رسانه و جامعه پذیری

امروزه بحث صنایع فرهنگی در ارتباط با تاثیرات و تغییرات فرهنگی از مسائل قابل تعمق و بررسی است، که جزء منابع جامعه‌ پذیری محسوب می‌شوند. صنعت فرهنگ به طور جدی و تمام عیار عرصه خودآگاه و ناخودآگاه، انسان‌های مخاطب خود را تحت سیطرۀ خویش در می‌آورد. جامعه‌پذیری از آن جهت حائز اهمیت است که طی […]

امروزه بحث صنایع فرهنگی در ارتباط با تاثیرات و تغییرات فرهنگی از مسائل قابل تعمق و بررسی است، که جزء منابع جامعه‌ پذیری محسوب می‌شوند. صنعت فرهنگ به طور جدی و تمام عیار عرصه خودآگاه و ناخودآگاه، انسان‌های مخاطب خود را تحت سیطرۀ خویش در می‌آورد. جامعه‌پذیری از آن جهت حائز اهمیت است که طی آن شخصیت فرد تکوین یافته فرهنگ جامعه با ویژگیهای خاص خود بر آن مؤثر واقع می‌شود. ایدئولوژی صنعت فرهنگ از چنان قدرت فراگیر و گسترده‌ای برخوردار است که به راحتی همنوایی را جایگزین آگاهی می‌سازد. از این رو صنایع فرهنگی نقش مهمی در شکل فرهنگ فعلی جوامع دارد.

رسانه‌ها با توجه به این که اولاً، بار فرهنگی و ارزشی دارند. ثانیاً به داخل اکثر خانه‌ها رخته کرده‌اند، می‌توانند در چگونگی شکل،‌ فرم  و محتوی فرهنگی خانواده‌های تاثیر بگذارند و به تبع آن روی فرزندان، که آینده‌سازان جامعه هستند هم تاثیر نگذارند. یعنی در واقع در تلاش هستند تا فضای خصوصی خانواده‌ها را با فضای عمومی جامعه یکسان و یکنواخت بکنند. در مورد رسانه‌های رسمی این تاثیر گاهی در جهت مثبت است، یعنی فرهنگ خانواده‌ها مشابه فرهنگ رسانه‌های رسمی می‌شدند گاهی تاثیر منفی دارد. یعنی خانواده‌ها را از خود طرد می‌کند. در این صورت، رسانه‌های غیررسمی مثل ویدئو و ماهواره‌ وارد خانه‌ها شده و طبیعتاً، پس از مدتی،‌فرهنگ خانواده‌ها نزدیک و مشابه به فرهنگ ارزش‌های این طور رسانه‌ها می‌شود.

امروزه رسانه‌ها نیز به عنوان یکی از صنایع مهم فرهنگی و از ابزار مهم‌ جامعه‌پذیری محسوب می‌شوند. شکل ارزش‌ها، هنجارها، قوانین و فرهنگی را که معرفی می‌کنند به مرور زمان در تعداد زیادی از افراد جامعه درونی می‌شود. از این رو مسئولان رسانه‌ها می بایستی دقت لازم را در ارائه برنامه‌ها داشته باشند.

پدران و مادران به دلیل تأثیر روز افزون رسانه های ارتباط جمعی بیش از پیش حس اعتماد به نفس خود را در تربیت کودکان از دست داده اند و به این باور کشانده شده اند که قادر به اعمال تربیت بوده و نمی تواند پاسخ گوی نیازهای فکری و جسمی فرزندانشان باشند.

.
نتیجه ی قهری این بی اعتماد به خود و این احساس ناتوانی،‌ نه تنها سبب بی تفاوتی آنان نسبت به تأثیر رسانه ها گریده،‌ بلکه باعث شده است،‌ که به کارشناسان و متخصصانی روی آوردند که مدعی هستند،‌ بهتر از آنان می دانند خیر و صلاح کودکانشان در کجاست.
.
بدیهی است با رشد این دخالت ها،‌ حریم صفای امنیت، عاطفه، پیوندهای روحی و روانی و روابط زیبای سنتی خانواده ها از بین رفته و از استحکام پیوند ارتباطی والدین- فرزند پیوسته خواهد کاست. بهترین و روشن ترین قرینه ها را برای محو و زوال تصور و باور درباره ی کودکان و ضرورت ها و اقتضائات آن،‌ می توان در برنامه های پیام بازرگانی و صحنه های تبلیغاتی آن دید. این واقعیتی که چگونه دختران و پسران دبستانی با غرایز تحریک شده جنسی و چهره های برافروخته از لذایذ جنسی،‌ این چنین بدون شرم و احساس خجالت در مقابل دوربین ظاهر می شود و به عنوان هنر پیشگان درام های تبلیغاتی،‌ به ایفای نقش می پردازند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما