سرکوب ذوق کودک

کودکان براساس یک میل باطنی و کشش درونی به صورت نا خود آگاه برخی کارها و رفتارها را انجام می دهند. پدر یا مادر و بزرگترها هنگام مشاهده یک سری رفتار از کودکان، شروع می کنند به تعبیر و تفسیر کردن آن رفتار و به کودکان با عناوین مختلف که چه بچه با ادب و […]

کودکان براساس یک میل باطنی و کشش درونی به صورت نا خود آگاه برخی کارها و رفتارها را انجام می دهند. پدر یا مادر و بزرگترها هنگام مشاهده یک سری رفتار از کودکان، شروع می کنند به تعبیر و تفسیر کردن آن رفتار و به کودکان با عناوین مختلف که چه بچه با ادب و بی ادبی،شجاع یا ترسو، تنبل یا قوی، صدها برچسب بزنند. تمام این این عناوین و تفسیرها که از رفتار کودک، ما داریم حول محور یک عنوان یعنی ارزش می چرخد. کودکان به محض آشنایی با این عنوان ها و ارزش های اعتباری که دیگران در موقعیت های مختلف به او یا حتی به خودشان نسبت می دهند، متوجه می شوند که علاوه بر خود واقعیت زندگی چیز دیگری هم اهمیت دارد که آن بدست آوردن یکسری ارزش ها ازدیدگاه دیگران است.

 

  • نتایج، عواقب ناگوار و تاثیری که این ارزش ها و تفسیرهای اعتباری و ذهنی بزرگترها بر روی ذهن و زندگی کودک ما می گذارد چیست؟

 

بیشتر ما هم در کودکی خود با این برچسب ها و ارزش های قرادادی آشنا شده ایم و مسبب خیلی از مشکلات در روح و روان ما شده. که امیدوارم این مسئله هم آشکار شود تا حداقل در زندگی با فرزند خود مراقب باشیم. کودک بر اساس یک میل باطنی و معنوی یکسری از رفتارها را انجام می دهد. کودک براساس این میل دوست دارد معاشرت کند یا اگر این میل نباشد این کار را نمی کند.

 

کودک تا قبل از آشنایی با زبان ارزش گذاری دیگران، بر اساس این حالت درونی رفتار می کرد. مثلا کودک نمی گوید چون که من انسان اجتماعی هستم یا باید بشوم پس با دیگران بهتره که معاشرت کنم یا چون انسان شجاعی باید باشم پس به دیگران کمک می کنم. کودک بر اساس حالات درونی رفتار می کند. کودک بر اساس قرادادهای اعتباری که ما در بیرون (اجتماع) برای خود گذاشته ایم، رفتار نمی کند!

 

از موقعی که کودک با ارزش های تعبیری آشنا شد و فهمید علاوه بر خود واقعیت این ارزش ها هم وجود دارد. هرچه بیشتر ذهنش در گیر ای برچسب ها می شود. دیگر بر اساس آن میل باطنی رفتار نمی کند. دیگر براساس آن میل به دیگران اسباب بازیش را نمی دهد. بلکه این کار انجام می دهد تا مدال این که تو چه بچه خوب و سخاوتمندی هستی را از دیگران بدست آورد. یا کودک فقط از درد اینکه از بچه های دیگر کتک خورده گریه نمی کند بلکه وقتی فهمید علاوه بر درد کتک خوردن، بی عرضگی و ترسو بودن هم هست و ذهن کودک درگیر این میشه که او از دیدگاه بقیه ترسو‌ و بی عرضه است.

 

از این نقطه زندگی فرزند با اصالت انسانی و فطرت پاک درونی خودش کم کم فاصله می گیرد! (همین جاست که انسان صدای باطن درونی خودش را نمی شنود). وقتی فرزند ما ارتباط آن با حالات درونیش قطع شد، از اینجا به بعد بر اساس ارزش های حاکم بر ذهنش رفتار می کند و تبدیل به انسان قرار دادی، اعتباری و شرطی می شود.

 

فرزند ما ممکن است هیچ میلی نداشته باشد که دیگران به او بگویند باهوش، ولی وقتی به او بگویند چقد باهوشی، متوجه می شود که تمام همت خود را روی این بگذارد که به او‌ بگویند چقد تو باهوش هستی. حتی درس خواندنش را بر اساس گرفتن عنوان بچه درس خوان یا تیزهوش، انجام می دهد. اگر بچه ها به خاطر میل درونی خود، کاری را که می خواهند انجام دهند، انجام ندهند. دچار یک سرکوب گری غریزی می شوند.

 

مثلا در همین مثال کودک ‌می خواهد بر اساس میل باطنی اش بازی گوشی کند ولی چون که مدام به او گفته شده تو خیلی باهوش هستی‌، تمام تلاش خودش رو می کند که این عنوان از بین نرود و دیگران او را بچه ای درس خوان تصور کنند. اینجا بچه از خود درس خواندن لذت نمی برد بلکه از گرفتن آن عنوان تیز هوش بودن لذت برده.

 

اولین خاصیت این ارزش ها و برچسب هایی که به کودک میزنیم این است که میل باطنی کودک و ذوق هایش سرکوب می شود. مثلا وقتی به او گفته شد که تو بچه ی بی عرضه ایی هستی تمام سعی او این می شود که نشان دهد که او ترسو و بی عرضه نیست. در هر دو مثال چه کودکی که باهوش خطاب شده و کودکی بی عرضه نامیده شده، یک وجه اشتراک وجود دارد . هر دوی آن ها ذهنشان و روحشان درگیرشده. پدر ومادران عزیز و بزرگترها که خودمان هم دچار همین واکنش از کودکی تا به امروز بوده ایم، وقتی کودک دچار این درگیری ذهنی شد از همین جا هویت روانی کودک شکل می گرد‌ و ذهن کودک دیگر براساس میل درونی اش رفتار نمی کند و می خواهد مثل دیگران طوری رفتار کند که دیگران او را ارزش گذاری کنند.

 

نتیجه ای که اتفاق می افتد، تعارض ذهنی کودک میان میل باطنی با ارزش هایی که باید به خاطر دیگران بدست آورد، به وجود می آید. و برای مدام برای کودک کش مکش روحی ایجاد می کند و درد ورنج های ذهنی زیاد برای دنیای لطیف کودک رقم میخورد.

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما