معلمی، رسالتی خطیر

از آنجایی که معلم با روح و روان و احساسات افراد سر و کار دارد. چنانچه به درستی عمل کند زیان های جبران ناپذیری بر جای می گذارد. همان طور که وقتی قسمتی از بدن می سوزد و یا زخم می شود اثر آن ممکن است تا پایان عمر هم باقی بماند تاثیر نابجا بر […]

از آنجایی که معلم با روح و روان و احساسات افراد سر و کار دارد. چنانچه به درستی عمل کند زیان های جبران ناپذیری بر جای می گذارد. همان طور که وقتی قسمتی از بدن می سوزد و یا زخم می شود اثر آن ممکن است تا پایان عمر هم باقی بماند تاثیر نابجا بر روح کودکان نیز همین اثر را دارد و احتمال می رود تا پایان عمر دهد. بنابراین تنها راه چاره در این است که معلم در تمام زمینه هایی که به شغل معلمی مربوط می شود اطلاعات صحیح و مفید کسب کند.

 

بنابراین در مقاله سعی می شود بر چگونگی تاثیرات موفق یک معلم در کلاس درس اشان شده و امید است این مطالب که با صرف وقت و نیروی زیادی فراهم شده است با دقت مورد مطالعه قرار گیرد و همکاران را در انجام رسالت خطیری که در پیش دارند یاری نماید. و همچنین والدین دانش آموزان و افراد دیگری که عشق به معلمی دارند می توانند با مطالعه این مقاله و منابع مختلف پی به سختی امر آموزش برده و بتوانند برای فرزندان خود معلمی مهربان و دلسوز بوده و به معلمان و مدیران در مدارس نیز در جهت پیشبرد این وظیفه مهم مساعدت لازم را بنمایند.

 

قصد معلم در امر تدریس این است که شاگردان چیزی یاد بگیرند. همچنین تدریس یک متقابل بین شاگردان و معلم است کنش متقابل یعنی اینکه معلم بر شاگردان اثر می گذارد و برعکس شاگردان هم فعالیت او را تحت تاثیر قرار می دهند. البته این اثر متقابل ممکن است بصورت غیر مستقیم باشد. برای اینکه تاثیر معلم به هنگام تدریس و سایر فعالیت های تربیتی بر شاگردان بیشتر شود باید دو عامل تسلط باشد یکی نحوه صحیح ارائه درس و دیگری به موضوعی که می خواهد تدریس کند.

 

  • ویژگی های شخصی معلم :

الف: برخورداری از سلامت جسمی و روانی:

یک معلم خوب باید از نظر جسمانی سلم و قوی واز نظر روانی و عاطفی متعادل باشد. در غیر این، ممکن است با کوچکترین اشنباه وخطای شاگردان یابا یک عمل بی جا و نابهنگام آنان که اغلب اوقات بدون آگاهی و قصد معینی صورت می گیرد ، به شدت عصبانی شود و از شیوه عدل وانصاف دوری کند و در نتیجه آمزش و پرورش از راه خود خارج  شود. واضح است که معلم افسرده، مضطرب، مایوس، ستیزه جو و تند خو نمی تواند نشاط، امنیت خاطر و ثبات را در کلاس درس و محیط آموزش وپرورش بوجد آورد.

 

ب: پای بندی به ارزش ها و اصول انسانی و اجتماعی:

یکی از هدف های مهم پذیرفته شده دزر هر نظام آموزش و پرورش این است که ارزش های معنوی، اخلاقی و اجتماعی را به کودکان ونسل اینده انتقال دهند و لازمه راهبرد و نیل  به این هدف به اعتقاد و ایمان معلم به ان ارزش ها بستگی دارد و میزان پای بندی و اعتقاد و به ارزش های جامعه  در رفتار و گفتار و کردار وی منعکس می شود. از طرفی چون جامعه معلم را نماینده یخود در انتقال و تعلیم ارزش ها و معتقدات و اصول انسانی اجتماعی به نوباوگان خیش می داند توقع و انتظارش از معلم در رعایت این اصول بیش از کسانی دیگر است … .

 

همه مردم، حتی خود معلمان آرزو دارند که سرمشق و الگوی فرزندان آنان نمونه برازنده ای از انسانیت و عضو شایسته ای در جامعه باشد این است که انتظار دارند معلم به صفات عالی انسانی مانند راستگویی، وظیفه شناسی، پاکدامنی و تقوی، شهادت، شجاعت و عدالت آراسته گردد.

 

افرادی که معلمی برای حرفه ی خود انتخاب می کنند دارای ثبات عاطفی و توانایی سازگاری بیشتر با مردم هستند و غالبا افراد اجتماعی می باشند و به ارزش های معنوی و اخلاقی جامعه پای بند بیشتری از خود نشان می دهند.

 

پ: برخوداری از استعدادها و قوای ذهنی نسبتا خوب:

یک معلم خوب باید اول حافظه ی قوی داشته باشد تا بتواند هم دانش بشریرا کسب کند و هم جریانات وامور مربوط به کلاس و شاگردان را به خاطر بسپارد و به موقع به یاد آورد. معلمی که در چند جلسه بتواند نام شاگردان را به خاطر بسپارد و آنان را به اسم بخواند با این کار اطمینان و اعتماد شاگردان را به گفته های خود جلب می کند ودر نظر کودکان فرد توانا و با ارزش و مسلط به کار خود جلوه گرمی شود .

 

معلمانی تکالیف هفته بعد را تعیین کرده سپس در اثر ضعف حافظه ازیاد می برند در نظر کودکان به فراموشکاری معروف می شوند و این عمل از نظر یاد گیری مطالب و انجام دادن تکالیف پیامد تربیتی نا مطلوبی خواهد داشت. بنابراین حافظه بزرگترین سرمایه معلم و مهمترین استعدادی است که معلم را در تدریس خوب و کسب دانش یاری می کند. معلم علاوه برداشتن حافظه ی خوب و وفادار باید از هوش نسبتا خوبی برخوردار باشد .

 

تمام رفتارهایی که از انسان ها مشاهده می کنیم بر پایه همین اصل استوارند اگر دانش اموز یا یاد گیرنده بتواند موضوع یادگیری را آن طور هضم کند که معنی و مفهوم آن را به خودش زندگیش، شهرش، مردم و به جامعه اش پیوند دهند نه تنها مطالب را بگونه ای یاد می گیرند که هرگز فراموش نکند بلکه میزان عالقه اش به یادگیری بیشتر و بیشتر خواهد شد و به جستجوی اطلاعات تازه تر خواهد رفت.

 

برای رسیدن به این امر باید از روش های تدریس فعال و کاربردی استفاده نمود اما اگر یاد دادن درسها به گونه ای باشد که یاد گیرندگان دانش اموزان وادار شوند از خود رفتاری نشان دهند که هرگز به مفهوم واقعی آن پی نبرده اند یا به روش هایی عمل کنند که به وجود خودشان و یا درون خودشان ارتباطی برقرار نکنند احساس خواهند کرد فردی بیهوده و بی ثمر هستند، یا بازیچه دست معلم و پدر و مادر خود قرار گرفته اند چون هیچ انگیزه ای در انها بوجود نیامده است.

 

هر یادگیرنده (دانش آموز) با درگیر شدن مستقیم با مطالب یادگرفتنی درس چنان می آموزند و به یادگیری ها باورهای عمیق می رسند که بی درنگ در جهت آگاهی های تازه تر و بیشتر گام برمی دارد و می خواهد باز هم بداند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما