اجتناب از ترحم کردن

بسیارى از والدین فرزندانشان را از قبول مسؤولیت‏ بر حذر مى‏ دارند، زیرا نسبت‏ به آنان احساس دلسوزى‏ مى‏ کنند. ترحم یک طرز تفکر مخرب‏ است که به کودک مى‏ گوید آن قدر ضعیف است که نمى ‏تواند از عهده‏ مشکلاتش برآید. والدینى که به‏ کودکانشان ترحم مى‏ کنند. اغلب‏ نمى ‏دانند که محافظت‏بیش از […]

بسیارى از والدین فرزندانشان را از قبول مسؤولیت‏ بر حذر مى‏ دارند، زیرا نسبت‏ به آنان احساس دلسوزى‏ مى‏ کنند. ترحم یک طرز تفکر مخرب‏ است که به کودک مى‏ گوید آن قدر ضعیف است که نمى ‏تواند از عهده‏ مشکلاتش برآید. والدینى که به‏ کودکانشان ترحم مى‏ کنند. اغلب‏ نمى ‏دانند که محافظت‏بیش از حد به ‏معناى گرفتار کردن کودک است. محافظت ‏بیش از حد که معمولا از والدین نامطمئن سر مى ‏زند، مانع رشد شخصیت کودک خواهد بود.

 

ترحم با همدلى متفاوت است. از آنجا که‏ مادران به فرزندانشان عشق مى ‏ورزند، باید با آنان همدلى کنند و به آن ها نشان ‏دهند که احساسشان را درک مى‏ کنند. همدلى نقاط قوت کودک را افزایش‏ مى‏ دهد، در حالى که ترحم و ندادن‏ مسؤولیت و قاطعیت نداشتن بجا، نقاط ضعف کودک را تقویت مى‏ کند.

 

ناکامى‏ جزء مثبتى در فرآیند قوام شخصیت‏ است؛ زیرا انسان را وا مى ‏دارد تا نیروهایش را به کار اندازد و توانایى‏ هاى بالقوه ‏اش را کشف کند و با تسلط بر محیط بر ناکامى خویش غلبه ‏کند. کودکى که در حد اعتدال و با خیر خواهى و دلسوزى والدین یا مربیان ناکام شده باشد، توانایى‏ بالقوه ‏اش را براى کنترل خود و مستقل ‏شدن به کار مى‏ بندد.  اجراى قواعد انضباطى درباره کودک امرى نیست که‏ ناگهانى و یک باره صورت گیرد. ضرورى است که از مراحل ساده و آسان و با خیرخواهى شروع شود و در صورت نتیجه ندادن به مراحل‏ سخت ‏تر و جدى ‏تر منتهى گردد. این‏ مراحل عبارتند از :

 

۱- تذکر: یادآورى چیزى که قبلا از روى خیرخواهى به عنوان وظیفه براى‏ کودک مطرح کرده‏ ایم.

۲- اخطار: مربى نزدیک شدن خطر را گوشزد و به او تفهیم کند که راه ‏غلطى را در پیش گرفته است.

۳- تحکم: گاهى کودک در برابر آنچه به او گفته شده، مقاومت مى ‏کند؛ در حالى که انجام آن براى او ضرورى‏ است. در چنین مواردى باید از درت حکم وارد شد.

۴- توبیخ: لازم است توبیخ متناسب‏ با جرم و میزان آن به اندازه ‏اى باشد که‏ کودک احساس نکند که جاى جبران‏ کردن وجود ندارد.

۵- سلامت: گاهى به کودک با لحن‏ تندترى یاد آورى مى‏ کنیم که مگر به‏ شما نگفته بودم؟…

۶- قهر: در آن هنگام که بى ‏اعتنایى‏ به کودک سود نبخشد مى‏ توان از این ‏روش استفاده کرد، آن هم با شرایطى‏ از جمله آن که مدت قهر طولانى‏ نباشد.

۷- تهدید: گاهى براى سازندگى و هدایت کودک ناگزیریم او را تهدید کنیم و از شیوه ترس براى تربیت او استفاده کنیم.

۸- تنبیه: در مرحله آخر چنان که‏ مراحل قبلى کارگر نیفتد، از تنبیه ‏استفاده مى‏ کنیم، در این جا باز هم این‏ نکته را یادآورى مى‏ کنیم که منظور از تنبیه نیز با توجه به ریشه آن (نبه) آگاه‏ ساختن کودک یا نوجوان مى ‏باشد، نه ‏آزار رساندن به او که چنان چه والدین و مربیان با دلسوزى مبادرت به انجام آن‏ ورزند با عنایت‏ حق تعالى، اثرات‏ سودمند خود را با بر جاى خواهد گذاشت.

 

در ضمن باید اضافه کرد که تنبیه‏ همه‏ گاه به صورت تنبیه بدنى نیست، ممکن است گاهى تنبیه به صورت‏ محروم کردن از شى مورد علاقه طفل، سلب آزادى موقتى کودک، اخطار کتبى یا شفاهى، عدم اجازه براى ‏ورزش، تفریح یا مسافرت یا شرکت‏ در مهمانى و از این قبیل باشد.

 

گاهى نیز مى‏ توان به گونه ‏اى پیش‏رفت که کودک حساب کند قصد تنبیه ‏او را دارید ولى تنبیه را معلق گذاشت و دید که پس از آن کودک چگونه عمل‏ خواهد کرد. در همه حال تنبیهى که‏ براى کودک به کار مى‏ رود، باید به گونه‏ اى باشد که احساس نکند این ‏امر عکس العمل شخصى علیه اوست. بلکه دریابد نتیجه عمل اوست.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما