یکی از ناکامیهای بزرگ والدین بودن، درگیری روزانۀ واداشتن کودکان است تا بهشیوههایی رفتار کنند که مورد قبول شما و جامعه است. مقداری از انرژی والدین صرف واداشتن فرزندانشان برای دوش گرفتن، بگو متشکرم، آویزان کردن لباسهایشان، انجام تکالیفشان یا کمک بهامور خانه میشود. شما ادب، نظافت، نظم و امور روزمره را میخواهید و آنها […]
یکی از ناکامیهای بزرگ والدین بودن، درگیری روزانۀ واداشتن کودکان است تا بهشیوههایی رفتار کنند که مورد قبول شما و جامعه است.
مقداری از انرژی والدین صرف واداشتن فرزندانشان برای دوش گرفتن، بگو متشکرم، آویزان کردن لباسهایشان، انجام تکالیفشان یا کمک بهامور خانه میشود. شما ادب، نظافت، نظم و امور روزمره را میخواهید و آنها نمیتوانند بیدقت نباشند. هرچه بیشتر پافشاری میکنید، بیشتر مقاومت میکنند.
فرزندان دوست دارند جایگاهی را که ایستادهاند، بدانند. حد و حدود، مجموعهای از محدودیتهاست که مخصوص خانوادۀ شماست و مثل قانون و نظم، بهفرزندانتان امنیت میدهد و بهآنها کمک میکند تا درک کنند چه رفتاری قابل قبول است. با پیروی و پذیرفتن حد و حدود شما، فرزندتان حس استقلال و خودسامانی را رشد میدهد که مهارت ضرورت زندگی است.
بهرفتاری که برای شما قابل قبول است و آنچه پذیرفتنی نیست، فکر کنید؛ مانند تشویق فرزندان خود بهگفتگوی مؤدبانه با دیگران، درست استفاده کردن از قاشق و چنگال یا در زدن قبل از اینکه وارد اتاق خواب شما شوند. اصرار بهحد و حدود شما قابل توجه و تاثیرگذار است.
بهمحض اینکه احساس کردید فرزندتان بهاندازۀ کافی بزرگ شده، صحبت در مورد قوانین و محدودیتهای خود را با او آغاز کنید. توضیح دهید چرا شما قوانین معینی دارید و در مورد آنچه از او توقع دارید صریح باشید.
این رفتار بهفرزندتان کمک میکند تا جایگاه شما را درک کند و این احترام و درک، تفاهم ایجاد میکند و از شما الگوی خوبی برای پیروی میسازد.
ضروری است شما نیز از حد و حدود و قوانینی که تعیین کردهاید، پیروی کنید. پافشاری کنید که فرزندتان تمام سبزیجاتش را بخورد. اگر فقط با ولع چیپسها را بخورید و هویجها را بگذارید، بینتیجه است. بههمین منوال، نمیتوانید زمان تلویزیون فرزندتان را نادیده بگیرید، در حالیکه خودتان نشستهاید و با اشتها سوپ مورد علاقهتان را میخورید.
استقامت، کلید موفقیت در تثبیت حد و حدود است. هربار که کودکتان حصار پیرامونش را هل میدهد، بهعقب فشار دهید و محدودیتهای خود را کاملاً شفاف کنید. شما میتوانید تحریم کنید، از امتیازات دور نگه دارید یا بهرفتار خوب پاداش دهید، اما پیامهای خود را در مورد حد و حدود ثابت نگه دارید. فرزندانتان در نهایت پیام شما را دریافت میکنند.
اهمیت دادن بهحد و حدود
تعیین حد و حدود بهدلایل زیادی دشوار است، بهخصوص این واقعیت که شما ممکناست:
- احساس خستگی یا مشغلۀ بسیار کنید.
- سردرگم باشید که چه چیز درست است.
- از طرف همسرتان حمایت نشوید.
- تعیین حد و حدود خستهکننده باشد.
- در مورد منضبط کردن فرزندانتان احساس گناه کنید.
- در مورد بسیاری از چیزهای دیگر نگران باشید.
- احساس خشم کنید.
- اعتماد بهنفس کمی داشته باشید.
- احساس کنید منضبط کردن فرزندان بسیار پرزحمت است.
- احساس کنید شما در کودکی، زیادی منضبط بودهاید و نمیخواهید این تجربه برای فرزندتان تکرار شود.
چند توجیه را برای تعیین نکردن – یا تقویت – حد و حدود صریح میتوانید مشخص کنید؟ دلایل شما برای تعیین نکردن حد و حدود هرچه باشد، دلایل سخت کوشیدن برای تعیین آنها محکمتر است: - کودکان نیاز دارند بدانند تا کجا میتوانند پیش بروند. بدین ترتیب احساس دوست داشته شدن و امنیت میکنند.
- شناخت حد و مرز موجب میشود کودکان احساس امنیت کنند.
- حد و مرزها کودکان را از آسیبهای جسمی و احساسی در امان نگه میدارد.
- حد و حدود بهکودکان میآموزد که بهافراد دیگر و داراییهای دیگران احترام بگذارند.
- حد و مرزها بهکودکان خویش کنترلی میآموزد.
- حد و حدود بهکودکان کمک میکند تا بزرگسالی مسئولیتپذیر شوند.
والدین و همسران لازم است وقتی از حد و مرز دفاع میکنند یکدیگر را پشتیبانی کنند و جبهۀ متحد تشکیل دهند. تقویت حد و حدود بهعنوان یک تیم تربیتی میتواند دشوار باشد، بهخصوص اگر یک همسر کنترل بیشتری دارد و دیگری شیوهای آرام و خونسرد دارد.
اما با نگرشهای مثبت، آگاهی از تصویر بزرگتر و رابطۀ خوب و دیرینه در مورد شیوههای مختلف، شما و همسرتان میتوانید تعادلی برای کمک بهکودکانتان پیدا کنید و هم خدا و هم خرما را بدست آورید.