آموزش معنای زندگی و مرگ

کودکان بی داشتن بنیان و پایه ای برای باورهای معنوی خود را ناشایسته یا تنها می پندارند ، و در خطر افسردگی و احساس بی ارزشی هستند. برای همین ، با آگاهی از معنویات کودک مسئولیت پذیرتر شده و انتخاب های عاقلانه تر خواهد داشت. کودک مذهبی معتقد است که زندگی معنی دارد. ۱ . […]

کودکان بی داشتن بنیان و پایه ای برای باورهای معنوی خود را ناشایسته یا تنها می پندارند ، و در خطر افسردگی و احساس بی ارزشی هستند. برای همین ، با آگاهی از معنویات کودک مسئولیت پذیرتر شده و انتخاب های عاقلانه تر خواهد داشت. کودک مذهبی معتقد است که زندگی معنی دارد.
۱ . از همان بدو تولد آغاز کنید ؛
پرورش معنویات در کودک در واقع از همان نخست ، آغاز میشود . برای این کار نیاز است کودک به خود و روابط بیرون از خود اعتماد داشته باشد و این اعتماد از پاسخگویی پدر و مادر آموخته میشود.
گمان کودکان از خدا با روابط آنان با پدر و مادر موازی است. آنان باید پیش از این که بتوانند به کسی که نمیتوانند ببینند اعتماد کنند ، شیوه ی اعتماد به پدر و مادر را – که میتوانند ببینند و احساس کنند – یاد بگیرند.
کودکانی که پدر و مادری سرد ، بی اعتنا ، یا ناپاسخگو دارند ، این نبود پاسخگویی را از دیگر روابطشان نیز انتظار خواهند داشت ؛ به ویژه در جهان ؛ اما کودکانی که دلبستگی در آنها پرورش یافته است ؛ و اعتماد را به محیط و پدر و مادرشان آموخته اند ، شوق بسیاری به معنویات می یابند.
کسانی که یاد می گیرند از آغاز ، درست اعتماد کنند ، توانایی می یابند به آسانی به نیازهای معنویشان نیز اعتماد کنند . پرورش دلبستگی در کودکان توانایی دلبستگی را به کودک القا می کند ؛ و توانایی دلبستگی کلید معنویات است.
چرا معنویات نباید به تاخیر بیفتند ؟
گاهی از پدر و مادر امروزی می شنویم : (( ما میخواهیم کودکمان از مذهب های گوناگون آگاهی یابد ؛ و خودش راه مذهبی اش را برگزیند ، به جای اینکه ما مذهب خودمان را به او آموزش دهیم . پس صبر می کنیم ؛ و هیچ چیز خاصی به او یاد نمی دهیم . ما می خواهیم او را آزاد بگذاریم ، تا بزرگتر شود ؛ و خودش تصمیم بگیرد.))
تردید برخی پدران و مادران درباره ی باورهای مذهبی شان می تواند در شیوه ی آموزشی ای ریشه داشته باشد ، که در جوانی گرفته اند . در حقیقت ، کودکان بی راهنمایی در این زمینه آسیب می بینند ؛ زیرا یادگیری ارزش های معنوی باید در گذر دوره ی رشد کودک رخ دهد.
اگر فرصت هایی را در مرحله های گوناگون کودکی از دست بدهیم ، در دوران بزرگسالی ، بسیار سخت به این ارزش ها دست می یابند.

۲ . خود فرزندان نیز به آگاهی می رسند ؛
بی میلی برخی پدران و مادران برای آموزش ارزش های معنوی به کودکان از تردیدهایشان نسبت به باورهای خودشان ریشه گرفته است . زمانی که میخواهند رهنمودهای معنوی به کودکان عرضه کنند ، به گمانشان ناچارند ارزش های خودشان را نیز بکاوند.
وقتی بزرگسالان پدر و مادر میشوند ، دوباره با ارزش های معنوی ای – که در دوران کودکی آموخته اند – ارتباط برقرار می کنند ؛ و در پی راه های جدیدی برای ابراز معنویت در زندگی شان می گردند. وقتی کودکانشان به مدرسه میروند ؛و پرسش های دشواری را درباره ی خدا و مرگ می پرسند ، پدر و مادر ممکن است کم کم به بخش معنوی زندگیشان بیشتر توجه کنند.
اگر هنوز در پی پاسخ هایی برای خودتان هستید ، با کودکتان در این باره صادق باشید. وانمود نکنید باورهای راسخی دارید. مهمتر این که تصدیق کنید معنویت برای شما مهم است ؛ و بگذارید کودکتان نیز از اهمیتی که برای آن قائل اید ، آگاهی یابد ؛ حتی اگر نسبت به باورهایتان تردید دارید ، از ته قلبتان با کودک سخن بگویید.
شما ناچار نیستید همانند دانشمند خداشناسی با دوستان و خانواده درباره ی معنویات حرف بزنید .
اندیشه و باوری را که در این باره دارید ، با کودکتان در میان بگذارید.
سپس به دیدگاه های او نیز گوش کنید.
شاید شگفت زده شوید وقتی ببینید دیدگاه های کودکتان شما را به پاسخی که میخواستید ، می رساند. وقتی کودک معنای زندگی و مرگ را کشف می کند ، اطلاعات شما نیز افزایش می یابد.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما