نیاز چیزی است که یک فرد برای زندگی سالم لازم دارد. نیاز می تواند عینی و فیزیکی باشد مانند: نیاز به غذا و یا روانی و ذهنی باشد مانند: نیاز به اعتماد به نفس. نیازها از خواسته های مشخصی می آیند که در صورت نیاز، کمبود باعث نتیجه آن اختلال عملکرد یا مرگ است. نیازها و خواسته درباره […]
نیاز چیزی است که یک فرد برای زندگی سالم لازم دارد. نیاز می تواند عینی و فیزیکی باشد مانند: نیاز به غذا و یا روانی و ذهنی باشد مانند: نیاز به اعتماد به نفس. نیازها از خواسته های مشخصی می آیند که در صورت نیاز، کمبود باعث نتیجه آن اختلال عملکرد یا مرگ است. نیازها و خواسته درباره یک موضوع خاص، بستری مشترک برای زمینه های فلسفه، زیستشناسی، روانشناسی، علوم اجتماعی، علم اقتصاد و سیاست تشکیل می دهد.
نوجوانان نيز مانند افراد سنين مختلف داراى همان نيازهاى زيستي، روانى و اجتماعى هستند. براى مثال، نياز به امنيت، نياز به دوست داشتن و مورد علاقه بودن، نياز به داشتن تجربههاى جديد و نياز به استقلال. نوجوانى فقط يک مرحله از دوران رشد و تکامل فرد است و تنها تفاوت آن اين است که نيازهاى نوجوان به دليل ويژگىها و حساسيتهاى اين دوره ملموستر و آشکارتر خود را نشان مىدهد.
در دوره نوجوانی، نیازهای زیر در نوجوانان پدید میآید:
1- نیاز به استقلال:
کـسب استقلال و بینیازی نوجوانان نسبت به بزرگترها، یکی از نیازها مهم دوران نوجوانی است که مـنشأ بسیاری از روابط تازۀ انـسانی و رفـتاری نوجوانان بهشمار میرود. به عنوان مثال، به علت نیازی که نوجوانان به کسب استقلال دارند، از قبول ارزشهای بزرگترها سرباز میزنند و برای اینکه آزادی خودشان را نشان دهند به نفی این ارزش ها، تظاهر مـیکنند.
2- نیاز به گروه گرایی:
در دوران نوجوانی، احساس تعلق نوجوانان به گروه، به بالاترین حدّ خود رسیده و نوجوانان به جای تقلید و پیروی از الگوهای خانواده، به تقلید و همسانسازی خود با گروه همسالان میپردازد. نوجوان کـه بـه محبت و دوستی و پذیرش همسالان نیازمند هستند، برای جلب توجه و رضایت خاطر دوستانشان میکوشند مثل آن ها لباس بپوشند،نظیر آن ها رفتار کنند و به عقاید و خواستههای گروه همسالان خود احترام بگذارند، حـتی گـرایش نوجوانان به گروه های ناسالم اجتماعی، برای غلبه بر تنهایی و احساس عدم تعلق آن ها به اجتماع است.
3- نیازهای جنسی:
یکی از نیرومندترین غرایزی که با شروع دورۀ بلوغ در نوجوانان شکوفا شـده، و بـا رشدسریع خود،موجب وارد آمدن فشارهای روحی – روانی زیادی بر نوجوانان میشود، غریزۀ جنسی است. همچنین گرایش نوجوانان در این دوره به جنس مخالف تشدید شده و موجب تغییرات رفتاری آن ها در جـامعه مـیشود. بـدین جهت نوجوانان میکوشند به شـیوههای گـوناگون و مـتضاد،توجه جنس مخالف را به سوی خود جلب کنند و در این مسیر ممکن است دست به هر نوع انحرافی بزنند.
4- نیاز به الگـوگزینی:
بـرخلاف دورۀ کودکی که کودک فقط خود را با افرادی کـه در مـحیط زندگی با آن ها تماس داشت،منطبق میساخت، دردورۀ نوجوانی، نوجوانان خود را با هر شخصیت واقعی یا خیالی، دور یا نـزدیک، انـطباق مـیدهند. زیرا در دورۀ بلوغ و نوجوانی، ارزشهای اخلاقی به اصول تبدیل نمی شوند بلکه در وجود الگوهای انسانی تجلی میکنند و صورتهایی به خود میگیرند که نوجوانان سعی میکنند به شکل آن ها درآیـند و از آن ها پیـروی کنند.
5- نیاز به هویت:
هویت فردی، وحدتی است که بین سه سیستم زیستی، اجتماعی و روانی بـه وجـود مـیآید و بدان وسیله نوجوانی میداند کیست؟ آیا کودک است یا بزرگسال؟ چه میخواهد، به چه جـامعه و فـرهنگی تـعلق دارد و بر گذشته و آیندهاش آگاه است. در صورتی که چنین وحدتی حاصل نشود، نوجوان دچار پریـشانی گـردیده و بـه اختلالات رفتاری و روانی گوناگونی گرفتار میآید.
والدین پرورشگر، نگرش مثبت دارند. آن ها دست خدا را در پس رویدادهای زندگی می بینند و این روحیه را به نوجوانان خود القاء می کنند. والدین پرورش گر دیگران را تشویق می کنند و به دنبال نکات مثبت چیزهایی هستند که نوجوان شان انجام می دهد و می گوید و به آنها ابراز می کند. والدین پرورش گر، والدین دلسوزی هستند که همیشه به دنبال راه هایی برای بهبود زندگی نوجوان شان می گردند.
به طور خلاصه، اگر نوجوان عشق و محبت کافی دریافت کند، رشد فکری، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی، و روحی و معنوی او به میزان عظیمی بهبود خواهد یافت. بر عکس، اگر نیاز نوجوان به محبت برطرف نشود، در تمام این حوزه ها به میزان عظیمی آسیب خواهد دید.