پس از آگاهی از جنبههایی که برای پرورش مسئولیت باید در کودک تقویت نـماییم، لازم اسـت بدانیم که در هر ارتـباطی مـادام که اعتماد وجود نداشته باشد، نباید انتظار تاثیر مثبت و بازدهی مناسب را داشت. دوستیها به خاطر اعتماد طرفین قوام مییابد و هرگونه اعتقادی در هر فرد به خاطر اعتماد به گوینده ایجاد […]
پس از آگاهی از جنبههایی که برای پرورش مسئولیت باید در کودک تقویت نـماییم، لازم اسـت بدانیم که در هر ارتـباطی مـادام که اعتماد وجود نداشته باشد، نباید انتظار تاثیر مثبت و بازدهی مناسب را داشت. دوستیها به خاطر اعتماد طرفین قوام مییابد و هرگونه اعتقادی در هر فرد به خاطر اعتماد به گوینده ایجاد مـیشود. در تـربیت نیز مهمترین عامل حرکت و تأثیرگذاری بر کودک یا متربی، جلب اعتماد اوست اینکه او به مربی اطمینان پیدا کند، او را دوست خود بشناسد، و علم داشته باشد که مربی جز خیر برای او هـیچ نـمیخواهد برای ایـن جلب اعتماد سه روش اصلی وجود دارد:
1- اعمال محبت
برای ایجاد این اعتماد اولین و بهترین ابزار، محبت است. خـصوصا کودکان تشنۀ محبت هستند و دیر یا زود نسبت به کسی که بـه آنـان ابـراز دوستی میکند،اعتماد مینمایند. مسالۀ محبت کردن به دیگران در اسلام سخت مورد توجه قرار گرفته است.
رسـول اکـرم (ص) میفرمایند: بچههایتان را زیاد ببوسید.یا میفرمایند: «پدری که با نگاه مودتآمیز خود فرزندش را مـسرور کـند، خـداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را عنایت میفرماید.» از نظر روانی نیاز به عشق و تعلق پس از نـیازهای اولیه (بدنی) و نیاز به امنیت قرار میگیرد. اما صرف علاقه داشتن مهم نـیست،بلکه ابراز علاقه و ایـنکه کـودک بداند که پدر و مادر و مربی دوستش دارند،به همان اندازه اهمیت دارد.
امام علی (ع) نیز در همین راستا به فرزندش امام حسن (ع) میفرمایند: «…تو میدانی که چون من به حساب یک پدر مهربانی به تـو توجه دارم و تصمیم دارم تو را بپرورم، باید نتیجه محقق باشد و تو با دل پاک و حسن نیت به من روکنی.»
از آنجا که مربی برخلاف والدین از بدو تولد با کودک آشنا نمیشود، باید برای جلب اعـتماد کـودک از ابتدا تصویری مطلوب و مقبول از خود در ذهن کودک ایجاد کند که خصوصا برخوردهای اولیه او با کودک در این زمینه تأثیر تعیینکننده دارد و حتما سیاست مربی باید از ابتدا سیاست ابراز علاقه به کودک بـاشد. گـفتن کلمات محبتآمیز،اجتناب از پرخاشگری نسبت به کودک (خصوصا اگر بی مورد باشد) نامیدن او با القاب زیبا، رفع نیازمندی های کودک و مساعدت مربی و والدین در رفع مشکلات از جمله رفتارهای مهرآمیز است. کودک بـاید درکـ کند که او را به خاطر خود او دوست دارند و به جز سعادت او را نمیخواهند،و حتی اگر او را تنبیه هم میکنند،از روی علاقه و دلسوزی است زیرا او عملی انجام داده که قبل از همه برای خود او مضر اسـت. ابـراز مـحبت هرگاه با تفکر و محاسبه دقـیق هـمراه نـباشد، تبدیل به آفتی به نام لوس کردن میشود که محصول آن هم جز پرورش موجودی سربار برای خانواده و جامعه نیست. لذا مهم است کـه والدیـن و مـربیان همیشه قبل از هر رفتار محبتآمیز، لحظهای درنگ کـرده و بـه عوارض و نتیجه آن دقت نمایند.
2- وفای به عهد
دومین ابزار جلب اعتماد مفیّد بودن به اصل «وفای به عهد» اسـت. اجـمالا مـطابق این اصل مربی و والدین هرگاه وعدهای به کودک دادند، حـتما باید به آن عمل کنند. اهمیت این مسئله از آنجاست که کودک فطرتا دروغ را نمیشناسد و انتظار راستی و صداقت دارد.ولی هرگاه بـا بـیوفایی کـه در حقیقت دروغگویی را هم شامل میشود. مواجه گردد، از وعدهدهنده سلب اعتماد مـیکند و بـتدریج تعمیم این بیاعتمادی در تمامی زمینهها، عامل منفی در اثرپذیری کودک میشود. تأکید احادیث نیز از اهمیت زیاد ایـن مـسئله حـکایت میکند.
امام علی (ع) در این زمینه میفرمایند: «شایسته نیست کسی به فرزند خـود وعـدهای بـدهد و به آن وفا ننماید.» و از رسول اکرم (ص) نقل شده است که: «کودکان را دوست بدارید و بـا آنـان رئوف و مـهربان باشید، وقتی به آن ها وعدهای میدهید حتما وفا کنید زیرا کودکان شما را رازق خـود مـیپندارند.»
پروردگار که مقام رزاقیت دارد، به دلیل رحمت فراوانش هرگز در رزق معلوم بندگانش ایجاد کـاستی نـمیکند و ایـن بخشش بلانقطاع در مخلوق ایجاد اطمینان و امنیت میکند و باعث امید و اعتماد مطلق به رازق خود مـیشود. حـال اگر نعوذباللّه مرزوق از رازق خود دریغ یا دروغی مشاهده کند، احساس اضطراب و نـاامیدی مـیکند. مـضطرب از اینکه «آیا محروم خواهم ماند؟» و ناامید و نگران که: «پس به چه کسی باید امیدوار بود و از کـه بـایددر خواست نمود؟» حال باتوجه به حدیث فوق، اگر کودک والدین خود را رازق بپندارد، هـمین حـالات اگـرچه هرگز به زبان او هم نیاید، در وی وجود دارد و کسی که وعده میدهد و عمل نمیکند، کودک خویش را دچـار تـرس، اضـطراب، ناامیدی، بدبینی و نهایتا بیاعتمادی نسبت به خویش کرده است.
3- اجرای عدالت و رفـع تـبعیض
معمولا بیشتر کودکان از اعمال تبعیض در خانه و در مدرسه گلهمند هستند و عمدتا خود را قربانی این ستم میدانند. مـیل بـه اجرای عدالت، فطرت هر انسانی است. امّا در مورد کودکان باید ظرافت و حـساسیت های روحـی و میل شدید به جلب علاقه بزرگسالان و مـحبت دیـدن از جـانب آنان را به عنوان دلایلی که نفرت از تـبعیض را در آنـان تشدید میکند، به حساب آورد. حضرت رسول (ص) میفرمایند: «بین فرزندان خود به عدالت رفـتار نـمایید، همانطور که مایلند فرزندان شـما و مـردم بین شـما بـه عـدل و داد رفتار کنند.»
ستم هر قدر کـوچک و ظـریف، باعث سرکوبی کودک و انزوای وی میشود و او با دلی پرکینه درصدد تلافی بر خواهد آمـد و چـون پدر و مادر و مربی الگوهای او هستند و آنان نـیز رفتار عدالتآمیز ندارند، او نـیز لاجـرم همین رفتار را در آینده برمیگزیند. ولی بـالعکس بـا مشاهده رفتار عادلانه و بدون تبعیض او هم از الگوی مطلوبی تقلید میکند و نیز به مـربیان خـویش خوشبین شده و به آن ها اعـتماد مـیکند یـعنی همان چیزی که بـرای پذیـرش اثرات تربیتی به آن نـیاز مـبرم داریم که کودک آنان را تکیهگاه خویش میسازد.
اینک برای تکمیل مقدمۀ حرکت، لازم است تـا روشـن شود. مربیان طفل که در وهلۀ اول والدیـن و سـپس مربیان او در مـدرسه هـستند، مـردم کوچه و بازار و دوستان و آشـنایان هرچند تأثیرات قابل توجهی برکودک دارند، امّا این دسته اول و دوم هستند که میتوانند به راحتی تـأثیرات دسـتۀ سوم را کنترل و تعدیل نمایند. لذا مخاطبین مـا دسـتۀ اول و دوم (خـصوصا مـربیان مـحترم کودکان در مدارس) هـستند.
- رشد فکری و عقلی و تقویت دقت و هوشیاری در کودک
سه مقوله یاد شده تفاوت هایی باهم دارند ولی به علت نزدیکی حـوزۀ عـملشان آن ها را با هم مطرح مینماییم. در پرورش خصیصۀ مسئولیتطلبی، دقت و هوشیاری باعث تسلط وسیع تر فرد نسبت به موقعیت هایی که با آن ها برخورد میکند، میشود. مسلما یک فرد هوشیار و دقیق، اطلاعاتی عـمیقتر و وسـیعتر از یک فرد بیدقت یا کمدقت نسبت به یک صحنه و موقعیت به دست میآورد. رشد فکری خصوصا آنجا که قصد چاره اندیشی و یافتن فرضیاتی جـهت تـصمیمگیری و اقدام است، مورد احتیاج اسـت. گـرچه نفس تفکر ضامن صحت نتیجه آن نیست، ولی اگر دور از هوای نفس و با اطلاعات عمیق صورت بگیرد، مسلما راهگشا خواهد بود.
عقل را ما بهعنوان یک ضامن قـوی در جـلوگیری از انحراف و افتادن در خطا عـلیالخصوص در مـرحله اجرای تصمیمات لازم داریم.عقل چراغ روشنگر راه است. در اهمیت مسئله بجاست که بدانیم قرآن و روایات نیز در موارد فراوانی بشر را به تفکر و بهرهگیری از عقل دعوت مینمایند. در قرآن وجود آثار خلقت را نشانهها و آیـاتی بـرای گروهی که به خرد درمییابند دانسته، و کرو لال و کور بودن را صفت آنان که نمیاندیشند:
«و سخر لکم اللیل و النهار و الشمس و القمر و النّجوم مسخّرات بامره ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون» (نحل-12) او شب و روز و خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت و ستارگان نیز به فرمان او مسخّر شمایند در این ، نشانه هایی است (از عظمت خدا،) برای گروهی که عقل خود را به کار می گیرند!
«…صمّ بکم عـمی فـهم لا یعقلون» (بـقره-171)
از امام باقر(ع)نقل کردهاند که فرمودند، لقمان به فرزندش گفت، زیر فرمان حق باش تا خردمندترین مـردم باشی. پسر جانم دنیا دریایی است ژرف و جهانی بسیار در آن غرقند. باید کـشتی تـو در آن، تـقوی از خدا باشد و پر از ایمان و باد بانش توکّل و ناخدایش خرد (عقل) و راهنمایش دانش و لنگرش صبر باشد. قرآن در تاکید بـر تـفکر میفرماید:
«کذلک یبین اللّه لکم الایات لعلکم تتفکرون». (بقره-219)