«کودکان این دوره و زمانه بد شده اند! تحمل نوجوانان امروزی صبر ایوب می خواهد! آن زمان که ما بچه بودیم…» و جملاتی از این دست را در میان والدین مستاصل می شنویم؛ که خسته از مجادله و جر و بحث های بی پایان با کودک یا نوجوان، به دنبال راه حلی برای کنترل اوضاع […]
«کودکان این دوره و زمانه بد شده اند! تحمل نوجوانان امروزی صبر ایوب می خواهد! آن زمان که ما بچه بودیم…» و جملاتی از این دست را در میان والدین مستاصل می شنویم؛ که خسته از مجادله و جر و بحث های بی پایان با کودک یا نوجوان، به دنبال راه حلی برای کنترل اوضاع نابسامان ارتباطی خود و فرزندانشان هستند.
.
شاید با کودکان یا نوجوانانی مواجه شده باشید که به نظر میرسد همیشه در حال مخالفت کردن با مراجع قدرت مثل والدین، معلمان رئیس و… هستند. اصلا مهم نیست که موضوع مورد بحث چیست، مهم جروبحث کردن، خلق تحریک پذیر و رفتار تلافی جویانه است که اگر بیش از ۶ ماه در یک کودک زیر ۵ سال در بیشتر روزها وجود داشته باشد و در کودک بالای ۵ سال دستکم یکبار در هفته در مدت ۶ ماه دیده شود باید به آن شک کرد.
.
فرزندانی که با کوچک ترین تلنگری از کوره در می روند، جر و بحث می کنند، از اصول یا درخواست های بزرگ ترها نافرمانی می کنند و از همه بدتر برای خطاها و اشتباه های خود، دیگران را سرزنش می کنند و گفت و گو را با ناسزا خاتمه می دهند. واقعیت این است که دفاع از امیال خود و مقابله با خواسته دیگران برای رشد طبیعی اهمیت اساسی دارد و همین رفتار مقابله ای در دو برهه از رشد؛ بین سنین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی و دیگری ابتدای نوجوانی، برای برقراری خودمختاری و ایجاد هویت ضروری است و بیانگر تلاش وی برای کسب استقلال است.
اما در صورتی که شدت این رفتارها بیش از حد باشد و باعث نارضایتی دائمی بزرگ ترها و تخریب عملکرد کودک شود، اختلال O.D.D محسوب می شود. از والدین انتظار می رود که به جای انکار مشکل و سرپوش گذاشتن بر آن، در همان دوران کودکی این اختلال را از یک لجبازی ساده و طبیعی افتراق دهند تا از تبدیل شدن آن به مشکلات پیچیده تر و بروز حوادث غیرقابل جبران مانند اعتیاد و… جلوگیری شود.
.
ODD وضعیتی است که در آن کودک الگوهای مداومی از رفتارهای غیر مشارکتی ، بی اعتنایی ، خصومت آمیز و آزار دهنده نسبت به افراد صاحب قدرت نشان می دهند. رفتار کودک اغلب فعالیت های طبیعی روزمره اش، از جمله فعالیت هایش درون خانواده و مدرسه را، مختل می کند.
این افراد به عنوان افرادی زودرنج، عصبی و کینهجو که معمولا از انجام درخواست مراجع قدرت و عمل به قوانین سرباز میزنند، شناخته میشوند که غالبا اطرافیان نزدیک و خانواده را میرنجانند و رفتارشان تاثیر منفی روی کارکرد اجتماعی، تحصیلی، شغلی یا دیگر حوزههای مهم زندگی شان دارد که و اغلب باعث تخریب قابل توجه سازگاری هیجانی- اجتماعی فرد میشود. جالب است این افراد خود را نافرمان یا مقابله جو نمیدانند، در عوض غالبا رفتارشان را واکنشی به درخواستها یا شرایط غیرمنطقی اطرافشان میدانند.
.
این اختلال در خانوادههایی که مراقبت از کودک به دلیل جایگزینیهای پیاپی مراقب، از هم گسیخته یا خانوادههایی که به شیوهای خشن، ناپایدار یا توام با غفلت با کودک رفتار میکنند، شایعتر است و اولین علائم آن معمولا در دوران دبستان پدیدار میشود و اغلب مقدمهای بر شکلگیری اختلال سلوک است.