آموزش حق مالکیت بدن به کودک

والدین باید از کنارزدن مداوم موهای کودک، تکاندن خاک لباسش، مرتب کردن یقه‌اش و مواردی از این دست خودداری کنند؛ در واقع پدر و مادر باید خود را از جزییات زندگی کودک دور نگهدارند و مدام به او نگویند که «وقتی تکالیف مدرسه‌ات رو انجام میدی راست بشین و موهات و از جلوی چشمت کنار […]

والدین باید از کنارزدن مداوم موهای کودک، تکاندن خاک لباسش، مرتب کردن یقه‌اش و مواردی از این دست خودداری کنند؛ در واقع پدر و مادر باید خود را از جزییات زندگی کودک دور نگهدارند و مدام به او نگویند که «وقتی تکالیف مدرسه‌ات رو انجام میدی راست بشین و موهات و از جلوی چشمت کنار بزن»؛ چراکه با تکرار این جملات ناخودآگاه حریم شخصی کودک و احساس مالکیت او را نابود می‌کنند. حق انسان بر بدن یک حق بنیادی است  وبدین معنا است که هر انسانی این حق را دارد که در آزادی کامل راجع به وضعیت بدنی خویش تصمیم گیری نماید. حق مالکیت بدن را به کودکانمان بیاموزیم و آن را جدی بگیریم. به این چند مثال توجه فرمایید:

 

  • او حق دارد برای موهایش تصمیم بگیرد

دخترم موهای بلند و فر و زیبایی دارد. اما همین موها یک چالش مهم در زندگی من بود. موهای بلند روی کمر زیباست اما دردسرهای خودش را دارد. مثلا شست‌وشوی این همه مو کار ساده‌ای نیست و واقعا زمان بر است. آرایش مو و جمع کردنش هم سخت است. شاید من دوست داشته باشم او موهایش را کوتاه کند تا کار مراقبت و نگهداری از موها آسان‌تر شود. اما این واقعا حق من نیست که برای اندازه موهای دخترم تصمیم بگیرم مگر این‌که او خودش بخواهد. این موها متعلق به من نیست و من فقط والد او هستم نه مالک بدن او. این موهای اوست و به من ربطی ندارد که دخترم دوست دارد دردسر شستن موهایش را تحمل کند. تا زمانی که این کار به او آسیبی وارد نمی‌کند و با موهای بلندش خوشحال است، من به این حق احترام می‌گذارم و نظری نمی‌دهم.

 

  • آیا من اجازه دارم او را قلقلک بدهم؟

فرزند من بدن حساسی دارد و قلقلکی است. وقتی بچه‌تر بود ما زیاد با او شوخی می‌کردیم و قلقلکش می‌دادیم. یادم می‌آید که بارها از ما خواسته بود که بیشتر ادامه ندهیم و شوخی بس است. یک بار با جدیت گفت: «بس کن!» اما من باز قلقلکش می‌‌دادم و می‌گفتم: «بس نمی‌کنم، بس نمی‌کنم.»

 

قلقلک دادن کار جالبی است اما می‌تواند برای کودک یک موقعیت آزار دهنده باشد. بعدها دوباره به این مسئله فکر کردم. من چه چیزی به او یاد دادم؟ آیا منظور من این نبود که «نه» گفتن تو ارزشی ندارد و معنایش واقعا تمام کردن نیست؟ تو از ما خواستی دیگر قلقلک ندهیم اما حرف تو برای ما مهم نبود. گویا خواسته تو بی‌اعتبار و بی‌ارزش است. ما وقتی این نکته را متوجه شدیم، رفتارمان را تغییر دادیم. هنوز هم گاهی وسط بازی قلقلکش می‌دهیم اما وقتی او می‌خواهد که دیگر ادامه ندهیم، به خواسته‌اش توجه می‌کنیم مگر این‌که خودش دوباره پیشنهاد شروع بازی را بدهد.

 

بغل کردن زورکی نیست. من از دخترم خواستم بدون این که دیگران را ناراحت کند و احساسات‌شان را جریحه‌دار کند به آن ها بفهماند که علاقه‌ای به بغل کردن ندارد و تاکید کردم که حتی من به عنوان مادرش هرگز او را مجبور نخواهم کرد کاری که واقعا دوست ندارد را انجام بدهد حتی اگر این یک بوسه کوچک از گونه‌اش باشد. دیگر هرگز از او نخواستم برای رعایت ادب و خوشایند دیگران پذیرای آغوش آن ها باشد. من دخترم را مجبور نمی‌کنم که دیگران را به آغوش بگیرد یا ببوسد یا هر واکنش و تماس جسمی محبت‌آمیز دیگری داشته باشد مگر این که واقعا این کار برایش خوشایند باشد.

 

  • آزار جسمی نشانه عشق نیست

خیلی‌ها فکر می کنند اگر کسی سعی کرد به هر شیوه‌ای تماس جسمی‌ برقرار کند، این کارها نشانه محبت و ابراز علاقه و راهی برای جلب توجه است. اما من فکر می کنم اگر کسی دیگری را اذیت بکند و رفتاری داشته باشد که برای ما خوشایند نیست، این کارها به هیچ وجه معنای خوبی نمی دهد.

 

 

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما