پیشنهاداتی برای اوقات فراغت

به کارگیری توصیه ها و پیشنهادهای زیر در تنظیم، تدوین و تصویب اوقات فراغت کودکان و نوجوانان جهت بازدهی بیشتر و شکوفایی فراوان تر بسیار مفید و مؤثر خواهد بود:   ۱) بهره گیری از رایزنی و مشورت با نسل نو برای تنظیم برنامه های اوقات فراغت، اشتیاق آنان را در شروع و استقبال آن […]

به کارگیری توصیه ها و پیشنهادهای زیر در تنظیم، تدوین و تصویب اوقات فراغت کودکان و نوجوانان جهت بازدهی بیشتر و شکوفایی فراوان تر بسیار مفید و مؤثر خواهد بود:

 

۱) بهره گیری از رایزنی و مشورت با نسل نو برای تنظیم برنامه های اوقات فراغت، اشتیاق آنان را در شروع و استقبال آن ها را در استمرار برنامه ها به طور چشمگیری افزایش می دهد و باعث کامیابی، موفقیت و خرسندی مسئولان می شود.

 

بی گمان این سخن به معنای «اقتدا» به یکایک خواسته های جوانان نیست، بلکه «احترام» و توجه به ذوق و ذائقه یا میل و علاقه آنان است تا هر لحظه و هر روز از روزهای شیرین و به یادماندنی ایام فراغت، با سختی و تلخی جانکاه از سوی شرکت کنندگان و اولیای امور طی نشود. این تدبیر شایسته و بایسته از آن رو است که ما به این باور دست یابیم که خواسته های هر نسل با نسل های دیگر متفاوت و گاه متناقض است و هرگز نمی توان با تنظیم برنامه هایی خاص و مورد علاقه خود، آن هم پشت درهای بسته، جمعیت های نوجوانان و جوانان را روزها و هفته ها در مکان هایی معین دعوت نمود و انتظار اجابت و موفقیت داشت!

 

این توجه آنگاه خود را مهم تر جلوه گر می سازد که بدانیم نسل امروزی بیش از سن خود «می بیند»، «می یابد» و «می فهمد»، از این رو قدرت «ترسیم» و «تحلیل» شگرفی از خود نشان می دهد و گاه اولیا و مربیان را با پرسش هایی برتر از توان آنان در پاسخگویی روبه رو می سازد، گرچه آن ها از افراد تحصیل کرده و برتر اجتماع محسوب شوند!

 

۲) رعایت «تنوع روحی» نسل نو بر موفقیت برنامه ریزی و اجرای آن ها به طور غیر قابل باوری می افزاید و گاه در یکایک مراحل، حرف اول را می زند! این مهم از آن روست که نوجوانان و جوانان، «تنوع طلب»، «نوگرا» و گاه «ساختارشکن» هستند و از برنامه های «خشک و بی روح» یا «رسمی و سطحی» که جسم را در بند و روح را در زنجیر می کند، به هیچ گونه استقبال نمی کنند و هر گاه مجبور به پذیرش شوند، فاصله ای بیش از زمین تا آسمان بین جسم و جان شان وجود دارد و به اصطلاح «دل نمی دهند»، بدین خاطر با کمترین بهانه ای، بزرگ ترین روزنه ای برای گریز از محیط می یابند و به این شیوه ها افتخار می کنند.

 

به یقین توجه به شور و نشاط، تنوع طلبی و نوگرایی این نسل از تکرار خستگی و افسردگی آن ها جلوگیری می کند و از «بی خیال» بازی یا «وِلِشْ» گویی، یعنی بی مسئولیتی آنان به طور قابل توجهی می کاهد و در مقابل نوعی نشاط و شادکامی، تخلیه انرژی متراکم بدن و مسئولیت پذیری ویژه در روزها و هفته های اوقات فراغت به آن ها می بخشد و این پدیده یعنی «ارتباط سالم»، «درک متقابل» و «فهم درست حقایق»؛ رخدادی خجسته و مبارک که گاه در محیط های تعلیم و تربیت با قحطی بسیاری روبه روست و ماه ها و سال های جوانی را با تیرگی و خستگی و بی انگیزگی همسو می سازد و «فرصت کشی» را یگانه ارمغان آن می نماید.

 

۳) ترغیب نوجوانان به استفاده از «خلوت شخصی» و «لحظاتی با خود بودن» موجب تقویت ذهن و رشد خودآگاهی آنان می شود، علاوه بر آن، درک جامع تری از زندگی نیز به دست می آورند.

 

اندک آشنایی با گروه های سنی مختلف جامعه بخصوص میانسالان و کهنسالان، گویای این واقعیت پیدا و پنهان است که دوری از خودشناسی و خلوت با خویشتن، باعث گم گشتن در کوچه پس کوچه های روزمرّگی و پرداختن به جلوه های ظاهری زندگی بدون توجه و تأمل در جلوه های جاودان حیات می شود. آنان که از اوان عمر ـ به ویژه نوروز نوجوانی و بهار جوانی ـ آموخته اند که ساعتی از شبانه روز یا هفته را باید به مرور دفتر عمر خویش بپردازند و با مطالعه درس آموز و عبرت پذیر، سطر سطر آن را بازبینی نمایند، در نخستین گام های سردرگمی و حرکت به سوی تندبادهای پوچی و نیستی، به سوی صراط هدایت و سعادت باز می گردند و به جبران حیرانی ها می پردازند، اما کسانی که این لحظات زیبا و زرّین را فراهم نمی کنند و نمی دانند «چرا» باید زندگی کنند؟ و «چگونه» باید زندگی کنند؟ سال های بسیاری را به «خوردن برای دویدن» و «دویدن برای خوردن» رو می کنند و تنها با «رؤیا و خیال» بی هیچ اندیشه ناب و نورانی، یگانه سرمایه آسمانی خویش، یعنی عمر خود را از دست می دهند و در پایان دلشکسته و ورشکسته با خود زمزمه ای بی فایده می کنند که:

 

 

۴) تشویق نسل جوان به داشتن برنامه ای مفید و جامع که شامل ورزش و فعالیت های فیزیکی، کتابخوانی بر اساس یک سیر منظم مطالعاتی، جبران عقب افتادگی های احتمالی آموزشی، پرورش ذوق، هنر و سلیقه های متنوع، آموزش مهارت های اجتماعی، تعلیم دوره های مختلف زبان و رایانه، تقویت مبانی دینی و اخلاقی، مطالعه زندگی نامه الگوها و پیشوایان الهی و سایر موارد مفید، ارزنده و سازنده باشد، آنان را در تحقق زندگی متعادل، بالنده و پویا یاری خواهد نمود.

 

به یقین هر گاه در سیر برنامه ها، بیش از «تعلیم» به «تربیت» و «پرورش» ابعاد جسمانی و روحانی توجه شود و سرآمد تمامی برنامه ها، «کشف انسان از سوی خود» و «شناخت استعدادها و نیروهای بالقوه» قرار گیرد، یادگاری ماندگار از اوقات فراغت برای تمامی عمر باقی می ماند که همچون مشعلی شعله ور، راه امروز و فردای نسل جوان را پر نور و پر فروغ می سازد.

 

۵) مراقبت از فعالیت های اجتماعی، رفت و آمدها و معاشرت ها در ایام فراغت، یک ضرورت غیر قابل انکار است؛ زیرا در اوقات فراغت، میزان جرایم و بزهکاری ها افزایش می یابد و در این ایام بیشترین گرایش ها به سوی رفتارهای ضد اجتماعی، معاشرت های آلوده و دوستی های مشکوک صورت می گیرد. این رخداد تلخ، که گاه فرصت جبران را از جوان و خانواده او سلب می کند، بدین خاطر است که:

 

اولاً: انرژی نهفته در وجود جوان همراه با هیجانات و احساسات این سن چنین حرکت هایی را فراهم می سازد.

 

ثانیا: انتظارات و توقعات رؤیایی و غیر قابل باور نسل نو برای ثروتمند شدن آن هم در یک شب، بی هیچ تلاش و کوششی در اغلب جوانان به چشم می خورد.

 

ثالثا: دست های پیدا و پنهانی در صدد سوق دادن جوانان پاک نهاد و روشن ضمیر ایران اسلامی یعنی آینده سازان این مرز و بوم به سوی فساد، فحشا، اعتیاد و انحراف هستند تا امروزِ آنان را سیاه و فردایشان را تباه سازند و امواج پر خروش و تأثیرگذار، جوانان خداجو و دین باور را بی هویت، در دست دشمنان اسیر سازد تا با یک اشاره حتی آرایش ظاهری، آنان را از آن سوی مرز مشخص سازند! مسئولیت بسیار سنگین همه ما، «مراقبت» نه «دخالت» و «پیشگیری» نه «گیردهی» است تا بی هیچ دخالت مستقیم، باید و نباید آزاردهنده، خدشه به استقلال شخصیتی نسل جوان، این ایام با سلامت و سعادت سپری شود و پر نشاط و پر شور همراه با پاکی و تابناکی به آینده ای زیبا و امیدآفرین رو کنند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما