استعداد کودک شما چیست؟

آیا فرزند شما در رشته موسیقی استعداد داشته و می‌تواند هر نوع ابزار موسیقی را بنوازد؟ آیا او موسیقی آکادمیک را فرا گرفته است؟ آیا او یک ورزشکار خوب و برجسته است؟ شاید شما فرزند دیگری دارید که در این رشته‌ها عملکرد خوبی ندارد اما، از اینکه کمتر معروف باشد لذت می‌برد و به‌نظر می‌رسد […]

آیا فرزند شما در رشته موسیقی استعداد داشته و می‌تواند هر نوع ابزار موسیقی را بنوازد؟ آیا او موسیقی آکادمیک را فرا گرفته است؟ آیا او یک ورزشکار خوب و برجسته است؟
شاید شما فرزند دیگری دارید که در این رشته‌ها عملکرد خوبی ندارد اما، از اینکه کمتر معروف باشد لذت می‌برد و به‌نظر می‌رسد که هیچ‌گاه تبدیل به‌یک ستاره نشود. اگر این طور است، احتمالاً شما در مورد احساس حسادت او یا استعداد بیش از اندازه فرزند دیگر خود، نگران هستید.
دختر ده ساله‌ای به‌نام بیتا دانش‌آموز باهوشی بود. او عضو تیم فوتبال مدرسه بود و پیانو می‌نواخت. اما با همۀ این استعدادها، بیتا احساس رضایت و خوشحالی نمی‌کرد. علت این مسئله، حسادتی بود که او، نسبت به‌برادر کوچکتر خود داشت، زیرا برادرش استعداد زیادی در نواختن ویلون داشت و مرتب با مربیان خویش تمرین می‌کرد.
والدین بیتا می‌دانستند که دختر آنها یک فرزند خاص است اما نمی‌دانستند با چه روشی به‌او کمک کنند تا او را متوجه استعدادهایش سازند. در اینجا پیشنهادهایی برای هر کودکی که در چنین شرایطی قرار دارد ارائه شده است:
به‌جای اینکه کودک شما خواهر یا برادر خویش را سرمشق خود قرار دهد، او را تشویق کنید که یک سرگرمی دیگر یا ابزار موسیقیایی و یا هنر متفاوت دیگری را انتخاب کند.
در برخی مواقع می‌توانید کودک خود را در پروژه‌ای خاص کمک و یاری کنید. مثلاً به‌او پیشنهاد کنید اگر، پروژه مورد نظر در مورد یک موضوع علمی است می‌تواند استعدادهای خود را در این زمینه کشف کند.

زمانی که در مورد انتخابها و گزینه‌های موجود فکر می‌کنید، نگرش خلاقانه داشته باشید. اگر فوتبال و بیس‌بال باعث جلب توجه کودک شما نمی‌شوند، می‌توانید ورزشهای هیجان‌انگیز دیگری را به‌او معرفی کنید مثل تنیس، بولینگ، گلف یا شمشیربازی.
به‌کودک خود اجازه دهید تا متوجه این موضوع شود که نباید به‌یک انسان کامل تبدیل شود. هدف شما این است که فعالیتی را به‌او پیشنهاد کنید که از انجام دادن آن لذت ببرد.
تحت فشار قرار دادن کودکان برای خوب بودن، پیروز شدن و یا تمرین کردن هر روزه هر نوع سرگرمی، تاثیر معکوسی بر او خواهد گذاشت. زیرا کودک به‌مرور، در مورد خودش احساس بدی پیدا کرده و علاقه خود را نسبت به‌انجام کارها از دست خواهد داد.
کاری که والدین بیتا انجام دادند این بود که یک روز صبح شنبه، او را به‌تور سیاحتی مدرسه در یک منطقه خوش آب و هوا بردند تا بیتا بتواند انواع مختلف کلاس‌های تشکیل شده را از نزدیک مشاهده کند.
او به‌کارگاه هنری سفالگری علاقه نشان داد. بیتا در این کلاس ثبت نام کرد. حالا این کلاس سفالگری جایی بود که او تمایل داشت بیشتر اوقاتش را در آن بگذراند. هر زمان که ساعت رفتن به‌کلاس فرا می‌رسید چهره او می‌درخشید.
بیتا دیگر در مورد آماده شدن برای انجام کاری و یا تبدیل شدن به‌بهترین شاگرد کلاس نگران نبود و در کلاس سفالگری توانست گروهی از بچه‌ها و کودکان هم سن خود را ملاقات کرده و دوستان جدیدی نیز، پیدا کند.
او با این کار، جایگاه واقعی خویش را یافت. حالا وقتی که ویولون زدن برادرش را تماشا می‌کند دیگر احساس حسادت نمی‌کند. چون توانست استعداد خویش را در زمینه دیگری کشف کند و از این اتفاق بسیار خوشحال بود.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما