خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که فرد در آن پا به عرصه زندگی میگذارد و اولین پایههای تربیت و تعلیم در آن گذارده میشود. وجود محبت و عاطفه در خانواده رمز سعادت و خوشبختی انسان است و کلید بسیاری از مشکلات و راه جلب احترام و رعایت حقوق دیگران است. دانش آموزان در خانه […]
خانواده، نخستین نهاد اجتماعی است که فرد در آن پا به عرصه زندگی میگذارد و اولین پایههای تربیت و تعلیم در آن گذارده میشود. وجود محبت و عاطفه در خانواده رمز سعادت و خوشبختی انسان است و کلید بسیاری از مشکلات و راه جلب احترام و رعایت حقوق دیگران است.
دانش آموزان در خانه و میان اعضای خانواده زندگی میکنند و در بطن خانواده روابطی با پدر، مادر، خواهر، برادر و… ایجاد میکنند. خانواده نیز تعلق به اجتماع دارد و متأثر از آن، ولی به عنوان یک نهاد اجتماعی ویژگیهایی برای خود دارد و در صورتی ناهمگنی میان ویژگیهای خانواده با ویژگیهای کلی اجتماع، کارکرد مدرسه با مشکلاتی مواجه میشود.
منشاء بسیاری از مشکلات رفتاری و اجتماعی دانشآموزان را ناشی از مسایل موجود در خانه میدانند. روابط نادرست عاطفی پدر و مادر، ناسازگاری میان اعضای خانواده، افراط و تفریط در حمایت و مراقبت، عدم توجه و نظارت بر دوستان و معاشران فرزندان و… از مسائل مهمی هستند که نقش اساسی در شکست تحصیلی آنان دارد.
پدر و مادر در سیاست های آموزش خودشان هماهنگی و وحدت نظر نداشته و روحیه ای به نام «تعارض» برای فرزندان بوجود می آید. «تعارض» یک وضعیت بد روانی است. زمانی که دو مسئله در عرض هم قرار گیرند که از جهت شدت کیفیت و تقویت هر دو جاذبه و دافعه شان یکسان باشد و فرد ناچار باشد یکی را انتخاب کند. بسیار وضعیت دشواری را ایجاد میکند. چرا که امکان چشم پوشی از یک طرف بسیار دشوار می نماید. چنین مسئله ای در خانواده های دو قطبی دیده میشود.