مدرنیته و خانواده ایرانی

یکی از مسایلی که در تغییر خانواده ایرانی مؤثر بوده تأثیرپذیری ابعاد مختلف جامعه و به‌خصوص نهاد خانواده از مدرنیته بوده است. شاخصه‌های اصلی مدرنیته مواردی مانند عقلانیت، فردگرایی و نقد سنت هستند که در این حوزه تغییراتی در خانواده ایرانی اتفاق افتاده است.   ۱) عقلانیت عقلانیتی که دنیای مدرن با خود همراه آورده، […]

یکی از مسایلی که در تغییر خانواده ایرانی مؤثر بوده تأثیرپذیری ابعاد مختلف جامعه و به‌خصوص نهاد خانواده از مدرنیته بوده است. شاخصه‌های اصلی مدرنیته مواردی مانند عقلانیت، فردگرایی و نقد سنت هستند که در این حوزه تغییراتی در خانواده ایرانی اتفاق افتاده است.

 

۱) عقلانیت

عقلانیتی که دنیای مدرن با خود همراه آورده، فضایی منفعت‌ طلبانه و غیرانسانی را ایجاد می‌کند که در آن هر فرد به این می‌اندیشد که چگونه می‌تواند با ابزارهای موجود به بهترین شکل به اهداف خود دست پیدا کند و در این میان دیگران را نادیده می‌گیرد. اگر بخواهیم از این منظر به خانواده ایرانی نگاه کنیم، نشانه‌هایی از آن را خصوصاً در نسل سوم و چهارم می‌بینیم.

 

این نوع عقلانیت باعث شده تا برخی جوانان، ارزش‌های دینی و اخلاقی را با محسوسات و عقل مادی بسنجند و اصولی را نادیده بگیرند، یا ارزش‌های سنتی مانند احترام به بزرگترها و ریش سفیدان را در مواردی که با عقل فردی‌شان در تضاد است، زیر سوال ببرند و برای نمونه اینطور استدلال کنند که «من نمی‌توانم بپذیرم که چون کسی سنش از من بیشتر است، لزوماً درست می‌گوید و باید از او حرف‌شنوی داشت».

 

اما از جنبه‌هایی از عقلانیت مدرن را باید به فال نیک گرفت. این عقلانیت از این جهت می‌تواند به ما کمک کند که تعصبات بی‌جا و غیرمنطقی را تا حدودی کمرنگ کند. تعصبات نژادی، قومی و قبیله‌ای، تعصبات خانوادگی و ناموسی نامعقول، تعصب نسبت به اصل و نسب، اعتقادات و باورهای خرافی و …. از جمله مواردی است که درگذشته منشأ اختلاف میان اعضای خانواده یا چند خانواده می‌شد و امروز به مدد عقلانیت، منطق صحیح افراد می‌تواند جایگزین نقش‌های سنتی و تعصبات بی‌مورد شود. البته باید این نکته را هم ذکر کنیم که جامعه ما هنوز با فضای ایده‌آلی که در آن منطق درست و گفتگوی مبتنی بر عقلانیت حاکم باشد، فاصله زیادی دارد.

 

۲) فردگرایی

در دوره مدرن، سوژه فردی اهمیت می‌یابد و بر آزادی‌های فردی و سوژه خودمختار تاکید می‌شود. فردگرایی به این معناست که علایق و نیازها و اهداف فردی ترجیح داده می‌‌شوند، ارزش‌ها و هنجارها، مبنای فردی دارند، کسب لذت فردی در اولویت است و استقلال و هویت فردی اهمیت دارد.

 

فردگرایی از مواردی است که خانواده ایرانی را دستخوش تغییراتی کرده، خانواده ایرانی بالذات جمع‌گراست و در بطن خود تلاش می‌کند تا مصالح جمعی و فردی را در کنار هم در نظر بگیرد و حتی در مواردی مصالح جمعی را به مصالح فرد ترجیح دهد. اما تاکید بیش از حد بر آزادی‌های فردی و فردمحوری باعث می‌شود نوعی از خودخواهی و منفعت‌طلبی حاکم شود. برای نمونه باعث شود حرمت و قداستی که بزرگترها در گذشته داشتند تا حدودی از بین برود و متاسفانه در بعضی خانواده‌ها اگر جوانان، پدر و مادرشان را مانعی برای دست یابی به اهدافشان ببینند، به راحتی با آن ها قطع رابطه می‌کنند.

 

۳) نقد سنت

این طور نیست که بگوییم هر چه سنتی است، خوب و درست است و هر چه مدرن، بد و غلط. مطمئنا در هر زمانی نسبت به گذشته نقدهایی را وارد می‌دانسته‌اند، همان‌طور که در دوران پست مدرن به نقد دوره مدرن پرداختند. چنان که اشاره شد در فضای خانواده سنتی، تعصبات و باورهایی وجود داشت که بیشتر موجب دوری افراد از یکدیگر می‌شد تا نزدیکی آن ها.

 

اگر نقد سنت‌ها منطقی و برپایه استدلال باشد، خوب است، اما اگر قرار باشد که این نقدها تا جایی پیش رود که به‌طور کلی خانواده را زیر سوال ببرد، نقدی افراطی و غیرواقعی است؛ چرا که با واقعیت‌های جامعه ما سازگاری و هم‌خوانی ندارد. ما امروز در جامعه شاهد مواردی چون بالا رفتن سن ازدواج، تن ندادن برخی جوانان به ازدواج، عدم تمایل برخی به فرزندآوری یا از سویی دیگر تمایل به مستقل زندگی کردن، اهمیت قایل شدن بیش از‌ اندازه برای جایگاه دوستان و … هستیم، که نشان از نقد افراطی این دسته نسبت به ارزش‌های خانوادگی دارد و تعدیل دیدگاه‌های آن ها ضروری است.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما