اثرات فرد معتاد بر خانواده

با وجود یک فرد معتاد در خانواده زندگی هر یک از افراد خانواده به نحوی صدمه می بیند، به این دلیل که آنها برای ادامه حیات مجبور می شوند که تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند تا بتوانند با اثرات ویرانگر بیماری اعتیاد کنار بیایند. به همین دلیل این روش به مرور زمان باعث می […]

با وجود یک فرد معتاد در خانواده زندگی هر یک از افراد خانواده به نحوی صدمه می بیند، به این دلیل که آنها برای ادامه حیات مجبور می شوند که تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنند تا بتوانند با اثرات ویرانگر بیماری اعتیاد کنار بیایند. به همین دلیل این روش به مرور زمان باعث می شود تا زندگی خود آنها نیز به فلاکت و بدبختی کشیده شود.

مقررات خانواده

قواعد و مقرراتی که اعضای خانواده را به یکدیگر پیوند می دهد چه خوب و چه بد، به مرور زمان ، و بدون آنکه درباره آنها گفتگو و توافقی صورت گرفته باشد ایجاد شده اند. همسر، والدین، فرزندان و دیگر اعضای خانواده با توجه به قواعد حاکم بر خانواده یاد می گیرند آنگونه که از آنها انتظار می رود رفتارکنند و به همین علت رفتارهای آنها قابل پیش بینی می شود و در نتیجه فضایی در خانواده ایجاد می شود که همه اعضا در آن احساس آرامش و امنیت می کنند. پی بردن به نقش این قواعد و مقررات خانوادگی در هنگام مواجهه با رویدادها مختلف، یکی از کلیدی ترین مسائل، برای درک و شناخت نحوه اثرگذاری اعتیاد بر خانواده، و چگونگی بروز عکس العمل های مخرب و ناسالم توسط آنان است.

بیماری اعتیاد دارای یک روند تدریجی است و به آرامی از مصرف تفننی و مقطعی ، به مصرف جدی و دائمی تبدیل می شود. از این رو بسیاری از افرادی که مصرف مواد مخدر را آغاز می کنند، نمی دانند که دچار شدن به بیماری اعتیاد را در پیش رو دارند. به طور معمول فرد مبتلا از پیشرفت بیماری در خود مطلع نیست و زمانی متوجه این موضوع می شود که دیگر دیر شده است. اعضای خانواده نیز معمولاً نمی دانند که چه بلایی برسرعزیزشان می آید  و تنها زمانی متوجه این موضوع می شوند که تغییرات ناخوشایندی در رفتار و حالات روانی او ایجاد شده است. متاسفانه اعضای خانواده برای دلگرمی خود و روبرو نشدن با واقعیت، تلاش می کنند تا موضوع را کوچک جلوه داده و با خود بگویند که این حالات به تدریج از بین خواهد رفت و عضو معتاد خانواده مصرف مواد را قطع خواهد کرد.

با شدت گرفتن اعتیاد، فرد معتاد به ناچار وقت و انرژی بیشتری برای تهیه و مصرف مواد و یا ترک آن صرف می کند. تهیه  و مصرف مواد به تنها مساله مهم زندگی فرد معتاد بدل شده و او به تدریج رابطه خود با اعضای خانواده را کم تر می کند. در عوض رابطه بین فرد معتاد و مواد مخدر، به مفهومی بسیار واقعی به بخشی از محیط خانواده تبدیل می شود.  اعضای خانواده ممکن است تا حدودی متوجه بروز برخی از تغییرات باشند، اما به طور کلی قادر به تعیین این که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است نمی باشند.  آنها فقط متوجه این نکته می شوند که خانه دیگر جای امنی برای آنها نیست و تشویش، تنش، و اضطراب، به جای ایمنی و آسایش حکمفرما شده است و آن شخصی که در گذشته کاملا او را می شناختند، به فردی بداخلاق و تندخو، یا فردی بسیار خسته و ناتوان تبدیل شده است که تمایلی برای معاشرت با اعضای خانواده خود نیز ندارد.

 

بروز قواعد جدید

هر یک از اعضای خانواده معتاد در واکنش به تغییرات شدید شخصیتی و رفتاریفرد معتاد، به طور ناخواسته روش بخصوصی را برای مقابله با عواقب و پی آمدهای ناشی از اعتیاد او انتخاب می کند و این راهکارها  و عکس العمل ها به تدریج به بخشی از رفتار و خلق و خوی خانواده تبدیل می شود. همسر، والدین و فرزندانی که معتاد نیستند اغلب ناچار می شوند تا نیازهای خود و دیگر اعضای خانواده را نادیده گرفته و مثلا برای اینکه مشاجره ای بین اعضای خانواده به وجود نیاید رفتارهای درد سرآفرین عضو معتاد را توجیه  و یا تحمل نمایند.  سیستم خانواده غالباً از ویژگی های بیمارگونه خاصی تبعیت می کند. افراد برای بقای خود و خانواده نقش هایی که به آنان تحمیل شده را می پذیرند، غافل از اینکه با این کار در واقع به استمرار و پایداری رفتار بیمار گونه در فرد معتاد کمک کرده اند. معمولا مقررات و قواعد حاکم بر خانواده که پیش از معتاد شدن یکی از اعضا، امنیت و توانایی روبرو شدن با مشکلات را در خانواده تامین می کرد، کارایی خود را از دست داده و به تدریج مقررات و قوانین جدیدی جایگزین آنها می شوند و همه اعضا  از آن تبعیت می کنند:

قانون  اول – حرف نزن: همه اعضا مسائل و مشکلاتی که به موجب رفتارهای نامطلوب ناشی از بیماری اعتیاد در خانواده به وجود آمده است را می بینند، اما هیچکس در مورد آن ها صحبت نمی کند.

قانون دوم – احساس نکن: افراد خانواده احساس خود را سرکوب می کنند، به عبارت دیگر جرات پرداختن  به احساسات واقعی خود (مانند شادی، غم، خشم، عشق، محبت و…) را ندارند.

قانون سوم – به هیچکس اعتماد نکن: افراد خانواده ناچار می شوند که صادق نباشند ونه تنها به دیگران، بلکه به خودشان هم دروغ بگویند.

 

اعضای خانواده با استفاده از مقررات جدید خواه ناخواه رفتار های جدیدی در پیش می گیرند و برای سازگار کردن خود با شرایط  تازه و کاستن از تاثیرات بیماری اعتیاد بر فرد معتاد و سایر اعضا خانواده، راه و روش خاصی را انتخاب می کنند. این مقررات جدید در واقع بر اثر اجبار و ناچاری و به منظور حفظ کانون خانواده ایجاد می شوند و اغلب برای آسایش و رفاه خانواده زیان بار هستند. مثلا همانطور که قبلاً ذکر شد، طبق مقررات جدید همسر فرد معتاد مجبور می شود که به تنهایی تمام امور خانه و مسئولیت های رها شده ی همسر خود را نیز بر عهده بگیرد.  درخانواده هایی که پدر و مادرهر دو به بیماری اعتیاد مبتلا هستند، گاهی این مسئولیت ها را فرزند بزرگتر آنها بر عهده می گیرد.  با آنکه این نوع تغییرات موجب دگرگونی زندگی و باعث ناراحتی و آزار اعضای خانواده می شوند، اما در نهایت به بخشی از قوانین نانوشته ی حاکم بر خانواده تبدیل می شوند.  این قوانین و مقررات بخشی از تاثیرات بیماری اعتیاد بر خانواده است، که  سرانجام زندگی آنها را غیر قابل اداره و ویران نموده و به سلامت و آسایش همه افراد خانواده آسیب وارد می کند.

 

تاثیرات بر احساسات

زمانی که یکی از اعضای خانواده معتاد می شود، سایر اعضا نیز هر یک به نوعی تحت تاثیر عواقب اعتیاد او  قرار می گیرند. بیماری اعتیاد بر روح و روان و رفتارهای هر یک از اعضای خانواده تاثیر گذاشته و زندگی آنها را نیز از حالت عادی خارج می کند. برای مثال همسر فرد معتاد به دلیل عهده دار شدن وظایف همسر خود مثلا در رابطه با تامین هزینه های جاری زندگی، قادر به تامین خواسته ها و نیازهای روحی فرزندان خود که از بی مهری و بی توجهی والدین رنج می برند نبوده، و از این بابت همواره احساس گناه می کند. یا مادری که به علت اعتیاد پسر خود همواره نگران است تلاش می کند تا برای پنهان نگه داشتن اعتیاد فرزندش، از دیگران دوری کرده و گوشه نشین شود .

 

مجموعه ای از عواطف و احساسات ویرانگر وجود دارند که سلامت روانی، رفتاری و کیفیت زندگی اعضای خانواده را به علت زندگی کردن در کنار فرد معتاد  به خطر می اندازند. این گونه احساسات و رفتار ها عبارتند از:

۱. احساس گناه

اعضای خانواده و نزدیکان فرد معتاد، ممکن است تصور کنند که برخوردها و رفتارهای نادرست آنان در گذشته موجب اعتیاد عزیز معتادشان شده است، و به همین علت همواره با احساس گناه زندگی کنند. باید توجه داشت که افراد معتاد همواره تلاش می کنند تا از احساس گناه افراد خانواده سوء استفاده کرده و برای توجیه اعتیاد خود و ادامه دادن به مصرف مواد، آنها را مسئول اعتیاد خود معرفی کنند. احساس گناه و عذاب وجدان در بین اعضای خانواده باعث می شود تا آنها به طور ناسالم و زیانباری از فرد معتاد حمایت کنند، یعنی رفتاری را در پیش بگیرند که ناخودآگاه  موجب شود تا فرد معتاد به اعتیاد خود ادامه دهد. برای مثال مادری که احساس می کند مادر خوبی برای فرزندش نبوده است و نتوانسته است او را به خوبی تربیت کند، یا مادری که احساس می کند پسر خود را به اندازه کافی دوست نداشته و به وی محبت نکرده است و به همین علت پسرش معتاد شده؛  تلاش می کند تا اعتیاد فرزند خود را توجیه  یا پنهان کرده و مسئولیت هایی که پسرش باید بر عهده بگیرد را خودش عهده دار شود. مثلا به وی کمک مالی کرده و هزینه های زندگی او را تامین کند، و یا برای رها شدن از دردسرهایی که ایجاد کرده است کمک کند. این نوع رفتارها و حمایت های ناسالم باعث می شود تا فرد معتاد به طور جدی با عواقب ناگوار بیماری خود رو به رو نشده و به همین دلیل به مصرف مواد و اعتیاد خود ادامه دهد.

 

۲. خشم

هنگامی که اعضای خانواده فرد معتاد با چالش های بی پایان بیماری اعتیاد روبرو می شوند، معمولا احساس درماندگی، ناامیدی و خشم به آن ها دست می دهد. خشم و عصبانیت از اینکه چرا چنین بلایی بر سر عزیزشان  آمده است و سر خوردگی و نا امیدی به این دلیل که هر چه تلاش می کنند، فرد معتاد خانواده واقعیت، شرایط و وضعیت خود را درک  نکرده و تلاشی برای بهبودی خود نمی کند. اعضای خانواده از رفتارهای نادرست و گاها شرم آور فرد معتاد، و خسارات و آسیب های فراوانی که به خانواده می رساند دچار خشم و ناراحتی شده و از اینکه نمی توانند برای این مشکلات راه چاره ای پیدا کنند عذاب کشیده و به ستوه می آیند. با وجود همه تلاش های بی وقفه اعضای خانواده، عضو معتاد همچنان به رفتار های آزار دهنده خود ادامه می دهد و آنها نیز برای حفظ آبروی خانواده تلاش می کنند تا مسائل و مشکلات را از دید سایرین پنهان کنند.

 

۳. انکار و شرمندگی

در بسیاری از موارد معتاد بودن یکی از افراد خانواده باعث سرافکندگی، شرمساری و از بین رفتن آبروی آن خانواده تلقی می شود. هنوز هم بسیاری از مردم اعتیاد را یک مشکل اخلاقی به حساب آورده و آن را موجب سرافکندگی و ضعف خانواده می دانند. بسیاری از اعضای خانواده فرد معتاد نمی دانند که اعتیاد در اصل یک بیماری است و به همین دلیل اطلاعی از راه و روش درمان و بهبودی از آن نیز ندارند. افراد خانواده یک معتاد دچار انواع احساسات ناخوشایند و آزار دهنده می شوند که یکی از عمده ترین آنها احساس شرمندگی است. آنها به جای این که واقعیت ها را درباره اعتیاد عزیزشان بپذیرند به انکار کردن اعتیاد و مشکلاتی که برای خانواده ایجاد کرده است متوسل می شوند. انکار کردن یا نادیده گرفتن حقایق، معمولاً نوعی وسیله دفاعی غیر ارادی و روشی است که افراد برای حفظ کانون خانواده و مخفی نگه داشتن اعتیاد یکی از اعضای خود به آن متوسل می شوند.

 

۴. اضطراب و تشویش

زندگی در کنار یک فرد معتاد بسیار اضطراب آور است. اعضای خانواده نمی دانند که شخص معتاد هر لحظه  چه رفتاری از خود نشان خواهد داد. ممکن است فرد معتاد در حالت نشئگی به شخصی بسیار خشن و خطرناک تبدیل شود که همه از او ترسیده و فرار کنند، و لحظه ای بعد مجددا به انسانی آرام و خوش اخلاق مبدل شود. به علت ماهیت بیماری اعتیاد، بیشتر معتادان افرادی غیر قابل اعتماد، خشمگین، فریبکار و حیله گر می شوند و در واقع ثبات شخصیت و ثبات اخلاقی ندارند و اعضای خانواده  نمی دانند که چگونه باید با وی رفتار کرده و کنار بیایند.  به همین دلیل اعضای خانواده فرد معتاد  بیشتر اوقات در حالت سردرگمی، اضطراب و شرایطی جنون آمیز زندگی می کنند. هنگامی که فرد معتاد برای خرید مواد به دزدی و خلاف دست می زند، زمانی که به علت نشئگی دچار حادثه می شود، و وقتی که رفتارهای خشن در پیش می گیرد و با دیگران و اعضای خانواده خود کتک کاری می کند، اعضای خانواده و نزدیکان او هستند  که از روی دلسوزی و یا حفظ آبرو، اقدام به  نجات او می کنند. فرد معتادی که در دنیای توهم و خیال سیر می کند به هیچ وجه متوجه رفتارهای مخرب و معتاد گونه خود نیست و بیشتر اوقات این اعضای خانواده او هستند که با اضطراب و تشویش فراوان، ناچار به کنارآمدن با  واقعیت های ناشی از بیماری اعتیاد بوده و در نتیجه همواره در رنج و عذاب به سر ببرند.

 

تاثیرات بر همسر و والدین

واکنش هایی که ممکن است والدین یا همسر فرد معتاد در مقابله با او از خود نشان دهند به شرح زیر هستند:

  • وظایف و مسئولیت هایی که قبلاً بر عهده فرد معتاد بوده است را بر عهده می گیرند.
  • تلاش می کنند تا وجود اعتیاد در خانواده را از دیگران  پنهان کرده و حتی خودشان نیز این مشکل را انکار کنند؛ چرا که پذیرش این موضوع برای آنها بسیار دشوار است.
  • تصور می کنند که اگر فرد معتاد دست از مصرف مواد برداشته و یا میزان مصرف آن را کنترل کند همه مشکلات آنان حل خواهد شد. آنها به خیال بافی روی آورده و همه مشکلات خانواده را بر گردن فرد معتاد می اندازند.
  • به نوعی خود را مسئول و مسبب معتاد شدن عزیزشان دانسته و با حمایت ناسالم، او را قادر می سازند تا اعتیاد خود را ادامه دهد.
  • رفتاری توام با تنفر و خشم علیه فرد معتاد در پیش می گیرند.
  • به خاطر احساس شرم و بی آبرویی ارتباط با دوستان و همکاران و افراد خارج از خانواده را کاهش داده و گوشه گیری و انزوا را به روابط اجتماعی خود ترجیح می دهند.
  • اعتماد به نفس، و احترام به خودشان را از دست می دهند.

 

تاثیرات بر کودکان

تاثیرات ویرانگری که اعتیاد پدر یا مادر ممکن است بر روی کودکان بگذارد به شرح زیر هستند:

  •  به علت ترس یا احساس شرم و خجالت، از ارتباط و فعالیت های مشترک با دوستانشان به ویژه در محیط خانواده خودداری می کنند.
  • به خاطر سردرگمی درخصوص چگونگی رفتار با پدر یا مادر، از محیط خانه می گریزند. برای آنها خانه یک محیط امن  نبوده و مکانی خطرناک به حساب می آید، چون ممکن است رفتار فرد معتاد هر لحظه به شدت تغییر کند.
  • از هیچ گونه حمایت عاطفی یا فیزیکی برخوردار نمی باشند چون والدین معتاد آنها تنها به فکر تهیه و مصرف مواد و نشئگی خود هستند. در بسیاری از مواقع فرزندان والدین معتاد خودشان نیز معتاد می شوند تا ازاین طریق بتوانند فضای ناسالم خانواده را تحمل نمایند.
  • به دلیل اینکه کودکان تنها با رفتارهای منفی و شیطنت آمیز می توانند توجه ومحبت والدین را به خود جلب کنند، بدین خاطر همواره تلاش می کنند تا از این طریق به خواسته های خود برسند.
  • فرزند در ارتباط با والدینش احساس سردرگمی و اضطراب می کند چون یکی از آنها (پدر یا مادر) را دوست دارد و از دیگری بیزار است. اصولاً والدین معتاد هنگام مشاجره و دعوا کردن با یکدیگر از فرزندانشان بر ضد یکدیگر استفاده می کنند. در این شرایط کودک نمی داند که طرف کدام یک از آنها را باید بگیرد و به همین خاطر در وضعیت ناگواری قرار می گیرد.
  • فرزند احساس می کند که هیچ ارزش و اهمیتی ندارد و احساس گیجی و سردرگمی در وی افزایش می یابد.
  • کودکان والدین معتاد معمولا نمی توانند به دیگران اعتماد کنند. آن ها ارزشهای اجتماعی را به درستی پذیرا نبوده و با همسالان عادی خود سازگاری ندارند. به نظافت و لباس پوشیدن خود توجه کافی نمی کنند و معمولاً دچار ترک تحصیل یا افت تحصیلی می شوند. آنها اغلب اوقات خود را بیهوده هدر داده و یا جذب همسالان بزهکار می شوند.

 

سایر تاثیرات مخرب

سایر تاثیرات منفی و مخرب بیماری اعتیاد بر اعضای خانواده، موارد زیر را شامل می شود:

  •  باورهای غیر منطقی
  • احساس از دست دادن عقل و ابتلا به جنون
  • احساس گناه و تقصیر
  • ناتوانی در اعتماد به دیگران
  • احساس عدم امنیت شخصی
  • احساس آسیب پذیری
  • ترس از موفقیت و شکست
  • ناتوانی در خطر پذیری
  • خودداری کردن از انجام کارها به خاطر ترس از شکست
  • ناتوانی در پذیرفتن واقعیت ها و کنار آمدن با آنها
  • ناتوانی در لذت بردن از زندگی
  • ترس دائمی
  • ناتوانی در پذیرش مسئولیت های شخصی
  • انکار کردن مسائل و مشکلات
  • خشم غیر قابل کنترل
  • ناتوانی در پذیرفتن تغییرات در زندگی
  • ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران
  • وحشت از پذیرفته نشدن از سوی دیگران
  • احساس نیاز شدید به تائید شدن از سوی دیگران
  • ناتوانی در بیان خواسته های خود
  • احساس بدبختی و قربانی بودن در زندگی

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما