پرخاشگری در حقیقت یـکی از نـمودهای رشد اجتماعی است در پایان یک سالگی، حدود 64 درصد رفتارهای اولیه همسالان را رفتارهای پرخاشگرانه و متعارض تشکیل مـیدهد. پرخـاشگری کودک به اشکال مختلف از قبیل خراب کردن، برداشتن اسباب بازی کودکان دیـگر، جـیغ و فـریاد زدن، گریه کردن، زد و خورد کردن و ناسازگاری و اختلاف ظاهر […]
پرخاشگری در حقیقت یـکی از نـمودهای رشد اجتماعی است در پایان یک سالگی، حدود 64 درصد رفتارهای اولیه همسالان را رفتارهای پرخاشگرانه و متعارض تشکیل مـیدهد. پرخـاشگری کودک به اشکال مختلف از قبیل خراب کردن، برداشتن اسباب بازی کودکان دیـگر، جـیغ و فـریاد زدن، گریه کردن، زد و خورد کردن و ناسازگاری و اختلاف ظاهر میشود.
سالهای اولیه کودکی و سنین قبل از مـدرسه، مـملو از پرخـاشجویی بوده و در آن بیش از سالهای قبل و بعد رفتارهای خصمانه مشاهده میشود. در این ایام بیشتر پرخاشگریها از نـوع وسـیلهای است، در حالی که، پس از طی دوره پیشدبستانی به نوع خصمانه مبدل میشود و با رفتارهای نـاپسندی هـمچون یـاوهگویی و تمسخر همراه میگردد. زمانی که کودکان دریابند کودک دیگری قصد آسیب رساندن به آنـها را دارد، احـتمالا برای تلافی به جای مضروب ساختن و خراب نمودن اسباببازیهای وی، خود او را مستقیما مورد حـمله قـرار مـیدهند.
کودک تا شش ماهگی زمانی که انتظار غذا میکشد یا چیزی به او میدهند که نـمیخواهد یـا وقتی به کاری وادارش میکنند از خود خشم و غیظ نشان میدهد در سن چهار سالگی نـیز از ایـنکه به او اجازه نمیدهند در غذا خوردن دخالت کند عصبانی میشود. از یک تا سه سالگی در مرحله مـنفیگرایی و لجـبازی اسـت آنان میتوانند حاکمان و مستبدان کوچک باشند. آنان از کسی که بازیشان را قطع کـند مـتنفر میشوند و ممکن است از روی خشم اشیا را پرتاب کنند.
از دو تا 2/5 سالگی مستعددند بـرای مـالکیت یک اسباب بازی بچههای دیگر را بزنند. از سه تا چهار سالگی کودکان بـه تـدریج زبانی به کار میگیرند تا از طریق آن احـساسات پرخـاشگرانه خـود را خالی کنند. در حدود سن شش سالگی اغـلب لگـد زدن و کتککاری دوباره تکرار میشود. در سن هشت تا نه سالگی کودکان بیشتر بحث و جـدل و بـه کار بردن نامهای توهینآمیز و دشـنام را جـایگزین پرخاشگریها جسمانی میکنند.
به مـوازات رشـد سنی کودک، نحوه بروز حالت پرخاشگری از حالت علنی و آشکار به صورت رمـزی درمـیآید. او سعی میکند با درونی ساختن خـشم خویش، از برخوردهای آسیب رسـاننده جـسمانی و لحظهای کاسته و به تدریج بـا واکـنشهای غیرمستقیم، فرد مقابل را مورد شکنجه روانی قرار دهد. در سالهای اولیه کودکی ظهور خـشم سـریع بوده و به زودی از بین میرود، امـا در سـنین بـالاتر، کودک فرامیگیرد کـه رنـجش و غم خویش را در درون، محبوس سـاخته و آن را در مـدت مدیدی با انجام اعمال منفیگرایانه به ظهور برساند.
پسرها پرخاشگرتر از دخـترها هـستند. این تـفاوت در بـیشتر فـرهنگها و تقریبا در همه سنین دیـده میشود. پسرها بیش از دخترها پرخاشگری بدنی و لفظی دارند.از سال دوم زندگی این تفاوتها آشکار مـیشود. بـراساس مطالعات مشاهدهای در مورد کودکان نوپای بـین سـنین یـک تـا سـه سال تفاوتهای جـنسیتی از لحـاظ تعدد پرخاشگری بعد از 6 سالگی ظاهر میشود و قبل از آن اثری از آن نیست. پسرها به خصوص هنگامی که به آنـان حـملهای مـیشود یا کسی مخل کارهایشان میشود،تلافی مـیکنند. در یـک مـطالعه مـشاهدهای در مـورد کـودکان پیش از مدرسه، پسرها فقط اندکی بیش از دخترها مورد حمله قرار گرفتند، ولی دو برابر دخترها تلافی کردند.
چه چیزی این تفاوتهای جنسیتی را توجیه میکند؟ در این مورد،هم توجیهات فـیزیولوژیکی ارایه شده و هم توجیهات اجتماعی، ثبات تفاوتهای جنسیتی که در همه فرهنگها و همه حیوانات دیده میشود، از شواهد محکم در اثبات دخیل بودن عوامل بیولوژیکی است. البته، مطالعاتی کـه رابـطه بین هورمونهای جنسی و پرخاشگری را میآزماید نتایج مبهمی در بر داشته است. شاید اینکه پسر بچه بالقوه پرخاشگر است یا میتواند آن را بیاموزد،علتی فیزیولوژیکی داشته باشد، ولی محققان در مشخص کردن اینکه نـظام زیـستشناختی تا چه حد در این مساله دخالت دارد، چندان پیشرفتی نداشتهاند.
تجربه اجتماعی پسرها و دخترها از لحاظ پرخاشگری کاملا متفاوت است .پرخاشگری بخشی از قالب رفتاری مـردانه اسـت و غالبا از پسرها انتظار رفتار پرخـاشگرانه مـیرود و به طور تلویحی تشویق میشود. گرچه رفتارهای پرخاشگرانه میان مردان و پسران شیوع بیشتری دارد زنان زودتر از مردان خشمگین میگردند. البته توجه به این نکته لازم اسـت کـه زنان و دختران گرچه زودتـر عـصبانی میشوند اما در مقایسه با مردان، کمتر به رفتارهای پرخاشگرانه اقدام میورزند، و در این جهت تحمل بیشتری از خود نشان میدهند.