خودشناسی، مرحله ای در نوجوانی

نوجوانان و جوانانی که در عنفوان بهار زندگی شان، به موضوع مهمی همچون خود شناسی علاقه مند شده و گام در این وادی می نهند، در حقیقت باید چنین گرایشی را سرآغاز کمال و پیشرفت روحی و فکری خود بدانند، و مطلع باشند که خود شناسی، علاوه بر اینکه مقدمه خداشناسی است، زمینه ساز رشد […]

نوجوانان و جوانانی که در عنفوان بهار زندگی شان، به موضوع مهمی همچون خود شناسی علاقه مند شده و گام در این وادی می نهند، در حقیقت باید چنین گرایشی را سرآغاز کمال و پیشرفت روحی و فکری خود بدانند، و مطلع باشند که خود شناسی، علاوه بر اینکه مقدمه خداشناسی است، زمینه ساز رشد و تعالی، نیز محسوب می شود. اینک با طرح چند پرسش زیر می توان، به صورت عملی نوجوانان و جوانان را در زمینه خودشناسی یاری نمود:

 

  1. آیا به روشنی می دانم که چه جنبه های خوب و سازنده ای در شخصیت من وجود دارد؟
  2. آیا توانسته ام این جنبه های مورد نظر را پرورش داده و به تقویت و توسعه آن ها اقدام کنم؟
  3. تا چه اندازه به جنبه های منفی خود آگاهی دارم؟
  4. آیا شجاعت روحی لازم را برای پذیرفتن آن ها دارم؟
  5. آیا سعی می کنم که هر روز یکی از این جنبه های منفی را در وجود خود محو نموده و مجوعه آن ها را تقلیل دهم؟
  6. آیا تا به حال کاری کرده ام که به نفع خود و ضرر دیگری باشد؟
  7. آیا تا به حال عملی انجام داده ام که به نفع خود و ضرر دیگری باشد؟
  8. آیا در تفکرات خود، بیشتر به دیگران می اندیشم و یا در افکار شخصی خود غوطه ورم؟
  9. آیا چنانچه تذکر خیرخواهانه ای از یکی از دوستانم در مورد نقاط منفی ام، دریافت نمایم، با روی خوش از آن استقبال خواهم نمود؟
  10. و بالأخره آیا توانایی آن را دارم که افکار خود را مرتب نموده و اولویت آن ها را مشخص کنم؟

 

پاسخ های روشن و منصفانه به این سؤالات، می تواند «هویت فردی» نوجوانان را شفاف تر نموده و آنها را در راه نوسازی شخصیت، مدد برساند.

 

آنان باید دریابند که:

«آنان که در زندگی، هدفی فراروی خویش دارند، در طوفان های زندگی هرگز غرق نمی شوند.»

«خط حرکت معینی برای خود رسم کن و آنگاه چه در مواقع تنهایی و چه در میان جمعیت، پیوسته این راه را طی کن.»

 

گروهی از نظریه پردازان بر این باورند که رفتارهای هر فرد از تعامل سه بخش مهم در شخصیت او ناشی می شوند:

یک قسمت مربوط به تلاش در جهت برطرف کردن فوری غرائز و خواسته های انسانی است.

بخش دیگر، تأکید بر بایدها و نبایدهای یاد گرفته شده از والدین و اجتماع دارد.

در نهایت بخش سوم با استفاده از استدلال و منطق سعی دارد که نیازها و غرائز انسانی را با در نظر گرفتن باورها و محدودیت های اخلاقی و وجدانی برطرف کند.

بنابر این می توان روش های مقابله را بر اساس عملکرد این سه حوزه تعریف کرد. در واقع روش های مقابله ای در این نظریات، تفکرات منطقی است که سعی دارد بر اساس آرمان ها و ارزش های درونی شده و یا همان وجدان اخلاقی، غرائز و خواسته های خود را برطرف کند. پس نقش این سه قلمرو در فرآیند مقابله به این ترتیب است که با استفاده از یک سیستم حل مسئله، از روش های مختلف نظیر جنگ و گریز و یا اجتناب جهت انطباق غرائز با وجدان اخلاقی استفاده می شود.

 

در واقع مکانیسم های مقابله ای راه هایی هستند که از طریق آنها با استفاده از آزمودن واقعیت های موجود در زندگی فرد، تعارض ها حل می شوند. از دیدگاه رشدی که معتقد است در هر مرحله از زندگی، انسان ها توانمندی های خاصی را پیدا می کنند و بر اساس آن، وظایف جدیدی بر عهده آن ها گذاشته می شود. این مکانیسم ها وابسته به نحوه گذر مناسب از دوران-های رشدی و تسلط یافتن بر وظایف مربوط به آن دوران است. بر این اساس، تسلط موفقیت آمیز در هر دوره با رشد روش های مقابله ای مناسبِ مربوط به آن دوره ارتباط دارد. تحقیقات نشان داده است که رشد روش های مقابله ای مناسب این مسئله با افزایش اعتماد به نفس و احساس کفایت در فرد مرتبط است.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما