با اینکه علم طب و روانـشناسی، پیـشرفت شایان و سریعی داشته است، ولی هنوز هم تعداد زیادی از کودکان دنیا جزء کودکان استثنایی به حساب می ایند. كودک استثنايي اول يک كودک است (انسان است با همه خصوصيات و صفات يک انسان) و بعد كودكي است با خصوصيات و تفاوت هاي استثنايي نسبت به ساير […]
با اینکه علم طب و روانـشناسی، پیـشرفت شایان و سریعی داشته است، ولی هنوز هم تعداد زیادی از کودکان دنیا جزء کودکان استثنایی به حساب می ایند. كودک استثنايي اول يک كودک است (انسان است با همه خصوصيات و صفات يک انسان) و بعد كودكي است با خصوصيات و تفاوت هاي استثنايي نسبت به ساير كودكان و همين ويژگي ها و خصوصيات است كه معلمان و اوليا بايد خودشان را با آن سازگار كنند.
در واقع بين تمام خصوصيات رواني و جسماني و تمام استعدادهاي مختلف هر فرد تفاوتهاي مشهودي موجود است پس مي توان گفت كه هر فرد نسبت به افراد ديگر استثنايي است و كلمه استثنايي بطور اعم و به معناي دقيق علمي خود نمي تواند فقط به گروه هاي خاصي از افراد جامعه اطلاق شود.
بنابراين آنچه كه ما اصطلاحاً «كودک استثنايي» مي گویيم بدين معناست كه كودك از نظر هوشي و جسمي و رواني و اجتماعي به ميزان قابل توجهي نسبت به ديگر همسالان خود متفاوت مي باشد و نمي تواند به نحو مطلوب حداكثر استفاده از برنامه هاي آموزش و پرورش عادي ببرد.
کودک استثنائی کودکی است که به علل مادر زادی یا اکتسابی از مسیر طبیعی و عادی رشد خارج شده یا در رشدش اختلالات نسبتا طولانی ایجاد شده باشد. تعبیر «نسبتا طولانی» جای تـاکید دارد، زیرا نباید بیماری های کلاسیک کودکان را با مواردی استثنایی شمرده شده، اشتباه کرد. به طور کلی می توان کودکان استثنایی را به موارد ذیل تقسیمبندی کرد:
ناقص العضوها از قبیل معلول ها، نابینایان، ناشنوایان، لال ها و…که در اثـر حـادثه یا فقدان مادرزادی بوجود مـیآید، کودکان صـرعی، عقب ماندههای ذهنی، کودکان منشی مثل کودکان ناسازگار، پرخاشگر، تهاجمی، منزوی، مخرب، بیثبات و پایدار و… که دچار اختلالات شخصیتی هستند.
باید تـوجه داشـت کـه اکثر مراجعین مراکز مشاوره روانی و تربیتی در کشور مـا کـودکان منشی میباشند.همچنین در کشورهای دیگری مثل بلژیک و فرانسه نیز بیشترین و مشکلترین موارد را همین گروه منشیها تشکیل میدهند. چون که گـروه های دیـگر تـقریبا تکلیفشان روشن است و صدها سال روی آن ها کار شده است، در حالی که اساسا گروه منشیها مورد توجه نبودهاند و جال سؤال اینجاست که چرا تعداد منشیها در دنیا و کشور خودمان رو به تـزاید است؟
بـاید گـفت یک تئوری کلی وجود دارد و ما نیز آن را پذیرفتهایم و از همه بیشتر از طـرف عـلم روانشناسی پذیرفته شده و آن اینست که رشد فکری کودکان در زمان و شرایط امروزی ما خیلی سریعتر از رشد بـدنی و عـاطفی آن ها است. این تفاوت رشد در ابعاد گوناگون، سبب ایجاد تضاد میشود. یعنی کـودکان از لحـاظ ذهـنی، هوشی، و فکری، رشد فوقالعاده مینمایند، ولی از لحاظ عاطفی، همان وضع 500 سال پیش را دارند و هیچ گونه رشـدی نـداشتهاند. مـا افراد را به لحاظ رشد عقلی و بدنی تشویق مینماییم ولی این تشویق در بعد عاطفی مطرح نـمیباشد.
کودکان استثنائی و رشد:
رشد عبارتست از مجموعه تغییراتی که موجود زنده از بدو تولد بسوی کمال انجام میدهد.و منظور از کمال هـمان وضـعیت بزرگسال اسـت نه کمال عرفانی، از لحاظ رشد کودکان عادی نیز ممکن است دچار مشکلاتی بشوند ولی مشکل رشد در کودکان اسـتثنائی بیشتر، بدتر و خطرناک تر میباشد. حال این مسئله مطرح است که یک کودک نابینا، عقبافتاده ذهنی، فلج یا صرعی را چگونه بـاید رشـد داد. زیرا این ها یکی از وسائل رشد را در اختیار ندارند و از لحاظ بهداشت روانی بسیار این مـسئله اسـاسی و حـاد میباشد. به هرحال باید جامعه اهدافی را که برای کودکان عادی در نظر می گیرد، برای کودکان استثنایی نـیز در نظر داشته باشد. زیرا فرض بر این است که اهداف برای کودکان عادی مقدس و خـوب هستند و با این اهـداف بـزرگسال خوب، برای ما ایدهآل است.
روانشناسی کودکان استثنایی، شاخهای از دانش روانشناسی است که به تعریف کلیه مسائل مربوط به کودکان استثنایی از گستره کودکان تیزهوش تا کودکان عقب مانده ذهنی، کودکان نابینا و کم بینا، کودکان ناشنوا و کم شنوا، کودکان دارای ناتوانی های تکلمی، و کودکان دارای ناتوانیهای حرکتی و ذهنی، و تمامی امور و تعاریف مربوط به پیشگیری و شناخت و آموزش این کودکان میپردازد. در روانشناسی کودکان استثنایی همان طور که از اسم آن مشخص است به مطالعه کودکان استثنایی در تمامی ابعاد فکری، جسمی، عاطفی عقلانی، رفتاری و … پرداخته می شود.