همه میدانیم زندگی در خانوادهای که روح هـمکاری و مـشارکت بـر آن حاکم باشد،بسیار راحتتر و لذتبخشتر است.در چنین خانوادههایی هریک از فرزندان از احساس مسئولیت لازم برخوردارند و بخشی از وظـایف خانوادگی را به عهده میگیرند. اما واقعیت این است که بسیاری از والدین از میزان احـساس مسئولیت در بین فرزندان خـود رضـایت ندارند. […]
همه میدانیم زندگی در خانوادهای که روح هـمکاری و مـشارکت بـر آن حاکم باشد،بسیار راحتتر و لذتبخشتر است.در چنین خانوادههایی هریک از فرزندان از احساس مسئولیت لازم برخوردارند و بخشی از وظـایف خانوادگی را به عهده میگیرند. اما واقعیت این است که بسیاری از والدین از میزان احـساس مسئولیت در بین فرزندان خـود رضـایت ندارند. آنها شکایت میکنند که کودکان ما مسئولیتپذیر نیستند و مشارکتی در انجام کارهای منزل، برقراری نظم و انضباط، و حتی انجام امور شخصی خویش ندارند. برای مثال، برخی والدین میگویند که بچههای امروزی (دنـیای فعلی) توقع زیادی از ما دارند و حتی زمانی که بیمار یا خسته میشویم نیز حاضر نیستند خرید نان از نانوایی را انجام دهند. بسیاری از کودکان،انضباط شخصی را رعایت نمیکنند و برای مثال انتظار دارند کـه جـورابهایشان هم توسط مادر شسته شود یا سطل آشغال همیشه به وسیلهء پدر به بیرون از منزل برده شده، جلوی در گذاشته شود.
احساس مسئولیت،بیانگر نوعی نگرش و مهارت است که مانند هر نـوع نـگرش و مهارت دیگر آموختنی و اکتسابی است. این عادت از ابتدای زندگی و به تدریج ایجاد میشود. در واقع، یک کودک هرگزیک کودک هرگز نمیتواند رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد، مگر ایـن کـه این رفتار را در طول زندگی خود آموخته باشد.
نمیتواند رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد، مگر اینکه این رفتار را در طول زندگی خود آموخته باشد. جو خانوادگی و فضای حاکم بر روابط بـین والدیـن و فـرزندان یکی از مهمترین عواملی است کـه نـقش بـسزایی در پرورش احساس مسئولیت در فرزندان دارد. به همین علت، در این مقاله ابتدا نگاهی کوتاه به انواع محیط های خانوادگی و شیوههای فرزندپروری صورت میگیرد و سـپس بـه رابـطۀ محیط های خانوادگی با مسئولیتپذیری کودکان اشاره میشود. در خـاتمه نـیز نکاتی چند در ارتباط با آموزش رفتارهای مسئولانه به کودکان ارائه میگردد.
انواع شیوههای فرزندپروری
دربارهء انواع جو خانوادگی، شـیوههای تـربیتی والدیـن و تأثیر آنها بر رفتارها و شخصیت کودکان تحقیقات زیادی صورت گـرفته است. براساس این تحقیقات میتوان گفت که خانوادهها براساس دو بعد محبت و کنترل به چهار دستۀ زیر تقسیم مـیشوند:
1- خـانوادههای مستبد:
در این خانوادهها پدر و مادر همانند یک فرد مستبد عمل میکنند. یعنی از کـودکان تـوقع اطاعت همهجانبه و بیچون و چرا دارند،ولی هیچگونه گرمی، محبت و عاطفهای نسبت به فرزندان اعمال نمیکنند. در این خـانوادهها پدر و مـادر تـصمیم گیرندهء اصلیاند و کودکان و نوجوانان هیچ گونه نقشی در تصمیمگیریها ندارند. ضمن آنکه والدیـن خـود را مـوظف نمیدانند برای فرزندان خود دلایل محدودیتها و ممنوعیتهایی را که وضع کردهاند، توضیح دهند. برای مـثال، یک پدر مـستبد از نوجوان خود میخواهد که از رفتن به گردش و تفریح با دوستان خودداری کند و دلیل قـانع کـنندهای هم در این زمینه برای او مطرح نمیکند.
2- خانواده های سهل انگار یا غافل:
این خانوادهها از نـظر هـر دو بـعد محبت و کنترل در سطح پایینی قرار دارند.در این خانوادهها فرزندان آزادند که هرگونه خواستند عـمل کـنند و هر کجا خواستند بروند. فرزندان این خانوادهها مجبور نیستند قواعد و مقرراتی را رعایت کـنند. در ایـن خـانوادهها هیچ گونه بذل توجه و محبتی به فرزندان صورت نمیگیرد. در واقع، چنین پدر و مادرهایی وجود فرزندان خـود را نـادیده گرفته، توجهی به آنها ندارند.
3- خانوادههای آسانگیر:
در این خانوادهها محبت و عاطفه فـراوان اسـت، امـا میزان کنترل و نظارت بسیار پایین است.این خانوادهها برعکس خانوادههای مستبد رفتار میکنند یعنی بـدون آنـکه از کـودکان انتظار رفتارهای خاصی داشته باشند، آنها را حمایت میکنند. این والدین برای فـرزندان خـود هیچ گونه قانون و مقرراتی در نظر نمیگیرند و آنها آزادند هرگونه خواستند عمل کنند. به عبارت دیگر،در هـر شـرایطی، پدر و مادر بدون انتظار از فرزندان، به دلگرمی و محبت به آنها میپردازند.
4- خانوادههای قـاطع:
در ایـن خانوادهها محبت و دلگرمی نسبت به تکتک فـرزندان وجـود دارد و در عـین حال نظارت و مراقبت سازنده نیز اعمال مـیشود.والدیـن از کودکان خود انتظارات و توقعاتی دارند و این خواستها رابهطور روشن و واضح برایشان مطرح مـیکنند. یـعنی در این قبیل خانوادهها هم مـثل خـانوادههای مستبد، کـنترل و نـظارت، و بـه عبارتی قواعد و مقررات وجود دارد،اما مـهمترین وجـه تمایز والدین قاطع از والدین مستبد آن است که والدین قاطع دلیل و اسـتدلال مـربوط به وجود قواعد و مقررات را برای بـچهها بیان میکنند و آنها نـیز ایـن قواعد و مقررات را میپذیرند.در خانوادههای قـاطع، مـحبت و عاطفۀ موجود بین پدر و مادر و فرزندان سبب میشود که کودکان در ارتباط با این قـواعد و مـقررات توجیه شوند.
- جو خانواده و احـساس مـسئولیت
بـراساس تحقیقات موجود، فـرزندان هـریک از خانوادههای فوق ویژگیهایی دارنـد کـه متفاوت از فرزندان دیگر خانوادههاست. یکی از این تفاوتها مربوط به مسئولیتپذیری آنهاست. بالاترین میزان مـسئولیتپذیری در بـین کودکان خانوادههای قاطع و کمترین آن در بین فـرزندان خـانوادههای سهل انگار مـشاهده شـده اسـت.
فرزندان خانوادههای مـستبد نیز به علت کنترل شدید و عدم استقلال، توانایی انجام مسئولیتهایی که بعدا به آنها مـحول مـیشود، ندارند. در واقع، فرزندان خانوادههای قاطع بـه دلیـل آنـکه از اسـتقلال لازم بـرخوردار بوده، در عین حـال مـورد حمایتهای بجا و مناسب والدین قرار میگیرند و نیز در تصمیمگیریهای مهم خانوادگی سهیماند. بیشاز کودکان سایر سبکهای خـانوادگی نـسبت بـه این تصمیمات احساس تعهد میکنند و در امور خـانواده مـشارکت دارنـد.
- نـکات
با توجه به اینکه شیوههای تربیتی والدین سهمی مهم در پرورش احساس مسئولیت در کودکان و نوجوانان دارند، نکاتی چند در زمینۀ چگونگی آموزش این مهارت به کودکان ارائه مـیشود.
1- برای آموزش مسئولیتپذیری از سنین کودکی شروع کنید، یعنی از وقتی که کودک شما 2-3 ساله است و میتواند اسباببازیهای خود را جمع کند.
2- کودکان و نوجوانان را در تصمیمگیریها مشارکت دهید. هر از گاهی جلسات مشورت خانوادگی تـشکیل دهـید و در آن جلسات دربارهء برنامهها و شیوهء اجزای آنها تصمیمی بگیرید که با مشارکت همۀ اعضای خانواده باشد.
3- از طریق بیان حکایت و قصه عمل کنید. همۀ کودکان قصه را دوست دارند و از آن پند میآموزند. آن ها بـا شخصیتهای مورد علاقهء خود در داستانی که میشنوند، همانند سازی میکنند. بنابراین اگر میخواهید مسئولیتپذیری را آموزش دهید یکی از راههای خوب، آن است که در قالب داسـتان بـر روی شخصیتهایی تأکید کنید که مـسئولیتپذیرند و بـه دلیل این ویژگی پاداش میگیرند.
4- وقتی کودکان شما خسته یا بیحوصلهاند از آنها نخواهید کاری انجام دهند. در این شرایط طبیعتا پاسخ کودکان به درخـواست شـما منفی خواهد بود.
5-انـتقاد هـمانند سمی است که آموزش مسئولیتپذیری را خنثی میکند.زیرا هیچکس دوست ندارد مورد انتقاد قرار گیرد.
6-از مقایسه بپرهیزید،زیرا سبب کاهش اعتماد به نفس و احساس ناتوانی در افرادی میشود که در مقایسه بـا دیـگران ضعیف قلمداد شدهاند.اینگونه احساس ناتوانی سبب میشود که فرد دست به کاری نزند تا احتمال شکست در آن کار را کاهش دهد.
7- برای فرزندان خود الگویی از مسئولیتپذیری ارائه دهید. یادگیری مـشاهدهای یـا یادگیری از طـریق الگو مورد تأکید برخی روانشناسان است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم تحت تأثیر الگوهای مـختلف قرار میگیریم. اگر والدین احساس مسئولیت و مراقبت را در کلیهء رفتارهای خود نـشان دهـند، فـرزندان نیز در سنین پنج، شش سالگی، کودکان بیش از سنین دیگر تمایل به سازندگی، طرحریزی، مسئولیتپذیری، و انجام فـعالیتهای اجـتماعی دارند.
تأثیر قرار خواهند گرفت.بهترین شیوۀ آموزش مسئولیت پذیری به کودکان آن است کـه تـا جـایی که ممکن است در حضور آنها مسئولیتپذیر باشند،در بیان و رفتار به آنها نشان دهید که بـرای دیگران ارزش قایلید، از ناراحتی دیگران رنج میبرید، و بر رفتارها و نفس خود کنترل دارید.
8- در سـنین پنـج،شش سالگی، کودکان بیش از سنین دیگر تمایل به سازندگی، طرحریزی، مسئولیتپذیری، و انجام فعالیتهای اجتماعی دارند. کودک در هیچ دورهای اینچنین آمادۀ یادگیری سریع و پذیرفتن فعالانۀ مسئولیت نیست. کـودک علاقهمند است و میتواند با همکاری کودکان دیگر و توجه بزرگسالان به ساختن چیزهایی بپردازد یا برای ساختن و طرحریزی به کودکان دیگر بپیوندد. او همچنین مایل است از بزرگسالان نیز به عنوان سرمشقی مطلوب اسـتفاده کـند. به همین دلیل در این سنین میتوان از طریق بازیهای گروهی و فعالیتهای اجتماعی، به ویژه در کودکستان، به آموزش مسئولیت پذیری پرداخت.
بهطور کلی میتوان گفت که مسئولیتپذیری در کودکان بستگی به تجارب مختلف آن ها در خـانوادۀ خود دارد. هر گاه والدین سرمشق خوبی از مسئولیتپذیری در خانواده ارائه دهند و فرزندان خود را به همکاری و مشارکت در تصمیمگیریها تشویق کنند و از انتقاد و بیاحترامی به کودکان بپرهیزند، زمینۀ مناسبی برای پرورش احساس مسئولیت در کودکان فـراهم کـردهاند. قصهها و بازیهای کودکان نیز ابزاری مناسب برای پرورش رفتارهای توأم با احساس مسئولیت در در آنان به شمار میآیند.