برای عادت دادن کودک به روزهداری، بهتر است قبل از رسیدن کودک به مرحلۀ تکلیف، به تـدریج بـا روزه آشنا،و زمینۀ انجام آن را برای زمان تکلیف مهیا شود. برای این کار، سفارش به زود خوابیدن، بیدار کردن کودکان برای خوردن سحری و تشویق آنـان بـه گرفتن روزه تا هر زمانی کـه طـاقت آن را […]
برای عادت دادن کودک به روزهداری، بهتر است قبل از رسیدن کودک به مرحلۀ تکلیف، به تـدریج بـا روزه آشنا،و زمینۀ انجام آن را برای زمان تکلیف مهیا شود. برای این کار، سفارش به زود خوابیدن، بیدار کردن کودکان برای خوردن سحری و تشویق آنـان بـه گرفتن روزه تا هر زمانی کـه طـاقت آن را دارند و همچنین اهدای جوایز در پایان ماه رمضان، از جمله راه کارهایی است که میتوان برای ایجاد آمادگی در کودکان انجام داد.
در روایتی امام صادق علیه السّلام مـیفرماید: «مـا کودکان خود را در سحرگاهان بـیدار مـیکنیم تا روزه بگیرند؛ اما در طول روز هر وقت که گرسنگی و تشنگی بر آنان غلبه کرد (و خواستند) میتوانند افطار نمایند».
امینی مینویسد:
خوب است کودکانی را که به سن تمیز رسیدهاند،برای مراسم سـحری بـیدار ساخت تا به جای صبحانه سحری بخورند و با این مراسم انس بگیرند. وقتی بچه توانایی روزه گرفتن پیدا کرد، لازم است او را تشویق کنند که گاهگاه روزه بگیرند و اگر احیانا بیتاب شد، میتوانند در وسـط روز بـه او آب یـا غذای مختصری بدهند. به تدریج تعداد روزههایش را زیاد کنند. البته به مقدار توانایی نه زیادتر. در آخر مـاه رمضان هم میتوانند به عنوان عیدی و جایزه چیزی به او بدهند. در طـول روز هـم بـاید از او مراقبت کنند،مبادا مخفیانه روزهاش را افطار نماید. البته باید توانایی کودک را در نظر داشت. حتی اگر کودک بـه سـن تکلیف رسیده باشد، ولی توان گرفتن روزه را نداشته باشد، باید برای او تدابیر و محمل شرعی در نـظر بـگیریم.
در ایـنباره فرزند امام رحمه اللّه نقل میکند:
وقتی خواهر کوچکم به سنّ تکلیف (۹ سالگی) رسید، امام فـرمودند: امسال دیگر باید روزه بگیری! اتفاقا، ماه رمضان آن سال خیلی گرم بود. نداشتن کـولر، کمبود آب و ضعف جسمانی خـواهرم، بـاعث شد که روزۀ اول ماه مبارک را به سختی تحمّل کند. این بود که شب، پس از افطار گفت: من فردا دیگر نمیتوانم روزه بگیرم. آقا همان شب، ترتیب مسافرت او را به تهران دادند. یعنی به مادرم کـه بچه کوچک هم داشتند، فرمودند: «بچهها را بردارید و مدتی را به تهران، منزل فلانی (یکی از بستگان) باشید» بعدها به من گفتند: نخواستم در نظر او،قبح روزهخواری از بین برود.!
از آنجایی که از جمله فواید روزه و روزهداری تـقویت اراده اسـت، کودک نیز با تمرین به تدریج میتواند توانایی کافی برای گرفتن روزه کامل را به دست آورد. برای مثال، کودک راتشویق کنیم تا برخی از روزها را تا ظهر و برخی از روزها را از ظهر تا اذان مغرب، چـیزی نـخورد تا به تدریج به گرسنگی و تشنگی عادت کند. هرچه توانایی کودک در تحمّل گرسنگی و تشنگی بیشتر میشود، وی میتواند مدت بیشتری را روزه بگیرد؛ تا اینکه پس از مدتی با تقویت اراده، میتواند بدان عادت کـند و روزه را کـامل بگیرد.
در آموزش روزه نباید انتظار داشت کودک با دو یا چند روز روزهداری، به این عمل عادت کند؛ بلکه ایجاد عادت، فرآیندی طولانی است؛ از اینرو، امام شروع این آمـوزش را نـه سـالگی معین کرده است که شـش سـال تـا سن بلوغ فاصله دارد. به علاوه، در آموزش روزه باید توانایی جسمانی کودک را در نظر گرفت و متناسب با آن از کودک انتظار روزهداری داشت…؛ به تدریج کـه تـوانایی کـودکان بیشتر میشود، مدت بیشتری را روزه میگیرند، و این فرایند ادامـه مـییابد تا جایی که بعد از چند سال به راحتی میتوانند تمام روز را روزه بگیرند.
- ضرورت بیان فلسفه اعمال عبادی در حدّ درک کـودکان
عـدهای مـعتقدند گاهی والدین با اینکه با اهتمام کامل به تکالیف و وظـایف عبادی میپردازند، در عین حال مواردی یافت میشود که فرزندان اینگونه خانوادهها نیز در انجام تکالیف دینی و عبادی، دچار تـسامح و تـساهل مـیشوند. در اینجا این پرسش به ذهن میرسد که علّت آن چیست؟
شاید بـتوان در جـواب گفت کودک در مرحلۀ اول زندگی، فقط شکل ظاهری عبادت را بر اثر تقلید از والدین میآموزد؛ وقتی این دوره را پشـت سـر مـیگذارد، پرسشهایی در این زمینه به ذهن او میرسد؛ پرسشهایی مانند اینکه فلسفه و هدف ایـن اعـمال و عـبادت چیست؟ چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا باید به این شیوه نماز بخوانیم؟ فلسفۀ روزه چیست؟ و پرسشهای دیگری که به دنبال پاسخ آن هاست.
حـال اگـر نتوانیم پاسخ صحیح و درستی به سئوالهای او بدهیم، ممکن است در کودک نسبت به آن اعمال حـالت بـیرغبتی حاصل شود و چه بسا به تدریج اصل عمل را کنار بگذارد.
به جرئت مـیتوان گـفت یـکی از علل ترک یا استخفاف نماز، بیاطلاعی کودکان، نوجوانان و جوانان از فلسفۀ عبادات است؛ اما اگـر انـجام اعمال عبادی در دورۀ اول و دوم کودکی بر اساس شناخت صورت گیرد، و با ایجاد بصیرت دیـنی، رفـتار از حـالت تقلیدی به حالت نگرش همراه با آگاهی عمیق تبدیل شود، کودک هرگز آن عمل را در مراحل بـعدیتـرک نخواهد کرد. برای ایجاد انگیزه، افزون بر فراگیری اعمال عبادی،کودک بـاید بـداند کـه فلسفۀ این اعمال چیست و چه عاملی موجب میشود که مسلمانان هر روز در پنج وعده بر درگـاه احـدیت سـجده، و با معبود خود راز و نیاز میکنند و در سال، یک ماه روزه میگیرند.
بنابراین، آگاهی از فـلسفه، آثـار و فواید، آداب و شرایط اعمال، یکی از عوامل مهم در ترغیب و تشویق کودکان به اعمال عبادی است. البته عامل دیـگری کـه نقش بسزایی در سهلانگاری کودکان نسبت به اعمال و تکالیف دینی دارد، عدم تقید و اهـتمام خـود والدین نسبت به انجام به موقع تـکالیف عـبادی اسـت.
پس ضروری است ضمن اینکه تکالیف عبادی را بـه طـور ساده و با زبان کودکانه به کودک انتقال دهیم، متناسب با رشد فکری و ظـرفیت درک مـتربّی، فلسفۀ اعمال و تعلیمات عبادی را نـیز بـرای او بیان کـنیم تـا بـر اساس شناخت و انس، به اعمال عـبادی روی آورد. برای رسیدن به این مقصود، باید با آموزشهای ساده، زمینۀ رشد مـعارف دیـنی را در کودکان متبلور سازیم. به همین عـلت، میتوان اصل «آگاهیبخشی» و «بـصیرتدهی» نـسبت به فلسفه و آثار عبادات را بـه مـثابه یک اصل از اصول اساسی در تعلیم و تربیت دینی در نظر گرفت.
محمد رضا باهنر در ایـن زمـینه مینویسد:
جدای از فراگیری اعمال ظـاهری نـماز،کـودک باید بداند کـه در ورای ایـن اعمال، چه اعتقاد و احـساسی نـهفته است و چه چیزی موجب میشود که مسلمانان هر روز پنجبار به سوی کعبه حرکاتی را انـجام دهـند که ممکن است در نظر او بیمعنی جـلوه کـند. این مـقصود را بـاید بـا آموزشهای ساده تأمین کـرد. در این زمینه، مناسب است دربارۀ مفهوم تشکر و سپاسگزاری و کاربرد این کلمه از دانشآموزان سؤال شود کـه مـثلا از چه کسی باید تشکر کرد و آیـا شـما تـا بـه حـال از کسی تشکر کردهاید؟ تا فـراگیران تـجربههای خود را بازگو کنند و علل این سپاسگزاریها را بیان فرمایند.
منابع اسلامی مملو از آیات و روایاتی است که از انـسانها مـیخواهد تـا بر اساس بصیرت و آگاهی عملی را بپذیرند و انـجام دهـند. مـتخصصان عـلوم تـربیتی در ایـن زمینه معتقدند:
انباشتن ذهن کودکان از مفاهیم و تأکید صرف بر مهارتهایی که تنها به درد امتحان میخورد و آن ها را به هنگام ارزشیابی به ظاهر موفق جلوه میدهد، مدّ نظر نـبوده، در عرض ادراک مفاهیم دینی به عنوان مقدمهای برای رشد عاطفی و تغییر نگرشهای دانشآموزان نسبت به آن ها و انس با این مفاهیم مورد توجه قرار گرفته است. همچنین به «عمل صحیح» به عـنوان حـاصل تبعی «نگرشهای صحیح» تأکید شده است.
امروزه تقریبا تمام آموزشها در آموزش نظری خلاصه میشود.در تعلیم و تربیت نیز معمولا عمومیترین هدفهای آموزشی، کسب دانش و اطلاعات است و حتی ارزشیابی نیز بـر هـمین اساس صورت میگیرد؛ در حالی که «دانستن» و «انجام دادن» دو مقولهای است که اولی بدون دومی بیفایده است. حتی متأسفانه در معارف دینی نیز شرط دینداری در داشتن اطـلاعات و دانـش دینی منحصر شده است.
امروزه بلای بزرگی که دامنگیر تربیت دینی شده، مربوط به آموزشهای نظری دینداری میشود. در نظام آموزش و پرورش ایران معرفت دینی و اطلاعات دینی کـاملا بـر هم منطبق شدهاند. در حـقیقت چـنین تصور میشود که شرط قطعی دیندار بودن و درک دینی، داشتن تراکم اطلاعات و اندوختههای حفظی و صوری دانش دینی است.
اما واقعیت این است که آنچه موجب حصول معرفت واقعی دینی میشود، تـنها آمـوزشهای نظری معارف دینی نیست؛ بلکه باید آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی و به تعبیر دیگر، ایجاد بصیرت معنوی و درونیسازی معارف دینی باشد، تا در نتیجه اعتقاد و علاقۀ قلبی به دین و تـکالیف آن در وجـود متربی نـهادینه شود. حال اگر بر اساس اصل بصیرتدهی، احساسات مذهبی در کودک پرورش یابد و مورد تشویق قرار گیرد، او در مـراحل بعدی یک فرد معتقد، متعبّد و مؤمن خواهد بود. بنابراین، شرط دیـنداری تـنها تـراکم اطلاعات دینی نیست؛ بلکه این اولین مرحله برای انس دینی است.