نوامبر 12
بازدید : 647
نظرات : بدون دیدگاه
وقتی بزرگ بشم، چه کاره میشم؟

مریم ، مادر رضا( ۹.۵ ساله ) و رامین ( ۷.۵ ساله ) می گوید : (( فرزندانم همیشه از من می پرسند که وقتی بزرگ شدند باید چه کاره شوند؟ البته رضا دوست دارد که مانند پدرس مهندس شود و پسر کوچک ترم ، رامین با اینکه قد کوتاهی دارد ، می خواهد بسکتبالیستی […]

مریم ، مادر رضا( ۹.۵ ساله ) و رامین ( ۷.۵ ساله ) می گوید : (( فرزندانم همیشه از من می پرسند که وقتی بزرگ شدند باید چه کاره شوند؟ البته رضا دوست دارد که مانند پدرس مهندس شود و پسر کوچک ترم ، رامین با اینکه قد کوتاهی دارد ، می خواهد بسکتبالیستی حرفه ای شود.
نمی دانم چگونه باید آنها را راهنمایی کنم؟ البته نمی خواهم ذوق آنها را کور کنم و با آرزوهایشان مخالفت کنم ، ولی آنها هم باید واقع گرا باشند )).
این سوال یکی از متداول ترین سوالات بچه ها است . قطعا تعجب خواهید کرد اگر بدانید که بچه ها از سنین ۵ یا ۶ سالگی به آینده خود می اندیشند. نحوه پاسخگویی شما به این سوال میتواند در تعیین آینده فرزندتان تاثیر گذار باشد ، بنابراین بهتر است کاملا واقع گرایانه به این سوال پاسخ دهید.
پی بردن به مفهوم سوال
بسیاری از بچه های دبستانی دوست دارند زمانی که بزرگ شدند ، شغل پدر و مادرشان را داشته باشند ، البته دلیلش هم واضح است ؛ زیرا اولا آنها با شغل یا حرفه ای غیر از حرفه پدر و مادرشان به خوبی آشنا هستند ، ثانیا بچه ها گمان می کنند که اگر شغل یا حرفه ای غیر از حرفه پدر و مادر انتخاب کنند ، والدینشان از دست آنها ناراحت و عصبانی خواهند شد.
درست است که بیشتر بچه ها دوست دارند شغل پدر و مادرشان را دنبال کنند ؛ اما گاهی اوقات ، این والدین هستند که از فرزندشان انتظار دارند حرفه خانوادگی آنها را دنبال کند و مثلا پزشک ، مهندس یا وکیل شود ، حتی بعضی مواقع پدر و مادرها به طور ناخواسته ، این توقع را از فرزندشان دارند که در دانشگاه خاصی پذیرفته شود.
هانا که دختری ۱۰ ساله است در این باره می گفت : (( زمانی که به دنیا آمدم ، پدر و مادرم لباس های مخصوص دانشگاه را به من پوشانده بودند ! من عکس هایم را دارم. آنها به صراحت از من نخواسته اند که به دانشگاه بروم ، اما کاملا مشخص است که یکی از بزرگترین آرزوهایشان ، رفتن من به دانشگاه می باشد ، ولی اگر من در آن دانشگاه قبول نشدم ، چی ؟!))
بچه ها از همان دوران کودکی برای برآورده کردن انتظارات ناگفته پدر و مادرشان ، تحت فشار زیادی قرار میگیرند. گاهی اوقات مسیر زندگی خواهر و برادرهای بزرگتر بر انتخاب اهداف فرزندان کوچک تر تاثیر می گذارد ، در چنین شرایطی ، پدر و مادرها باید به فرزند کوچک تر کمک کنند تا مسیر زندگی خود را بیابد ، مثلا اگر فرزند بزرگتر به تحصیل در رشته پزشکی علاقه مند باشد و شما نیز برای رسیدن به هدفش ، توجه زیادی به وی داشته باشید ، فرزند کوچک تر هم برای جلب توجه شما ، تصمیم می گیرد که در رشته پزشکی تحصیل کند.
او به دنبال علاقه خودش نمی رود ، بلکه برای به دست آوردن نظر مثبت و توجه ویژه شما این رشته را انتخاب می کند.
حال اگر اهداف فرزندتان به هیچ وجه واقع گرایانه نباشد ، باید چه واکنشی نشان دهید ، آیا باید واقعیت ها را به او بگویید و او را از ناتوانی اش در انجام آن کار ، آگاه کنید ؟ یا اینکه بگذارید در رویاهای خود به سر برد؟
اکثر بچه ها در دوران دبستان رویاهای بلندپروازانه ای را در سر می پرورانند که حتی تا دوران راهنمایی هم به تحقق آن ها امیدوارند . آنها در آینده زمان کافی برای رویارویی با حقایق و مشکلات زندگی را خواهند داشت ، بنابراین شما نباید هم اکنون رویاهای آنها را نقش برآب کنید ، فقط باید به آنها یادآوری کنید که برای دستیابی به آرزوهای بزرگ باید تلاش بسیار زیادی داشته باشند و بدانند که مسئولیت پذیری و داشتن تعهد برای رسیدن به هدف ، نقش مهمی دارد.
بهترین پاسخ
زمانی که فرزندتان چنین سوالی از شما می پرسد ، بهتر است با توجه به تمامی نکات فوق به او پاسخ دهید. در هنگام پاسخ دادن ، این سه قانون مهم را نیز به یاد داشته باشید :
۱ . به فرزندتان بگویید که اگر به حرفه ای علاقه داشته باشد ، حتما میتواند در آینده در آن حرفه مشغول به کار شود.
۲ . به او بگویید که مجبور نیست حرفه شما را دنبال کند و از این که او حرفه دیگری را در پیش بگیرد ، ناراحت و عصبانی نخواهید شد ( در رابطه با انتخاب رشته دانشگاهی و همچنین دانشگاه هم باید همین نظر را داشته باشید ).
۳ . برایش توضیح دهید که مجبور نیست هم اکنون برای آینده اش تصمیم گیری کند ؛ بلکه هنوز برای این کار فرصت دارد ، هم اکنون باید از زندگی اش لذت ببرد و تجارب مختلفی به دست آورد تا به علایقش پی ببرد.
شاید شما مجبور شوید تا زمانی که فرزندتان بزرگ تر می شود ، بارها به این سوالش پاسخ دهید ، اما به یاد داشته باشید که هیچ گاه نباید حرفه ، رشته تحصیلی و یا دانشگاه مورد علاقه خود را به او تحمیل کنید. نباید او را وادار کنید که زندگی آینده اش را مطابق با میل شما بسازد ، بگذارید خودش واقعیت های زندگی را کشف کند و با کسب تجربه ، به علایق و استعدادهای درونی اش پی ببرد.
شاید این کار برای شما کمی سخت باشد ، اما واقعیت این است که بچه ها همیشه با پدر و مادرهایشان هم عقیده نیستند ، بنابراین شما فقط باید آنها را راهنمایی و حمایت کنید و راستی ، صداقت و سخت کوشی در کار را به آنها بیاموزید و در عین حال از خصوصیات فردی و خلاقیت آنها در زمینه های مختلف تقدیر کنید.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما