تنشی به نام اعتیاد

اعتیاد والدین با ایجاد اختلال در فرآیند طبیعی خانواده و تنش در اعضاء خانواده به خصوص در کودکان باعث بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی می شود و با تاثیر بر چگونگی واکنش آن‌ها نسبت به مشکلات در آینده باعث ایجاد یک ساختار شخصیتی متزلزل در بزرگسالی خواهد شد.   امروزه اعتیاد و بیماری‌های روانی […]

اعتیاد والدین با ایجاد اختلال در فرآیند طبیعی خانواده و تنش در اعضاء خانواده به خصوص در کودکان باعث بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی می شود و با تاثیر بر چگونگی واکنش آن‌ها نسبت به مشکلات در آینده باعث ایجاد یک ساختار شخصیتی متزلزل در بزرگسالی خواهد شد.

 

امروزه اعتیاد و بیماری‌های روانی متعاقب آن به عنوان یک واقعیت تلخ و عامل تنش زای مهم، زندگی میلیون‌ها انسان را تحت تاثیر قرار داده و باعث بروز مشکلاتی در افراد خانواده به خصوص کودکان می‌شود. کودکان والدین معتاد یک گروه پرخطر و در عین حال پنهان هستند. اگر چه بزرگسالان تصور می‌کنند که دوران کودکی بدون فشار و تنش است اما انسان‌ها در این دوران با طیف وسیعی از عوامل تنش زا روبرو هستند که اعتیاد والدین یکی از این موقعیت‌هاست.

 

واکنش‌های کودکان در برابر چنین تنشی تحت تاثیر مراحل تکاملی، توانایی سازگاری آن‌ها، مدت زمان بروز تنش و شدت آن‌ها بوده و به طور کلی به صورت مشکلات جسمی، افسردگی، اضطراب، ترس، مشکلات رفتاری و ارتباطی، کاهش اعتماد به نفس و تعامل‌های اجتماعی و رفتاری دیده می‌شود.

 

وارد آمدن ضربه های روحی و روانی در دوران کودکی گاها  بر رشد فکری و عقلی کودک نیز تاثیرات مخربی می گذارد که عوارض آن تا مدت ها در وجود او باقی می مانند. اگرچه محیط پیرامون ما تا حدودی در شکل گیری جسم و روح ما نقش دارد، اما تربیت و محیط خانواده نقش اصلی را در شکل گیری شخصیت انسان بازی می کنند. کوچکترین رفتار و برخورد والدین با یکدیگر یا کسانی که مسئولیت سرپرستی کودک را بر عهده دارند، در شکل گیری شخصیت و خلق و خوی کودک و رشد فکری و جسمی او تاثیر می گذارد.

 

در حقیقت رویدادها و تجربیات دوران کودکی از چنان قدرت و نفوذی برخوردار هستند که در تمامی طول عمر، ما را به حال خود رها نمی کنند و رفتار و کردار ما را تحت تاثیر قرار می دهند. در واقع محیطی که ما در آن زندگی می کنیم سیستم ليمبيک و وضعيت روحی و روانی ما را شکل می دهد. اميگدال يعنی آن قسمت از مغز انسان كه واكنش های مربوط به درگيری، فرار، و بی حرکت ماندن را بر عهده دارد در ابتدای تولد شکل گرفته و كاملاً فعال می باشد. به اين ترتيب کاملا منطقی است كه يک نوزاد، كاملاً به درد و رنجی كه به او وارد می شود واكنش نشان می دهد.

 

بخش هيپوكمپوس مغز كه وظيفه ارزيابی و تجزيه تحليل رفتارها را بر عهده دارد و تشخيص می دهد كه آيا خطری انسان را تهديد می كند يا نه، تا پيش از چهار يا پنج سالگی به طور كامل فعال نمی شود. علاوه بر اين، قسمت کورتکس پریفرانتال، تا قبل از رسيدن كودک به سن يازده سالگی يا اندكی بيشتر كامل نمی شود.

 

به اين ترتيب هنگامی که كودكی دچار ترس می شود، به هيچ وجه درک نمی كند كه چه حادثه ای در اطراف وی رخ داده است. کودکان از توانائی لازم برای درك و شناخت عاملی كه باعث ترس می شود و ميزان خطری كه آنها را تهديد می كند محروم هستند. به همین دلیل آنها برای كمك به برقراری آرامش خود، به يك عامل بيرونی نياز دارند و اين عامل در بيشتر مواقع والدين کودک هستند. حتی يك حيوان دست آموز خانگی يا يك خردسال بزرگتر دیگر نیز می تواند برای به دست آوردن آرامش به كودكی كه دچار ترس و نگرانی شده است كمک كند.

 

اگر كودكی كه دچار ترس و وحشت شده است از حمایت اطرافيانش برای به دست آوردن آرامش محروم باشد، ذهن وی با یک مشكل جدی روبرو می شود؛ چرا که درک و فهم او به اندازه كافی برای درك مسائل و رويدادهائی كه در اطرافش می گذرد رشد نكرده است. اين گونه رخدادها در ذهن و حافظه كودك غیر قابل درك و هضم بوده و لذا اثرات مانداگاری در ذهن وی می گذارند.

 

یکی از آسیب پذیرترین گروهها، کودکان و نوجوانانی هستند که والد یا والدینی معتاد دارند. این کودکان ممکن است علاوه بر مشکلات اقتصادی ، در معرض آسیب های دیگری قرار گیرند که از جهات زیر حائز اهمیت است:

۱) اساساً کودکانی که با والدین معتاد زندگی میکنند ممکن است در معرض انواع و اقسام فشارهای مختلف اقتصادی و روانی باشند که بر تعهدات ملی و جهانی ،به خصوص مسئولان کشوری است که با حمایت ها و توجهات خاص خود مشکلات و زجر این کودکان را کاهش دهند یا از بین ببرند.

 

۲) زندگی با والدین معتاد خود ممکن است زمینه ای برای به اعتیاد کشاندن کودکان و نوجوانان در خانواده ها شود. پژوهش های متعدد تا کنون نشان داده اند که وجود والدین معتاد احتمال گرایش به سوء مصرف مواد توسط فرزندان را افزایش می دهد.

 

۳) از سوی دیگر، با توجه به گسترش سریع بیماری ایدز در بین معتادان مواد مخدر و در نتیجه در معرض آسیب بودن کودکان این معتادان، ضرورت رسیدگی به این کودکان بیش از پیش آشکار می شود. نکته مهم این که در ایران ۷۰ درصد کسانی که بیماری ایدز دارند معتاد نیز هستند.

 

چون سوء مصرف مواد به خصوص در سنین نوجوانی و جوانی منجر به این می شود که این افراد نتوانند تحصیلات خود را به پایان ببرند و از طرفی یا نتوانند شغل مناسبی بیابند و یا این که در صورت داشتن شغل ممکن است آن را از دست بدهند بنابراین توانایی حمایت از خود و خانواده خود را ندارند از این رو، اعتیاد به مواد مخدر معمولا به برقرای شیوه ای از زندگی می انجامد که خصوصیت اصلی آن عبارت است از فقر و انجام فعالیت های غیر قانونی.

 

فقر و نبود حمایت های اجتماعی، رابطه نزدیکی با انواع اعتیاد دارد. اعتیاد نیز به نوبه خود با خصوصیات شخصیتی از قبیل افسردگی، عزت نفس پایین، وابستگی و پرخاشگری رابطه نزدیک دارد و بین چنین خصوصیاتی و کسانی که به کودک آزاری یا بی توجهی به نیازهای کودک می پردازند، ارتباط معنا داری وجود دارد بنابراین می توان انتظار داشت که میان سوء مصرف مواد و کودک آزاری و بی توجهی به نیازهای کودکان رابطه قوی وجود دارد. شاید بتوان گفت که آماده سازی برای پدر یا مادر شدن وایفای چنین نقشی در طول زمان کودکی به وجود می آید مراقبتی که از کودک صورت می گیرد برای آماده سازی عاطفی و دادن الگوی عینی برای ایفای نقش والدینی کودک در آینده سودمند است .

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما