم آن است که روزانه زمان جداگانه‌ای را برای سپری کردن با هر کدام از فرزندانتان در نظر بگیرید.

در روش والدگری مثبت، به این ابزار، زمان ذهنی، بدنی و روحی گفته می‌شود که ابزار نجات‌دهنده‌ای در مهار تمام انواع بدرفتاری‌ها به شمار می‌آید. واقعیت این است که والدگری کنش‌گرانه به‌شدت از والدگری واکنشی مؤثرتر است.

متاسفانه، بسیاری از کارشناسان و بلاگرهای موجود در زمینه والدگری روش‌هایی را آموزش می‌دهند که با به‌کارگیری آن‌ها می‌توان پس از بروز رفتار بد کودک، به آن پاسخ داد؛ تایم اوت، پاداش، شمردن. شما احتمالا از تمام این روش‌ها استفاده کرده‌اید و نتیجه آن‌ها را هم دیده‌اید.

اما وقتی صحبت از حل اختلافات و دعوای بین خواهر و برادر (و بسیاری مسائل دیگر کودکان) پیش می‌آید، معمولا بهترین کار این است که مشکلات را پیش از بروز آن‌ها رفع کنید. به همین دلیل است که پر کردن ظرف توجه کودکان به صورت روزانه اهمیت حیاتی دارد. با اختصاص ۱۰ دقیقه از زمان خود به هر کدام از فرزندانتان در طول روز و انجام کاری که خود آن‌ها انتخاب می‌کنند، در واقع، خواسته آن‌ها را برای جلب توجه شما به روش‌های منفی (از جمله دعوا با خواهر یا برادرشان) برطرف می‌کنید.

مطمئن شوید فرزندانتان استراحت کافی دارند
کودکان (و افراد دیگر در هر سنی) به احتمال بیشتری قادر به کنترل تکانه‌های خود خواهند بود، اگر خواب کافی داشته باشند. بنابراین، حتی‌الامکان، از زمان‌های چرت زدن و استراحت فرزندانتان چشم‌پوشی نکنید. کودکان به زمان خواب نیاز دارند تا خود را از نظر ذهنی و فیزیکی جمع و جور کنند. با کاهش فعالیت طبیعت تکانشی آن‌ها، احتمال وقوع چنین جنگ و جدال‌هایی کاهش خواهد یافت.

ویژگی های مثبت فرزندانتان را تشویق کنید
به جای برچسب زدن به کودکان، ویژگی‌های مثبت آن‌ها را تشویق کنید. با تحسین تلاش آن‌ها، به جای استعدادها و قابلیت‌های ذاتی‌شان، این قدرت را به آن‌ها می‌بخشید که برای رسیدن به حداکثر ظرفیت خود، سعی کنند.

پس، به جای آنکه بگویید: «این بچه باهوشمه.» می‌توانید بگویید: «اون نهایت تلاش خودش رو توی مدرسه می‌کنه.» و به جای آنکه بگویید: «این ستاره ورزشی خانواده‌ست.»، بگویید: «اون واقعا سخت تلاش می‌کنه تا ضربات خودش رو در تنیس بهتر کنه.»

وقتی فرزندان می‌شنوند که والدین تلاش آن‌ها را تحسین می‌کنند، تنها برای سخت‌تر تلاش کردن، تحت تاثیر قرار می‌گیرند. وقتی کودکان درک می‌کنند تلاش بیش از نتیجه ارزش دارد، انگیزه بیشتری خواهند داشت تا همه وجود خود را صرف دستیابی به چیزی کنند.

هنگام درگیری، آرام بمانید و به کار خود ادامه دهید
وقتی فرزندانتان از یک اختلاف نظر به خشونت فیزیکی منتقل می‌شوند، از استراتژی‌هایی که در ادامه گفته می‌شود، برای حفظ خونسردی خود، آرام کردن موقعیت و ایجاد لحظات مؤثر آموزشی استفاده کنید که از کشمکش‌های آینده پیشگیری می‌کند:

تا زمانی که ممکن است، بیرون گود بمانید
گرچه این گفته برخلاف شهود شماست و به نظر، خلاف غریزه پدری یا مادری شماست، اما حتی‌الامکان سعی کنید در جدال فرزندانتان وارد نشوید، حداقل نه تا وقتی به یک درگیری فیزیکی تبدیل می‌شود.

اگر دعوای بین خواهر و برادر یک مورد ساده ناسزاگویی یا دیگر بحث‌های خفیف است، از ایفای نقش یک داور پرهیز کنید و به جای آن، به‌آرامی به اتاق دیگری بروید. با این کار، شما زمینه جلب توجه فرزندانتان را از بین می‌برید و به آن‌ها فرصت می‌دهید تناقض پیش‌آمده را میان خودشان حل کنند. اگر متوجه شدید در حال گفتن چنین جملاتی به پرستار یا مراقب فرزندانتان هستید: «واقعا؟ بچه‌های من؟ اونا واقعا اینقدر خوب رفتار کردن و با هم کنار اومدن؟»، آن را علامت آشکاری تلقی کنید مبنی بر اینکه رقابت و چشم‌وهم‌چشمی خواهر و برادران به استراتژی جلب توجه در خانه شما تبدیل شده است. در این صورت، دستاورد اخذ توجه را از میان بردارید و ببینید چطور بسیاری از جدال‌ها، پیش از حتی پرتاب یک مشت، متوقف می‌شود.

در صورت تشدید دعوای بین خواهر و برادر چه کنید؟
با این حال، اگر مجادله فرزندانتان تشدید شد و داد و بیدادی ساده در حال تبدیل به مسابقه کشتی بود، آنگاه استراتژی‌های زیر را اعمال کنید:

آرامش خود را حفظ کنید و به فرزندانتان کمک کنید این کار را انجام دهند
کاملا قابل درک است که هنگام کتک‌کاری فرزندانتان عصبانی و آشفته شوید، اما مطمئن باشید در صورت حفظ آرامش، به نتایج بهتری خواهید رسید. وقتی خشمگین می‌شوید و صدای خود را بلند می‌کنید، موقعیت ترسناکی برای کودکان ایجاد خواهید کرد و تنها سوخت لازم برای جنگ قدرت را فراهم خواهید ساخت.

اگر با صدایی بلند به جدال فرزندانتان وارد شوید، بدون شک، با رگبار اتهامات و شکایت‌ها از دو سمت مواجه خواهید شد: «اما اون اول منو زد!»، «اون اسباب‌بازی منو گرفت.»، «اون شروع کرد.»، «نه، خودش شروع کرد.». وقتی چنین اتهاماتی وارد میدان شدند، خودداری از ایفای نقش یک قاضی بسیار دشوار می‌شود. بنابراین، بهترین کار این است که از ابتدا با حالتی آرام و بی‌طرفانه پا به عرصه بگذارید، موقعیت را مشاهده کنید و جمله‌ای عاری از قضاوت بیان کنید: «وای! به نظر می‌رسه اوقات سختی رو با هم گذروندید.»

اگر لازم است، می‌توانید به‌آرامی کودکان را سوا کنید، به مکان‌های جداگانه‌ای ببرید و بگویید: «می‌بینم که همه عصبانی و پریشون هستن. بذارید یک دقیقه زمان بدیم و همه آروم بشیم.»

انرژی شما، به واقع، وضعیت را تغییر خواهد داد. آرام، خونسرد و بی‌طرف بمانید و به این شکل، فرزندانتان توجهی را که اکنون به دنبال آن هستند دریافت نخواهند کرد.

بررسی کنید که همه در امنیت باشند
وقتی گرد و خاک‌ نزاع خوابید، به نزد فرزندان خود بروید و آن‌ها را، از نظر آسیب‌دیدگی و بروز زخم، بررسی کنید. اگر بانداژ یا بسته یخ برای یکی از کودکان مورد نیاز است، به‌آرامی آن‌ها را فراهم کنید و تقصیرها را به گردن طرف مقابل نیندازید. شما متعجب خواهید شد از اینکه فرزندانتان چقدر آرام به این درمان پزشکی دوجانبه پاسخ خواهند داد. کودکی که زمانی برچسب «قربانی» را داشت، اکنون تحت تاثیر همدردی افراطی قرار نخواهد گرفت و کودکی که زمانی به نام «مهاجم» خوانده می‌شد، دیگر به دلیل قبول نقش «گردن‌کلفت و قلدر» ماجرا، احساس قدرت نخواهد کرد.

وقتی مطمئن شدید همه کودکان در امنیت هستند، باید سطح انرژی موجود در خانه را کاملا پایین بیاورید. به همه فرزندان یک لیوان آب بدهید، یک میان‌وعده کوچک پیشنهاد کنید، یک موزیک آرام پخش کنید، از کودکان بخواهید عروسک مورد علاقه‌شان را بغل کنند و نفس عمیق بکشید. با این اقدامات، شما می‌توانید به شکل مؤثری تشنج موقعیت پیش‌آمده را به موقع برطرف کنید.

پس از دعوای بین خواهر و برادر چه کنید؟
طرف هیچ کدام از فرزندان خود را نگیرید
وقتی تنش مشاجره کاهش یافت و دیگر هیچ درگیری فیزیکی میان فرزندان وجود نداشت، بهترین فرصت برای تمرین برخی از مهارت‌های حل تناقض به دست می‌آید. با این حال، به هیچ عنوان، پیش از آرام شدن همه کودکان و البته خودتان، به این مرحله قدم نگذارید. در غیر این صورت، تلاش دلاورانه شما، در صورت بروز یک درگیری دیگر، کاملا خنثی می‌شود.

همچنین، به خاطر داشته باشید اگر در گذشته به حالتی جنگجو و پرانرژی وارد جدال فرزندانتان شده‌اید، اکنون برای ورود آرام و بی‌طرفانه نیاز به تمرین خواهید داشت. فرزندان شما، در دفعه‌های نخست چنین برخوردی، سردرگم می‌شوند، بنابراین، خود را آماده کنید که ثبات قدم داشته باشید و ابزارهای حل تناقضاتی را که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود به صورت مداوم اجرا کنید.

مثل یک گوینده برنامه ورزشی باشید
به زبان ساده، یک گزارشگر ورزشی فقط شوت‌ها را اطلاع می‌دهد و به هیچ عنوان، در مقام قضاوت، سرزنش یا صدور حکم قرار نمی‌گیرد. در زمان مواجهه با درگیری میان فرزندانتان، شما هم خود را در قالب یک گزارشگر قرار دهید و بگویید: «چیزی که من تونستم بشنوم اینه که تو خیلی ناراحت شدی از اینکه برادرت اسباب‌بازی رو ازت گرفت.» یا «می‌بینم که چون خواهرت هر چی که می‌گی رو تکرار می‌کنه، داری اذیت می‌شی.»

با تشویق کودک به استفاده از عبارت «من احساس می‌کنم» در جملات مختلفی مانند «من احساس ناراحتی کردم وقتی …»، «من احساس کردم اذیت شدم وقتی …»، «من احساس ناامیدی کردم وقتی …»، آن‌ها یاد می‌گیرند به‌سادگی واقعیت‌ها را بیان کنند و توضیح دهند که موقعیت پیش‌آمده چه احساسی در آن‌ها ایجاد کرده است.

وقتی جدال خواهران و برادران تبدیل به بازی «کی مقصر بود؟» می‌شود، تقریبا غیرممکن است برای ایجاد صلح و آرامش برنامه‌ریزی کنید. از سوی دیگر، وقتی کودکان احساسات خود را بیان می‌کنند، جای هیچگونه استدلال و چانه‌زنی باقی نخواهد ماند. شما نمی‌توانید به کسی بگویید: «نه، تو اینجوری احساس نمی‌کنی.»

همچنان که به صورت یک گزارشگر ورزشی عمل می‌کنید، مراقب تمام جوانب نیز باشید. اجازه دهید کودکان پریشانی‌های خود را بدون احساس تقصیر بیان کنند و به‌سادگی در بحث وساطت کنید. اگر به نظر می‌رسد فرزندانتان دوباره در حال گر گرفتن هستند، وقفه‌ای ایجاد کنید و مدتی بعد، وقتی همه می‌توانستند به‌آرامی درباره آن اتفاق صحبت کنند، به نزد آن‌ها برگردید.

انجام مجدد کارها را تمرین کنید
وقتی احساسات همه افراد حاضر در صحنه آشکار شد و فروکش کرد، به فرزندان خود کمک کنید بفهمند دفعه بعد چگونه می‌توانند به شکل متفاوتی رفتار کنند، سپس این رفتار را تمرین کنید. این کار به کودکان فرصتی می‌دهد تا درباره روش‌های مؤثر مدیریت چنین احساسات شدیدی در آینده بیشتر بیاموزند.

در انجام این مرحله، صبور باشید. احساسات می‌توانند بر افراد مستولی شوند، یادگیری این عادات و مهارت‌های جدید نیاز به زمان دارد. برای کودکان کم‌سن‌تر، این نمایش را با استفاده از یک عروسک پارچه‌ای و برای هر کدام به صورت جداگانه اجرا کنید. کودک را به تمرین آنچه می‌تواند هنگام عصبانیت انجام دهد (راه رفتن، درخواست کمک، استفاده از کلمات برای بیان احساسات) تشویق کنید. وقتی کودکان از عروسک‌ها برای بازی کردن موقعیت استفاده می‌کنند، قادر خواهند بود خود را از احساساتشان سوا کنند و سناریوی پیش‌آمده را از بیرون تماشا کنند.

برای کودکان بزرگ‌تر، نقش بازی کردن بسیار مؤثر و لذت‌بخش خواهد بود، اگر پدر یا مادر یا هر دو وانمود کنند به جای کودک هستند. وقتی کودکان می‌بینند رفتار آن‌ها از بیرون چطور به نظر می‌رسد و رفتارهای صحیح را تمرین می‌کنند، به ابزارهایی مجهز می‌شوند که برای حل مسائلشان در آینده به کارشان می‌آیند.

توانایی استفاده از این استراتژی‌های حل تناقضات در بحبوحه یک جدال، البته یک‌شبه به دست نمی‌آید، اما مطمئن باشید این تمرین کلید رفع درگیری‌ها میان فرزندان شما خواهد بود.

ارتباط صلح آمیزی را پیاده کنید
هرچه احترام بیشتری در محیط خانه شما جریان داشته باشد، احتمال استفاده کودکان از خشونت در قبال یکدیگر کمتر خواهد بود. مهربانی و احترام را مدلسازی کنید، تمام فرزندان خود را برای این کار تمرین دهید و ببینید چطور سطح خشونت و پریشانی در روابط فرزندانتان کاهش می‌یابد.

همچنین، وقتی می‌بینید کودکان احساسات خود را بدون تنش مدیریت می‌کنند، آن‌ها را تصدیق کنید. با چنین عبارتی، به کار کودک اشاره کنید: «وقتی از دست برادرت عصبانی بودی، واقعا خوب تونستی خودت رو کنترل کنی. من می‌دونم این کار چقدر سخته. تو واقعا بزرگ شدیا!» به خاطر داشته باشید، برداشتن این قدم در ابتدا ساده نیست، اما تمرین کردن باعث پیشرفت شما می‌شود و این بهبود صلح و آرامش بیشتری برای خانواده شما به ارمغان خواهد آورد.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما