اکتبر 27
بازدید : 854
نظرات : بدون دیدگاه
نهادینه کردن حجاب

لزوم پوشیدگی و حجاب در همه ابعاد فردی و اجتماعی آن، یکی از احکام ضروری اسلام است که رعایت آن در جامعه نه تنها سبب تحکیم بنیان خانواده می‏شود؛ بلکه افزایش امنیت و آرامش روانی افراد را نیز به دنبال خواهد داشت. در حال حاضر بسیاری از خانواده‏‌ها، از وضعیت پوشش فرزندانشان راضی نیستند که […]

لزوم پوشیدگی و حجاب در همه ابعاد فردی و اجتماعی آن، یکی از احکام ضروری اسلام است که رعایت آن در جامعه نه تنها سبب تحکیم بنیان خانواده می‏شود؛ بلکه افزایش امنیت و آرامش روانی افراد را نیز به دنبال خواهد داشت.

در حال حاضر بسیاری از خانواده‏‌ها، از وضعیت پوشش فرزندانشان راضی نیستند که این نارضایتی آنها از یک طرف باعث ایجاد تحمیل و اجبار در پوشش ‏های افراطی نسبت به فرزندان می‏شود و از طرف دیگر موجب پافشاری و مقاومت‌‏های خودسرانه بچه‏‌ها نسبت به این امر الزام‏آور اسلامی خواهد شد. این معضل و مشکل بزرگ را می‏توان با کوچک‏ترین و جزئی‏ ترین راه‏ها حل کرد. در نشستن با استاد مهندس مهدی طیب، در رابطه با همین مسئله حجاب و ایجاد روحیه عفاف و حیا در وجود کودکان و نوجوانان به گفت وگو پرداختیم. ایشان که از حدود۴۰ سال قبل تاکنون به موازات درس آموزی و کسب فیض از محضر عالمان دین و عارفان اهل یقین، در جهت نشر و آموزش معارف اهل بیت به سخنرانی و تدریس جلسات دینی پرداخته و به نگارش و نشر مقالات و کتب دینی مبادرت ورزیده از میان روش‏های تعلیم و تربیت به مهم ترین و کلیدی‏ترین عامل یعنی الگوسازی و تقلید اشاره می‏کنند و مهم ترین دوران را در آموختن این حجاب کامل دوران کودکی عنوان می‏کنند اینکه کودکان آینه‏ وار رفتارهای والدین راتقلید می‏کنند و الگوی عملی که خانواده ارائه می‏کند. مانند نحوه پوشش و حجاب مادر یا پدر را الگو خود قرار می‏دهند؛ اینکه بزرگترها در درجه اول باید به یک باور فردی نسبت به منطق حجاب برسند تا حجاب اسلامی برای فرزندانشان از حالت کلیشه ای و تحمیلی خارج شده و دلنشین و لذت بخش جلوه کند. اگر می‏خواهید فرزندانتان از همان طفولیت با روح حجاب حد و حدود آن آشنا شوند و در نوجوانی و جوانی نیز تابع همان ارزشها عمل کنند و از هنجارها و ارزش‏های پسندیده منحرف نشوند. این گفت و گو را از دست ندهید.

باور فردی و اعتقادی بزرگترها به فرهنگ و حجاب و حدو حدود آن
قدم اول برای پرداختن به مساله حجاب در رابطه با کودکان، متقاعد شدن معتقدشدن و موظف شدن بزرگترهاست که میتواندشامل خانواده، مربیان، معلمان مهدکودکها و مدارس یا مسئولان و مدیران جامعه در سطوح مختلف باشد. تا زمانی که آنها متقاعد نشوند، یعنی به صورت جدی پایبندی عملی به مساله حجاب پیدا نکنند، به هیچ وجه نمیتوان این موضوع را در خصوص کودکان ونوجوانان دنبال کرد. پس این بزرگترها هستند که باید با این منطق آشنا شوند، تعریف حجاب و حد و حدود آن را درک کنند چرایی هایی عقلانی که باعث رعایت این مساله میشود را باور کنند وپیامدهای بسیار خسارت باری که بی اعتنایی و کم اعتنایی به این مساله میتواند در جنبه های مختلف برای فرد و جامعه ایجاد کند را بشناسند و به صورت جدی به این مساله بپردازند.

عادت دادن کودکان به حجاب کامل؛ سدی محکم در برابر مقاومت روحی آنها در بزرگسالی
قدم بعدی مربوط به خود کودکان و نوجوانان است.الان با یک نوع مقاوم از سوی دخترها و دبستان ها و راهنمایی ها،نسبت به مراعات کامل حجاب مواجه هستیم. در ابتدا این سوال مطرح می شود که اصلا چرا باید این مقاومت شکل بگیرد؟ اگرما در همان دوران کودکی، یک نوع عادت در پوشش در وجودشان ایجاد خواهد شد. بنابراین به ضرورت اخت شدن و عادت کردن بچه ها به پوشیدگی از دوران طفولیت باید این اقدام جدی صورت بگیرد که البته در ابتدا موضوع باز هم باید در وجود خود بزرگترها حل شود، این که حجاب و حد و مرز آن بر اساس حجاب حجاب کامل اسلامی و شرعی به صورت جدید درک کرده باشند (بدون هیچ گونه سو برداشتی در این زمینه) تا بتوانند بر اساس این حد و حدود اسلامی،کودکان و نوجوانان خود را با این نوع پوشش عادت بدهند.به طور مثال،می توانیم به روپوش ها و یونیفرم های بچه ها در مهدکودک ها،دبستان ها و حتی راهنمایی ها بپردازیم که آیا این نوع پوشش برای آن ها نشان دهنده همان حجاب کامل اسلامی است؟ و آیا درست است که کودکان خود را با حداقل حجاب ها عادت دهیم؟ نکته ای که در این میان حائز اهمیت است این است که وقتی ما کودکان و نوجوانان در پوشش و حجاب اسلامی به حداقل عادت وقتی با اندکی سستی و ناهنجاری در جامعه شوند،این پوشش به حد غیرقابل خواهد حجاب شرعی و اسلامی نیز به طور کامل منتفی شد.پس باید نوع حجاب و پوشش کودکان و نوجوانان در قالب یونیفرم ها و روپوش ها در مهد کودک ها و دبستان ها و حتی راهنمایی ها به شکل دوست داشتن مطبوعی فراهم شود،اما الزام آور است که اجازه از آن را نداشته باشند. که در این صورت بچه همان دوران طفولیت به مراعات حجاب کامل میکنند.چنان چه بزرگان دین نیز فرمودند فی الصغیر کالنقش فی الحجر، یعنی زمانی که حجاب در همان کودکی به فرد منتقل شود،همانند روی سنگ پایدار خواهد بود.پس در قدم بعدی از آگاهی کامل بزرگترها از مسئله حجاب است باید کودکان و نوجوانان مان را با این نوع پوشش همان طفولیت عادی دهیم تا تبدیل سدی در مقابل مقاومت روحی آن ها در بزرگسالی حجاب کامل شود.

حیا و عفاف در فرزندان مان، نباید باعث خجالتی شدن آن ها شود
در رابطه با بحث حیا و عفاف که مربوط به ترتیب اخلاقی بچه ها است،باید سرمایه گذاری حساب شده ای صورت بگیرد تا این روحیه در باطن و درون آن ها تقویت شود که این موضوع در ابعاد صحیح و حساب شده آن انجام شود، بدون شک بر حجاب و پوشش و ظاهر آن ها نیز تاثیر متقابل خواهد گذاشت، اما والدین باید مواظب باشند که تقویت روحیه حیا و عفاف در وجود فرزندان شان منجر به خجالتی شدن آن ها نشود که بی شک، این مسئله یک بیماری روانی خواهد بود و برای ریشه یابی و درمان آن راه دشواری باید پیمود. حیا به عنوان یک ویژگی اخلاقی ارزشمند،درباطن و درون آدمی وجود دارد و آن زمانی است که مثلا فردی یک کار ناستوده ای را انجام نمی دهد،اما خجالتی بودن زمانی است که کاری درست و پسندیده را نتواند انجام دهد. پس این ۲ را نباید به یک معنا گرفت، به هرحال در همان سنین طفولیت باید به این بعد از تربیت اخلاقی فرزندان هم پرداخت، تا تقویت حیا و عفاف در باطن پاک آن ها،منجر به رعایت حجاب کامل از سوی آن ها شود،با ایجاد عادت در پوشش اسلامی در همان خردسالی.

اصل تقلید و الگو پذیری در کودکان و نوجوانان
دوران کودکی، دوران تقلید و الگوپذیری از شخصیت های مورد علاقه است.به طور مثال،دختر بچه ۲ساله ای که مادر خود را درحال نمازخواندن می بیند،می کند. پس از این اصل الگوپذیری و تقلید باید به بهترین نحو استفاده شود تا بتوانیم کودکان مان را به سمت پوشش سرشار از حیا و حجاب سوق دهیم. یکی از مواردی که می تواند در رابطه با این الگوپذیری موثر باشد،بزرگترهای مورد علاقه کودک،مثل مادر، خواهر، مربیان و اقوام نزدیک و … هستند که مظهر یک پوشش کامل اسلامی می باشند. اگر این تقلید در همان طفولیت از سوی آن ها انجام شود، این پوشش برای شان مطبوع و لذت بخش خواهد بود و دیگر هیچ وقت تبدیل به یک نوع اهرم تحت فشار ئ تحمیل سخت در بزرگسالی نمیشود. مورد بعدی در حوزه الگوها و تقلیدپذیری کودکان عکسهایی است که در کتابها چه داستانی و چه درسی و مجلات مختلف چاپ میشود. وقتی این عکسها از شخصیتهای مورد علاقه کودکان باشند قطعا به خاطر علاقه ای که دارند، از آنها تقلید میکنند.

پس کارکردن روی کتابهای کودکان حتی نقاشیها و عکسهای آنها در خصوص تقلیدپذیری همه جانبه آنها موضوع بسیار مهمی خواهد بود؛ اینکه در همه این عکسها و تصاویر باید این پوشش کامل رعایت شودتا مساله حجاب نیز برای آنها پذیرفتنی و شیرین شود.وقتی کودکان عادت کنند که در کتابها و مجلات پوشش زن رابه شکل اسلامی و شرعی آن ببینند از همان خردسالی، این نوع حجاب برایشان یک عادت خواهد شد، مورد دیگری که میتوان در این خصوص به آن پرداخت، شخصیتهای واقعی و مجازی در تلویزیون هستند که چه در قالب کارتونها، انیمیشن و… و چه در قالب فیلم هایی که از افراد در عالم واقع تهیه میشود. به طور کلی در عصر حاضر تلویزیون به خاطر حضور فوق‏العاده تاثیر گذارش در خانواده، حتی از نقش پدر و مادر هم قوی‏ العاده تاثیر گذارش در خانواده، حتی از نقش پدر و مادر هم قوی‏تر ظاهر شده و تاثیرات همه جانبه‏ای روی شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان داشته است و کودکان به خاطر تعامل سریع و راحتی که با تلویزیون برقرار می‏کنند،می‏توانند از شخصیت های آن الگوبرداری کنند.هر چه قدر هم سن او بیشتر شود، به مرور این وابستگی‏ ها هم قوی تر خواهد شد. پس اگر بتوانیم یک پوشش مطلوب هم از چهره‏ های انیمیشنی در کارتون ها و هم بچه های تلویزیونی، مسابقه ‏ها و … حضور دارند،عرضه کنیم،قطعا کودکان هم تقلید می‏کنند و آن ها را الگوی پوشش و رفتاری خود قرار می‏دهند. مورد بعدی،مربیان،معلمان و حتی کارمندان و مدیران موسسه‏ های فرهنگی هستند. یک مربی که پوشش کاملی دارد و به شدت مورد علاقه بچه ها در مهدکودک ها و یا مدارس قرار می‏گیرد،تبعا به دلیل همان الگوپذیری و وابستگی،بچه ها نیز تلاش می‏کنند که خود را شبیه او کنند.البته این نکته را هم نباید فراموش کرد که ما باید کاری کنیم تا حجاب و پوشش برای کودکان و نوجوانان دوست داشتنی و لذت بخش شود،نه تحمیلی،خشک و سرد،تنها از سرانجام وظیفه و اجبار.

تفهیم منطق حجاب از راه تمثیل ها و داستان های جذاب
اصل دیگری که در این رابطه اهمیت دارد،تفهیم منطق حجاب است.چون کودک در خردسالی به سر می رود، هنوز ذهن منطقی او شکل نگرفته و نمی‏توان با استدلال و برهان های منطقی، او را متقاعد کرد. پس برای تفهیم مسئله حجاب در کودکان، باید از راه تمثیل و داستان های مختلف،او را متقاعد کرد و چرایی هایی حجاب را در حدی که قابل فهم باشد و در ذهن او بگنجد، با استفاده از داستان های جذاب عنوان کرد،چرا که کودکان مثل ها و داستان ها را خیلی خوب درک می‏کنند و روح مسئله را می‌فهمند. باید سعی کرد این پوشش اسلامی که برای آن ها تبدیل به عادت شده، مورد کنترل قرار بگیرد تا در وجودشان تثبیت شود و به مرور که بزرگتر می‏شوند، این تمثیل برایشان تبدیل به زبان استدلال و برهان خواهد شد. به طور کلی افرادی که در کار تعلیم و تربیت و نوشتار داستان‏های کودکان و نوجوانان هستند، باید خودشان را مجهز به توانمندی‏های هنری و ادبی در انتقال چرایی‏‏های مسئله حجاب کنند و با بهره‏گیری از هنر و ملزومات مربوط به آن‏،برای دلنشین تر کردن منطق حجاب و تفهیم آن تلاش کنند که می‏تواند در قالب شعر،داستان،مجسمه سازی،نمایشنامه‏ها،مسابقات گروهی و … باشد.

تلویزیون، متهم ردیف اول
امروزه با معضلات جدی و پدیده‏های مخربی رو به رو هستیم که متهم ردیف اول آن،پرمخاطب ترین وسیله ارتباط جمعی، یعنی تلویزیون است که موثرترین وسیله انتقال الگوها و مفاهیم ارزشی برای توسعه فرهنگ دینی است.کودک ار یک سال و نیم تا ۲سالگی با تلویزیون تعامل برقرار می‏کند و برنامه‏ های آن را در حد کارتون‏ ها و تصاویر رنگی آن می‏ فهمد. وقتی در این برنامه‏های کارتونی و نمایشی، زنان و کودکان بدون پوشش و حجاب اسلامی می‏بیند، ناخودآگاه از آن ها تاثیر می‏پذیرد و برای خود الگو می‏کند یا فیلم‏ های کارتونی و انیمیشنی که با فرهنگ و اعتقادات غربی،در خارج از کشور تهیه و به کشورهای اسلامی عرضه می‏شود، به مرور زمان برای کودکان و نوجوانان،ثمره‏ای جز غرب زدگی و ناهنجاری‏ های اخلاقی و فرهنگی نخواهد داشت. برنامه سازان ما در رابطه با این مسئله باید بیشتر تامل کنند.آن‏ها تکنیک ساخت برنامه ها و ارائه آن ها را آموخته اند،اما علمی که باید با این تکنیک ها منطبق شود را ندارند. آن ها باید قبل از هرگونه آموزش در زمینه مربی‏گری، مجری‏گری،گویندگی، فیلم‏سازی و … رشته های علمی مختلف را در حوزه‏های جامعه شناسی،معارف الهی و روانشناسی و … بیاموزید و بعد برای انتقال این علم،از تکنیک های خاص و مربوط به آن استفاده کنند. برنامه هایی که ما در داخل کشور و زمینه آموزش حجاب برای کودکان و نوجوانان تولید می‏کنیم،به شدت بد آموز است و در استفاده از این برنامه ها،حریم و حدگذاشتن در مقاطع مختلف سنی رعایت نشده است.چنان که امام خمینی (ره) نیز فرمودند:‏ «رادیو و تلویزیون یک دانشگاه است برای همه جامعه». به طور کلی کودک قبل از نقش پذیری از جامعه،ابتدا از تلویزیون تاثیر می‏پذیردتا جایی که حتی در عصر حاضر،این رسانه جمعی،جایگزین نقش خانواده، مربی، معلم، مدرسه، استاد، دانشگاه و … شده است. پس باید با برنامه ریزی و سیاست گذاری‏ های تدوین شده،الگوهای منفی در جامعه را از بین برد و با راه کارهای عملی حساب شده و به جا،به اشاعه فرهنگ صحیح دینی در این رابطه پرداخت.مورد دیگری که به شدت نقش مخربی دارد،محیط مهدکودک‏ها،دبستان‏ها،راهنمایی‏ها و حتی پوشش مربیان و کارکنان آن‏هاست. وقتی هیچ نظارتی و حساسیتی در این زمینه صورت نمی‏گیرد و افراد مکلف نمی‏شوند که این پوشش اسلامی را رعایت کنند، حضور آن‏ها نقش مخربی ایفا می‏کند.پس قبل از تحمیل کردن مسئله حجاب به کودکان و نوجوانان و تبدیل کردن آن به یک اجبار تلخ در بزرگسالی،باید همه این معضلات مخرب را آسیب شناسی کرده و در جهت رفع آن‏ها،اقدامات جدی صورت بگیرد.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما