خشم و عصبانیت یکی از اساسیترین و طبیعیترین احساساتی است که انسانها آن را تجربه میکنند. شیوههای بروز این خشم و عصبانیت، در طول زندگی تغییراتی میکند اما هرگز این احساس از بین نمیرود. باید به خاطر داشت که کودکان در خانواده، به رشد و بلوغ کافی نرسیدهاند تا بتوانند واکنش درستی را در میان […]
خشم و عصبانیت یکی از اساسیترین و طبیعیترین احساساتی است که انسانها آن را تجربه میکنند. شیوههای بروز این خشم و عصبانیت، در طول زندگی تغییراتی میکند اما هرگز این احساس از بین نمیرود.
باید به خاطر داشت که کودکان در خانواده، به رشد و بلوغ کافی نرسیدهاند تا بتوانند واکنش درستی را در میان خشم و عصبانیت از خود بروز دهند، به همین جهت والدین باید این موضوع را بهطور مناسب به آنها بیاموزند.
نوجوان عصبانی، بسیار مستعد انجام رفتارهای مخرب میباشد همچون جنگودعوا، دروغ گفتن، رفتار بزهکارانه، فرار از مدرسه. هنگامیکه خشم و عصبانیت در دوران کودکی کنترل نگردد و به کودک آموزش داده نشود که چطور به نحو سازندهای با این مشکل روبهرو شود، چنین کودکی در آینده فرد بزرگسالی خواهد شد که مشکلات اجتماعی حادی خواهد داشت، او قادر به برقراری ارتباط درست با دیگران نیست، شغلش را از دست میدهد، دچار مشکلات قلبی و عروقی میگردد و یا حتی ممکن است به زندان بیفتد.
پذیرش عصبانیت
عصبانیت همیشه با ما همراه است. مشکلی که والدین با آن روبهرو هستند، این است که چطور به بهترین وجه به فرزندان بیاموزند که خشم را بشناسند، آن را بپذیرند و به صورتی اداره کنند که خشمشان، کمترین خللی را در زندگی روزانه و روابط خانوادگی ایجاد نماید.
مسائل و مشکلات تربیت فرزند و فرونشاندن خشم او، در مراحل مختلف رشدش، متفاوت است. در دوران کودکی، هدف والدین این است که به فرزندان کمک کنند تا خشم را بشناسند و آن را بهطور مناسب و شایستهای بروز دهند. کلمۀ مناسب به این معناست که کودکان بتوانند بهصورت گفتاری و یا شیوۀ نمادین، خشم خود را ابراز دارند تا آسیب و توهینی به دیگران وارد نشود.
از طرفی دیگر، هدفی که والدین در قبال نوجوان خود دنبال میکنند، واقعبینانهتر و عملیتر است، به این صورت که آنها، قوانین و محدودیتهایی را وضع میکنند و خواستار این مسئله هستند که فرزندان به این مقررات عمل کنند و از جروبحث و آزار و اذیت اجتناب نمایند.
ابراز خشم و عصبانیت
کودکان نیاز دارند که احساسات خود را بشناسند و به آنها آموزش داده شود که چطور چنین احساساتی را به زبان بیاورند. این موضوع در مورد حس خشم و عصبانیت نیز صدق میکند. اگر به فرزندان اجازۀ ابراز گفتاری خشم داده نشود، آنها این حس را در رفتارشان منعکس میکنند.
اگر به فرزندان فرصت بروز خشم و عصبانیت را ندهیم و یا آنها را مورد تنبیه قرار دهیم، مشکلات فیزیکی خاصی همچون سردرد، بیخوابی و بیاشتهایی برایشان ایجاد میگردد. بیشتر کودکان بهطور طبیعی پرخاشگر و تابع امیال آنی خود هستند. به همین جهت باید به آنان اجازه داد که احساس خود را به زبان بیاورند تا درنهایت به شکل توهین و آزار دیگران جلوه نکند.
گاهی اوقات، ابراز گفتاری خشم و عصبانیت، دردی را دوا نمیکند. بهطور مثال هنگامیکه کودک از پدر و مادر خود دور است و علت خشمش نیز همین دوری از والدین است، یا هنگامیکه او بهقدری کوچک است که نمیتواند با گفتار و زبان احساس خود را ابراز دارد، میتوان از شیوۀ نمادین استفاده کرد.
در مورد اول میتوان از کودک خواست که نامهای به پدر و مادر غایب خود بفرستد و از این طریق احساس عصبانیت خود را بیان دارد و در مورد دوم میتوان خواست که کودک، نقاشی ما را بکشد و یا هنگام بازی با عروسکهایش بهصورت نمادین و واقعی، علت خشم خود را بیان دارد.
نگرش والدین
احساس خشم و عصبانیت هرگز نباید نادیده گرفته شود و مورد تمسخر و سرزنش قرار گیرد. تذکر والدین به کودک عصبانی . گفتن این مطلب که تو نباید عصبانی شوی، سبب ایجاد یاس و خشم بیشتری در کودک میگردد، به همین جهت بهتر است که احساس خشم کودک را درک کرده و آن را تأیید کنیم.
بهطور مثال وقتی سارا، بدون اجازه عروسک لیندا را برمیدارد، لیندا بسیار عصبانی شده و میگوید: سارا، از تو متنفرم. در اینجا والدین میتوانند واکنشهای مختلفی را در برخورد با رفتارهای فرزندانشان نشان دهند. اگر پدر و مادر بگویند: لیندا، تو واقعاً از خواهر خود متنفر نیستی ا تو نباید از خواهرت متنفر باشی، چه پیامی را به لیندا منتقل خواهند کرد؟
آنچه که لیندا و حتی خواهرش سارا، ممکن است از این گفتار پدر و مادر بیاموزند، این است که نباید در ابراز احساسات واقعی، صادق بود و یا خشم خود را نشان داد، زیرا در این صورت والدین او را فرد بدی خطاب خواهند کرد.
در این میان اگر والدین بهگونهای عمل کنند که مثلاً لیندا ما میدانیم که تو خیلی عصبانی شدهای و خشمت طبیعی است، این مسئله سبب میشود که لیندا متوجه شود دیگران او را درک میکنند و قادر به برقراری ارتباط با او هستند. همچنین پدر و مادر باید به سارا بیاموزند که بدون اجازه وارد اتاق خواهرش نشود و حتماً برای این کار اجازه بگیرد. این شیوۀ رفتاری سبب میشود که دختر کوچکتر نیز، خشم خواهرش را درک کند و وسایل او را سرهایش برگرداند.
احساس عصبانیت، اعمال و رفتار ناشی از عصبانیت
دکتر هیم جینوت در کتاب خود به نام رابطه میان والدین و فرزندان مینویسد: به کودکان بیاموزد که میان احساس عصبانیت و اِعمال و ابراز آن تفاوت وجود دارد. فرزندان باید با این حس آشنا شوند و بتوانند آن را بیان کنند زیرا اگر والدین، مانع بیان این حس در کودکان گردند، مشکلاتی جدی در آینده، گریبان گیر فرزندان و والدین خواهد شد. اما از طرف دیگر ابراز و اِعمال رفتارهای خشونتآمیز، باید محدود و کنترل گردد.
مثلاً ما میتوانیم به کودک خود بگوییم: تو میتوانی از دست برادرت عصبانی شوی ولی حق آسیب رساندن جسمی به او را نداری. والدین باید محدودیتها را در خانواده مقرر کرده و کودکان را ملزم کنند که به آن مقررات و حد و حدودها، احترام بگذارند.
اینگونه محدودیتها از سن شش ماهگی آغاز میگردد. مثلاً کودک حق پرتاب کردن چیزی را در هنگام عصبانیت ندارد. باید به فرزندان بیاموزیم که اگر برای محدودیتها و مقررات اهمیت قائل نگردند، آزادی و امتیازات خود را خدشهدار کردهاند.