نگرش فرزندان نسبت به طلاق

طلاق می تواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی، فکری و رفتاری را در کودکان ایجاد کند که به عوامل مختلف بستگی دارد. از جمله: سرشت، ذات و شخصیت کودک، میزان آسیب پذیری یا مقاومت و تاب آوری او،وجود یا عدم وجود بیماری روانپزشکی، سن کودک، شرایط زندگی خانوادگی قبل از طلاق، نحوه برخورد والدین […]

طلاق می تواند طیف گسترده ای از حالات هیجانی، فکری و رفتاری را در کودکان ایجاد کند که به عوامل مختلف بستگی دارد. از جمله: سرشت، ذات و شخصیت کودک، میزان آسیب پذیری یا مقاومت و تاب آوری او،وجود یا عدم وجود بیماری روانپزشکی، سن کودک، شرایط زندگی خانوادگی قبل از طلاق، نحوه برخورد والدین با پدیده طلاق و دخالت ندادن فرزندان در روابط خودشان، چگونگی شرایط و فرآیند طلاق (مثل حضور در دادگاه های متعدد، نزاع و درگیری های متعدد بین خانواده ها و انتقام جویی و…)، وجود سیستم های حمایتی و برقرار شدن هرچه سریعتر شرایط زندگی عادی  کودک پس از طلاق و… نیمی از بچه های طلاق ارتباطشان با یکی از والدین قطع می شود و از حمایت و علاقه و توجه او محروم می شوند.

 

عده ای از بچه ها طیفی از احساسات منفی را نسبت به یکی از والدین یا هر دوی آن ها دارند. احساسات شدید حتی ممکن است تا سال ها طول بکشد.ممکن است آن ها احساس کنند که حداقل توسط یکی از والدین طرد شده اند و دیگر مورد توجه و علاقه نیستند.ممکن است آنها نسبت به والدین خود خشم و عصبانیت داشته باشند.

 

معمولاً درک بچه ها،استدلال و احساس آن ها به سن آن ها نیز بستگی دارد.در برخورد با نوجوانان باید مواظب باشیم که آن ها را در موقعیتی قرار ندهیم که بخواهند ما را حمایت کنند، نباید به بچه ها تکیه کنیم. گاه بچه ها عصبانی هستند و تمایل دارند از یکی جانبداری کنند.باید به آن ها گفته شود که دعوای والدین به آن ها ارتباطی ندارد و نباید خودشان را درگیر ماجرا کنند.

 

لازم است به آن ها این اطمینان خاطر را بدهیم که هم مادر را خواهند داشت و هم پدر را. تماس مکرر و منظم از طرف هر دو والد بهترین راه حل است.هم در دختران و هم در پسران نیاز به پدر در دوره نوجوانی افزایش می یابد و احساس طرد شدن توسط پدر در این سن روی رشد نرمال نوجوان تأثیر می گذارد.

 

شرایطی که کودکان پس از طلاق

  • ترس از جدایی و ترک شدن توسط والدین و اضطراب این که چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد و چه کسی آنها را ترک خواهد کرد.
  •  نگرانی راجع به اینکه آیا والدین باقیمانده قادر است به تنهایی همه چیز را مدیریت کند.
  •  اضطراب شدید که ممکن است روی تکالیف نرمال رشدی تأثیر بگذارد.

 

وابستگی والدین باقیمانده نسبت به کودک که ممکن است منجر به محدود کردن کودک از ارتباطات لازم متناسب با رشد و وابستگی و اضطراب در کودک گردد. احساس شوک و بهت، تأسف و حسرت عمیق،عده کمی نیز ممکن است احساس آسودگی و فراغت داشته باشند.

 

مسئولیت گرفتن زیاد بچه ها که ممکن است فکر کنند که حالا باید نیاز روانی یا فیزیکی پدر یا مادر را برآورده کنند؛که این موضوع ممکن است آنها را از پاسخ دهی به نیازهای نرمال رشدی باز بدارد. شاهد خشونت و جنگ بین والدین بودن که روی روابط آینده آنها با جنس مخالف و رشد روانی آنها تأثیر می گذارد.

 

خشم شدید نسبت به والدین، ترس از این که باید محبت و  وفاداریشان بین دو والد تقسیم شود. احساس گناه راجع به این که آنها در جدایی و طلاق والدین نقش داشته اند و شاید می توانستند جلوی آن را بگیرند. در نوجوانی افسردگی، پرخاشگری، اشتغال ذهنی با خودکشی، خشم شدید، اشتغال ذهنی با اخلاقیات، قضاوت کردن، مقصر را مشخص کردن، اضطراب راجع به آینده، ترس از این که ازدواج خودش نیز مثل والدینش با شکست روبرو شود؛ دیده می شود.

 

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما