رفتار غیر منصفانه‌ والدین خودشیفته

خانواده معمولا موهبتی است که نصیب ما می‌شود. هر خانواده، جامعه کوچکی است که در آن افراد کنار هم زندگی می‌کنند. خانواده قوانین نانوشته، اسرار و الگوهای رفتاری متنوع خودش را دارد. پدر و مادر نیز نعماتی هستند که کودکان می‌توانند از آن بهره‌مند شوند، اما گاهی اوقات پدر یا مادر ویژگی‌های یک فرد خودشیفته […]

خانواده معمولا موهبتی است که نصیب ما می‌شود. هر خانواده، جامعه کوچکی است که در آن افراد کنار هم زندگی می‌کنند. خانواده قوانین نانوشته، اسرار و الگوهای رفتاری متنوع خودش را دارد. پدر و مادر نیز نعماتی هستند که کودکان می‌توانند از آن بهره‌مند شوند، اما گاهی اوقات پدر یا مادر ویژگی‌های یک فرد خودشیفته را دارد و می‌توانند تاثیراتی منفی روی فرزند یا فرزندان خود بگذارد.

.

والدین خودشیفته معمولا رفتار غیرمنصفانه‌ای با فرزند خود در پیش می‌گیرند و بیشتر مواقع آن ها را تحقیر می‌کنند و معمولا فرزندانشان را ضعیف، بی‌فکر و بی‌عرضه می‌نامند و معتقدند که آن ها دائما باید هدایت شوند. در واقع کودکان فرزندان خودشیفته بیهوده تلاش می‌کنند تا ارزش و توانایی خود را به والدین‌شان ثابت کنند و احتمال دارد پس از مدتی دست از این تلاش بردارند و حقیقتا به همان موجودات بی‌ارزشی که والدین‌شان از آنها به تصویر کشیده‌اند، تبدیل شوند. گاهی اوقات این کودکان نسبت به والدین‌شان احساس خشم می‌کنند و چون در موضع قدرت نیستند خشم را متوجه خود کرده و از خودشان متنفر می‌شوند.

.

والدین خودشیفته به نظر می‌آید که نسبت به فرزندان‌شان توجه دارند، اما در حقیقت از وجود فرزندان‌شان برای خودنمایی استفاده می‌کنند. مثلا اگر فرزندشان در زمینه‌ای استعداد از خود نشان دهد، با استفاده از این توانایی فرزندشان سعی دارند در برابر دیگران خودنمایی کنند و خود کودک برایشان چندان اهمیتی ندارد.

.

در واقع آن ها به این ترتیب نیازهای عاطفی خودشان را برآورده کنند و به نوعی از فرزندشان سوءاستفاده می‌کنند. به همین علت است که آن ها را تحت فشار قرار می‌دهند و توقعات بیش از حدی از آنها دارند و این رفتارشان را محبت و علاقه به فرزندشان می‌نامند که باید گفت هرگز چنین نیست. آن ها با این بهانه که زندگی‌شان را قربانی آینده فرزندان‌شان کرده‌اند مدام آن ها را سرزنش می‌کنند. بیشتر مواقع والدین از فرزندان‌شان استفاده می‌کنند تا به جبران اهداف دست‌نیافته‌شان بپردازند و می‌خواهند که آن ها به رویاهایشان جامه عمل بپوشانند.

.

یک پدر یا مادر خودشیفته نه‌تنها با فشار آوردن روی فرزندش و سختگیری سعی دارد به هدفش برسد بلکه گاهی اوقات با ستایش افراطی این کار را انجام می‌دهد. اگرچه ظاهرا به نظر می‌آید آن ها فرزندان‌شان را حمایت می‌کنند، اما متاسفانه کاری دقیقا مخالف انجام می‌دهند. آن ها با تشویق غلوآمیز فرزندانشان و تحسین مهارت‌هایی که واقعا ندارند باعث ناتوانی در موفقیت‌شان می‌شوند. فرزندان دائما زیر بار «بهترین بودن» هستند و همیشه از این که والدین‌شان را ناامیدکننده می‌ترسند و مطمئن نیستند بتوانند پدر و مادر خود را شاد و راضی نگه دارند و این فشار را چنان زیاد حس می‌کنند که نمی‌توانند استعدادهای بالقوه خود را عملی کنند.

.

فرزندان به دنبال این خلأ که در وجود خود حس می‌کنند به افرادی تبدیل می‌شوند که دائما از خود انتقاد دارند و صدایی درونی دائما به آن ها متذکر می‌شود که خوب نیستند و هرگز هم موفق نمی‌شوند، زیرا والدین‌شان فقط موفقیت‌هایی را که مدنظر خودشان است مهم می‌دانند و فقط آن ها را تشویق می‌کنند. آن ها بدون این که متوجه باشند، دائما خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند و همین موضوع مشکلات روانی بسیاری برایشان به ارمغان می‌آورد.

 

جلسات روان‌درمانی تا حدی می‌تواند اثرات مخرب رفتار این‌گونه والدین را تعدیل کرده و به فرد نحوه درست زندگی‌کردن و برخورد با افراد جامعه و نیازهای خود را بیاموزد.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما