تک فرزندی یا چند فرزندی!؟

به طور کلی شخصیت مستقل و واحد کودک در همان مراحل اولیه زندگی شکل می گیرد. یک کودک ممکن است از نظر ارثی گرایش به خصوصیات شخصیتی معینی داشته باشد اما بسته به اینکه این تمایلات در چه محیطی، رشد یابد، شدت و ضعف آنها تفاوت می کند.   پدر و مادر مرتب دور و […]

به طور کلی شخصیت مستقل و واحد کودک در همان مراحل اولیه زندگی شکل می گیرد. یک کودک ممکن است از نظر ارثی گرایش به خصوصیات شخصیتی معینی داشته باشد اما بسته به اینکه این تمایلات در چه محیطی، رشد یابد، شدت و ضعف آنها تفاوت می کند.

 

پدر و مادر مرتب دور و بر تنها فرزندشان هستند و او را در فعاليت های روزانه (بازی، تکاليف مدرسه، بحث و گفت وگو و…) همراهی می کنند، با اين حال او تنهايی و گاه بی حوصلگی و غم را می شناسد. اين تناقض باعث می شود که او زودتر به پختگی برسد. از آنجايی که مستقيماً با زندگی آدم بزرگ ها سر و کار دارد، خيلی زود خود را وقف فعاليت هايی که بيشتر قوه عقلانی او را به کار مي اندازند (مثل خواندن) می کند. همچنين گاه ممکن است مسئوليت اخلاقی و روانی که والدين بر دوش فرزندشان می گذارند، موجب پختگی زودرس او شود.

 

تک فرزند به تنهايي نگرانی ها و تشويش های والدينش را بر دوش می کشد. از آنجايی که تک فرزند به تنهايی اين مسئوليت را بر عهده می گيرد، واکنشی که نشان می دهد آن است که يا به شدت از خود در برابر ديگران محافظت خواهد کرد يا برعکس، به طور سيستماتيک تمايل خواهد داشت مسئوليت اطرافيانش را بر عهده بگيرد.

 

وجود تعارض، ناسازگاری، اختلالات رفتاری و خشونت هایی که زندگی مطلوب و امنیت اجتمتعی را مختل می کند. یکی از مشکلات جوامع امروزی است. از عواملی که می تواند هم به عنوان محیطی برای پیش گیری و کاهش آن تلقی گردد، مدرسه است. در هر کلاس و مدرسه، دانش آموزانی وجود دارند که به دلیل خصوصیات و شرایط فردی، خانوداگی و اجتماعی در پذیرش انتظارات و مقررات محیط آموزشی و انطباق دادن خود با آن و نیز در رفتار و برخورد متعادل با هم سالان و هم کلاسی های خود دچار مشکل می باشند.

 

یکی از این خصوصیات و شرایط فردی، تک فرزندی است که ممکن است عامل اصلی این اختلال و ناسازگاری باشد.البته این امر در حد یک فرضیه بیان شده وتحقیقات زیادی در این زمینه صورت نگرفته است.بنابراین انجام تحقیق در این زمینه برای یاری رساندن به کودکان و نوجوانان که با اختلالات رفتاری و ناسازگاری درگیرند و عامل اصلی آن تک فرزند بودن است امری مهم می نماید.

 

اگر والدين با روش هاى صحيح فرزندپرورى آشنا نباشند، ممكن است كه بـيش از حـد بـه فرزنـد يـا فرزندانشان محبت و توجه كنند. اين افراط در محبت و توجه كردن مثل افراط در هر كـار ديگـر نتـايج خـوبى دربر ندارد. اين محبت افراطى، هم می تواند نسبت به كودک تک فرزند باشد، هم می تواند نسبت به كودكانى باشد كه در خانواده هاى چند فرزندى زندگى می كنند. به هر صورت تأثير مخرب آن بـراى همـه يكـسان اسـت . فرقـى نمی كند كه بچه اول، تک فرزند يا بچه آخر باشد، به هر حال بچه اى كه بيش از حد مـورد توجـه و محبـت قـرار می گيرد روند رشد شخصيتى درستى نخواهد داشت، و اين می تواند در خانواده هاى چند فرزندى هم اتفاق بيفتد.

 

اما اغلب تک فرزندها يا حتى فرزندان اول به دلايلى مورد توجه خاص والدين و اقـوام قـرار مـى گيرنـد و معمـولاً والدين فكر می كنند كه چون فقط همين يک فرزند را دارند، پس بايد هرچه خواست بـرايش تهيـه كننـد و هـر كارى كه گفت انجام بدهند. آن ها فكر می كنند بايد كارى كنند كه همه چيز به ميـلِ او باشـد، هرطور خواسـت رفتار كند و همه چيز برايش مجاز باشد. گاهى والدين تصور می كنند نبايد هيچ محدوديتى براى تک فرزنـدِ خـود قائل شوند. آن ها تصور می كنند كه چون همين يک بچه را دارند می توانند تمام سرمايه هاى مادى و معنوى خود را در اختيار او بگذارند، و متأسفانه اين براى رشد شخصيت فرزند بسيار بد است.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما