درمانگر باید به توسعه یک رابطه گرم و دوستانه با کودک بپردازد. این رابطه اهمیت شایان توجهی بر مؤثر بودن این روش خواهد شد. شاید درمانگر ناچار شود برای ایجاد چنین رابطهای ویژگیهایی را در موقعیت بازی بپذیرد. درمانگر پذیرش بدون قید و شرط از کودک داشته باشد. به عبارتی کودک بدون در نظر گرفتن […]
درمانگر باید به توسعه یک رابطه گرم و دوستانه با کودک بپردازد. این رابطه اهمیت شایان توجهی بر مؤثر بودن این روش خواهد شد. شاید درمانگر ناچار شود برای ایجاد چنین رابطهای ویژگیهایی را در موقعیت بازی بپذیرد. درمانگر پذیرش بدون قید و شرط از کودک داشته باشد. به عبارتی کودک بدون در نظر گرفتن ویژگیهای خوب و بدی که دارد یا کارهای خوب و بدی که دارد مورد پذیرش قرار بگیرد.
عکس این حالت زمانی اتفاق میافتد که درمانگر والدین یا اطرافیان به کودک چنین میگویند. چون این کار بد را انجام دادی دیگر دوستت ندارم، گفتن چنین مطالبی به کودک یا ایجاد شرایطی که چنین پیغامی را به کودک برساند، در کودک احساس پذیرش بدون قید و شرط را خدشهدار میسازد. باید شرایط و موقعیتی حاکی از احساس آزادی برای کودک بوجود بیاید. بازی درمانگر این کار را با کنار گذاشتن روشهای محدود کننده سخت گیرانه انجام میدهد، تا کودک احساس آزادی کند. این آزادی ، آزادی در عمل و رفتار و همچنین آزادی در احساس را شامل میشود.
درمانگر حضور فعال و عملکرد سریعی در جریان درمان دارد. بر حسب شرایط و موقعیتهایی که پیش میآید رفتارهایی که از کودک سر میزند به موقع وارد عمل میشود و با مداخله مثلا تفسیر احساسات و استفاده از رفتارهای جایگزین به کودک کمک میکند. درمانگر تواناییهای کودک را مهم و با اهمیت میشمارد و تلاش میکند و در فرصتهای مناسب از آنها برای حل مشکل استفاده کند. درمانگر برای این کار باید تلاش زیادی در جهت شناخت کودک و بویژه تواناییهای او انجام دهد و زیرکانه از این تواناییها به نفع کودک استفاده کند.
درمانگر هیچ نوع بازی و شرایطی را برای کودک القا نمیکند و کودک را آزاد میگذارد تا به بازی بپردازد و درمانگر آن هوشیارانه بازی او را مورد بررسی قرار میدهد و از آن برای درمان کودک استفاده میکند. درمانگر هیچ نوع بازی و شرایطی را برای کودک القا نمیکند و کودک را آزاد میگذارد تا به بازی بپردازد و درمانگر آن هوشیارانه بازی او را مورد بررسی قرار میدهد و از آن برای درمان کودک استفاده میکند.
درمانگر تلاش نمیکند که فرآیند درمان را سرعت ببخشد. بازی درمانی به صورت تدریجی ادامه و گسترش مییابد تا به نتیجه مورد نظر برسد. در کنار آزادی و اختیار عمل که کودک در جریان بازی دریافت میدارد محدودیت هایی تنها با هدف نزدیک سازی درمان به دنیای واقعی اعمال میشود و توجه کودک را به مسئولیت خود و احساسات خود جلب مینماید.
ترغیب نمیکنیم: برای مثال نمیگوییم «اطمینان دارم که تو اینکار را انجام میدهی».
حمایت نمیکنیم: برای مثال نمیگوییم «من به تو کمک خواهم کرد تا تو این کار را انجام دهی».
فشار وارد نمیکنیم: برای مثال نمیگوییم «سعی کن مثل دیگران اینکار را انجام دهی».
در اتاق بازی بچه آزاد است تا هر کاری که خواست انجام بدهد و هر بازی که انتخاب کرد بکند. اولین مکالمه از سوی بچه شروع میشود و درمانگر، گفتار بچه را عیناً فقط با تغییر ضمائر و افعال به خودش برمیگرداند. اگر مکالماتی بین مربی و کودک در اتاق بازی انجام میشود نباید جلوتر از احساس کودک باشد چون این دخالت در تبیین احساس درونی کودک است مثلاً کودک میگوید من در اینجا از انجام هیچ کاری نمیترسم و هر کاری که میخواهم انجام میدهم. مربی برمیگردد و به کودک میگوید تو اینجا از انجام هیچ کاری نمیترسی و هر کاری که دوست داری انجام میدهی (ولی در بیرون، مقررات به تو اجازه چنین کاری نمیدهند). این جمله واپسین در واقع دخالت در تبیین احساسات کودک است و نباید در اتاق بازیدرمانی گفته شود.
در مواقعی هم درمانگر نباید سکوت کند؛ برای مثال زمانی که کودک در شخصیت خود شک ایجاد کرد و سؤالی برایش ایجاد شد برای مثال پسری در حالیکه با اسباببازیهای دخترانه بازی میکند میگوید: من دوست داشتم که دختر باشم. در چنین لحظهای مربی باید شخصیت و هویت بچه را برایش قطعی کند و بگوید تو دوست داشتی دختر باشی در حالیکه یک پسری.
حالا ممکن است کودک در محیط بازی کاری انجام بدهد که عملی تخریبی و غلط باشد. اصولاً بچهها در چنین شرایطی به صورت مربی یا درمانگر نگاه میکنند. جملهای که درمانگر باید بگوید این است که تو فکر میکردی که من برای اینکار تو را سرزنش کنم،مگر نه؟ مددجو میفهمد که شما در اینجا این کار را انجام نمی دهید و اصولاً یک پوزخندی تحویل شما میدهد و به کارش در آن زمان ادامه میدهد و شما نباید در آن مقطع مانع او شوید.