نوامبر 18
بازدید : 812
نظرات : بدون دیدگاه
رنج کشیدن در مدرسه

تو برای این آفریده شده‌ای که «ارزش افزوده» تولید کنی و این مسیر هم از دالان رنج عبور می‌کند روانشناس‌ها می‌گویند حدود سن چهارده سالگی این سؤال فیلسوفانه که «من چرا آفریده شده‌ام؟» برای همه پیش می‌آید؛ مدت‌ها هم طول می‌کشد تا انسان پاسخ این سؤال را پیدا بکند. ولی اگر کسی در هفت سال […]

تو برای این آفریده شده‌ای که «ارزش افزوده» تولید کنی و این مسیر هم از دالان رنج عبور می‌کند
روانشناس‌ها می‌گویند حدود سن چهارده سالگی این سؤال فیلسوفانه که «من چرا آفریده شده‌ام؟» برای همه پیش می‌آید؛ مدت‌ها هم طول می‌کشد تا انسان پاسخ این سؤال را پیدا بکند. ولی اگر کسی در هفت سال اول زندگی‌اش خوب محبت دیده باشد، و در هفت سال دوم(از ۷تا۱۴ سالگی) خوب تربیت شده باشد(خوب ادب شده باشد) این سؤال برایش سؤال ساده‌ای است و وقتی هم جواب این سؤال را به او بدهند، خیلی راحت می‌پذیرد. یعنی وقتی به او بگویند: «تو برای این آفریده شده‌ای که بتوانی ارزش افزوده تولید کنی و این مسیر هم از دالان رنج عبور می‌کند» و اتفاقاً خیلی هم جذاب است که انسان سختی بکشد و رنج ببرد تا بر روحش افزوده بشود.
تو برای ایجاد ارزش افزوده آفریده شده‌ای، پس باید از برخی از دوست‌داشتنی‌هایت بگذری، تو سر چهارراه دوست‌داشتنی‌هایت حیران قرار می‌گیری و باید انتخاب کنی، و هرکدام از دوست‌داشتنی‌های خودت را هم که انتخاب کنی مجبوری از یک دوست‌داشتنی دیگرت بگذری و لذا رنج می‌کشی! بعضی وقت‌ها این انتخاب‌ها اجباری است، یعنی دوست‌داشتنی‌ات را به تو نمی‌دهند، بعضی وقت‌ها آن‌را می‌دهند و بعد از تو می‌گیرند. بعضی وقت‌ها آن‌را در اختیارت می‌گذارند ولی می‌گویند «به آن دست نزن» لذا تو در این مسیر رنج می‌کشی و این مسیر کمال تو است.
اگر هرچه دلت می‌خواست فراهم بود، اصلاً انسان نمی‌شدی؛ یا حیوان می‌شدی یا فرشته!
اگر کسی در هفت سال اول و دوم، خوب بار آمده باشد، در چهارده سالگی فلسفۀ انسان بودنش را با این حرف‌ها به‌خوبی درک می‌کند. وقتی می‌گوید: «من برای چه خلق شده‌ام؟» در پاسخش می‌توان به او گفت: تو برای رنج آفریده شده‌ای و باید از رنج عبور کنی! اگر هرچه دلت می‌خواست برایت فراهم بود، اصلاً انسان نمی‌شدی؛ یا حیوان می‌شدی یا فرشته می‌شدی. و اگر کسی با آرامش به این موضوع فکر کند حتماً رضایت نمی‌دهد به اینکه فرشته باشد یا حیوان باشد.
اما بعضی‌ها که بد تربیت می‌شوند این‌قدر راحت‌طلب هستند که می‌گویند: «جهنم! مهم نیست که حیوان باشم یا فرشته، فقط راحت باشم!» چون او هفت سال-از ۷تا ۱۴سالگی- باید سختی‌ کشیدن را تمرین می‌کرده، و الان که عقلش رسیده باید تجربۀ شیرین «لذت رنج بردن» را داشته باشد، ولی او همیشه با رنج، منفعلانه برخورد کرده، رنج او را روی زمین کشیده و لذا اعصابش خرد شده، چون در مقابل رنج‌ها، منفعل بوده است.
پدر مادرها برخورد درست با رنج را به فرزندشان آموزش دهند/ بچه باید رنج کشیدن را آموزش ببیند
پس اولین اقدام این است که ما با رنج درست برخورد کنیم. پدر مادرها در خانه خیلی نقش دارند در اینکه رنج کشیدن را به بچه‌های‌شان آموزش بدهند؛ مخصوصاً مادرها! چون کار آموزش و تعلیم و تربیت در خانه بیشتر به عهدۀ مادر هست.
کافی است مادرها وقتی رنج می‌کشند، سخن به گزافه نگویند، مبالغه‌آمیز شکایت نکنند، ابرو در هم نکنند، کافی است وقتی رنج می‌کشند عصبی نشوند و با لبخند برخورد کنند. در این صورت، بچۀ آنها رنج کشیدن را آموزش می‌بیند. پدر هم می‌تواند در این آموزش به مادر کمک کند.
بچه باید رنج کشیدن را آموزش ببیند؛ وقتی بچه این رنج کشیدن را از سوی پدر و مادرش آموزش دید و حماسۀ بزرگ رفتار مادر را هنگام برخورد با سختی‌ها لمس کرد، آن‌وقت اگر به او ب‌گویند: «تو برای رنج‌کشیدن آفریده‌ شده‌ای» از این حرف لذت می‌برند؛ فکر می‌کند آدم حساب شده است.
در فیلم‌های ما باید کاراکترها و شخصیت‌های اصلی، یا قهرمان‌های داستان‌های ما کسانی باشند که فعالیت‌های‌شان نه برای راحت‌طلبی یا فرار از رنج، بلکه برای درگیری درست با رنج و برای استقبال از رنج باشد!
برخی از رنج‌ها را باید برطرف کرد/ نظام آموزش و پرورشی که «کار کردن» و «تولید ثروت» را به بچه‌ها یاد ندهد، نظام غلطی است
بعد از آگاهی و برخورد درست با رنج، دومین اقدام(دومین راه برای عبور از رنج) این است که برای برطرف کردن رنج اقدام کنیم؛ بعضی از رنج‌ها را باید برطرف کرد. باید بلند شویم، قیام کنیم، زندگی‌مان را تغییر دهیم، فعالیت و کار و تلاش کنیم، کار کردن را آموزش ببینیم.
نظام آموزش و پرورشی که کار کردن، تولید کردن، تولید ثروت کردن را به دانش‌آموزها یاد ندهد، نظام آموزش و پرورش غلطی است. چنین نظام آموزش و پرورشی نه‌تنها جوان‌ها را و نوجوان‌های آن جامعه را از رسیدن به قله‌های بالا محروم می‌کند، بلکه در حق نوجوان‌ها خیانت می‌کند، چون آنها را بد بار می‌آورد. اگر پدر و مادری بتوانند فرزندان خود را در چنین مدارسی نگذارند، به فرزندان خود خدمت کرده‌اند!
خیانت است که به دانش‌آموز، «کار کردن» آموزش ندهیم و فقط «حافظۀ» او را پُر کنیم!/ اگرچه صبح تا شب قرائت قرآن، و دعای فرج به بچه‌ها یاد بدهیم!
این خیانت است که به یک نوجوان و به یک کودک دبستانی، کار کردن آموزش ندهی و بخواهی فقط حافظۀ او را پر کنی؛ و اگر فقط حافظۀ او را پر کنی او را به بردگی کشیده‌ای؛ به بردگی ذهنی. انگار به او گفته‌ای: «من از تو می‌خواهم به عنوان یک رباط هوشمند استفاده کنم، با شخصیت انسانی تو کاری ندارم! تو حیوان باش اما یک شخصیت هوشمندی باش و به‌جای رباط برای من کار کن، من با حافظۀ تو کار دارم!»
مدرسه‌ای که بچه‌هایش را به زحمت نیندازد برای تولید ثروت، برای انجام کار، برای فعالیت خلاقانه برای بدست آوردن نان(نه فعالیت خلاقانه برای ساختن کاردستی) این مدرسه به بچه‌ها خیانت کرده است؛ اگرچه صبح تا به شب قرائت قرآن، و دعای فرج به بچه‌ها یاد بدهد!

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما