دسامبر 13
بازدید : 669
نظرات : بدون دیدگاه
فرزندم درون گراست یا خجالتی؟

فرزندان ما ممکن است به دلایل مختلفی، تبدیل به کودکان خجالتی و گوشه گیر یا حتی مضطرب شوند؛ اما ما به‌عنوان والدین، چگونه باید تشخیص دهیم که این‌ها فقط نشانه‌های اضطراب اجتماعی سنین کودکی است یا مشکلی جدی‌تر کودک خجالتی ما را تهدید می‌کند؟ گروهی از کودکان پیش‌دبستانی با پیراهن‌های سفید و شلوارهای سیاه در […]

فرزندان ما ممکن است به دلایل مختلفی، تبدیل به کودکان خجالتی و گوشه گیر یا حتی مضطرب شوند؛ اما ما به‌عنوان والدین، چگونه باید تشخیص دهیم که این‌ها فقط نشانه‌های اضطراب اجتماعی سنین کودکی است یا مشکلی جدی‌تر کودک خجالتی ما را تهدید می‌کند؟
گروهی از کودکان پیش‌دبستانی با پیراهن‌های سفید و شلوارهای سیاه در خطی به صورت نامنظم ایستاده‌اند تا برای مهدکودک سرودی را اجرا کنند. پسر من سرود را کمی اشتباه می‌خواند و با ناراحتی شروع به جویدن ناخنش می‌کند. من در حالی که کلمات سرود را که او هفته‌ها در خانه بلند و با اعتمادبه‌نفس می‌خواند تکرار می‌کنم، تلاش می‌کنم که با او ارتباط چشمی برقرار کنم و با لبخندی به او دل‌گرمی بدهم. اما پسرم تصمیم می‌گیرد که از نگاه من دوری کند و به‌جای آن تمرکزش را بر روی پوسته کنار ناخنش معطوف می‌کند.
زمانی که معلم دبستان بودم، خیلی تلاش می‌کردم که به بچه های خجالتی کوچک کمک کنم که در اجرای روخوانی‌ها، نمایش‌ها و سرودها صاف و با اعتمادبه‌نفس بایستند، به تماشاگران نگاه کنند و با صدایی بلند و قدرتمند بخوانند. اما حالا که پسر هنرمند کوچک من با بی‌میلی روی صحنه ایستاده، لحظه‌ای درنگ می‌کنم و حیران می‌شوم که چگونه باید تشخیص دهم که آیا این همان اضطراب اجتماعی مربوط به سنین کودکی است یا فرزندم کودک خجالتی و کمرو است؟

خجالت یا درون‌گرایی؟
اغلب اوقات ما به فرزندان‌مان برچسب کودک خجالتی می‌زنیم، در حالی‌‌که کودکان ما در واقع به‌نحو کاملا قابل قبولی نسبت به افراد غریبه و موقعیت‌ها و مکان‌های ناشناخته رفتار می‌کنند و در بیشتر مواقع رفتار آن‌ها طبیعی است. از نظر روانشناس‌ها، بسیار مهم است که ما به‌عنوان والدین و یا معلم بتوانیم بین خجالتی بودن کودک که مسئله‌ای زودرگذر و طبیعی است، و تیپ شخصیتی واقعی فرزندمان که ممکن است تا بزرگسالی همراه او باشد، تفاوت بگذاریم.
کم رویی کودک و درون‌گرایی او به هم شبیه نیستند. یک کودک خجالتی اغلب در شرایط اجتماعی آرامش ندارد و آسیب‌پذیر است. اما بیشتر بچه های خجالتی بزرگ‌ترین مشکل‌شان این است که برای گرم گرفتن با بقیه فقط به زمان بیشتری نیاز دارند و وقتی که نسبت به محیط اطراف احساس راحتی پیدا می‌کنند، خیلی خوب و معمولی رفتار می‌کنند. این بچه‌ها معمولا فقط در شرایطی که برای‌شان تازگی داشته‌باشد و یا در معرض ارتباط با غریبه‌ها، گوشه‌گیر هستند.
اما از طرف دیگر درون‌گراها افرادی هستند که به‌شدت ترجیح می‌دهند برای تنهایی خودشان حد و مرز مشخص کنند، و از آرامش و تنهایی خود انرژی می‌گیرند.

چگونه با کودک خجالتی رفتار کنیم؟
به یاد داشته باشیم که وقتی برای توجیه برخی رفتارهای فرزندمان، مانند سلام و احوال‌پرسی نکردن با بزرگسالان، به آن‌ها برچسب کودک خجالتی و گوشه گیر می‌زنید، ممکن است بیشتر از این‌که به‌نفعش باشد به او آسیب بزند. وقتی فرزند خود را خجالتی خطاب می‌کنیم، این ریسک وجود دارد که آن‌ها این را به‌عنوان نوعی نقص یا کمبود در خود حس کنند.
حالا که ما خیلی زود تشخیص دادیم فرزندمان نشانه‌های کودکان درون‌گرا را دارد، این را هم باید بدانیم که بیان این موضوع به کودک و اینکه به او بگوییم یک آدم خجالتی است، هیچ کمکی به او نمی‌کند. واژه کودک خجالتی عنوان مناسبی برای یک کودک نیست. زیرا خجالتی بودن کودک مسئله‌ای است که به موقعیت وابسته است. بسیاری از کودکان، در کنار کودکان دیگر یا بزرگسالانی که می‌دانند چگونه با کودکان خوب ارتباط برقرار کنند، احساس راحتی می‌کنند و اعتمادبه‌نفس دارند. گاهی اوقات بزرگسالان تنها به این دلیل که کودک به همان روشی که از نظر اجتماعی از او انتظار می‌رود رفتار نمی‌کند، او را کودک خجالتی خطاب می‌کنند.
ما می‌توانیم برای حمایت از کودکان خجالتی یا کودکانی که طبیعتا درون‌گرا هستند، فرصت‌هایی سالم و امن ایجاد کنیم که در آن کودکان به تمرین مهارت‌های اجتماعی بپردازند. همچنین می‌توانیم از دوستان فرزندمان دعوت کنیم که برای بازی به خانه ما بیایند. اما در هر قرار بهتر است که فقط یک کودک دیگر وجود داشته باشد؛ زیرا در گروه‌های بازی بچه‌ها، مخصوصا گروه‌های سه‌نفره، احتمال زیادی وجود دارد که کودکی که کم‌حرف‌تر است کنار گذاشته شود. این روش هم که به‌صورت دقیق انتخاب کنیم که چه کسانی با فرزند ما در ارتباط باشند، می‌تواند موثر باشد.
یک کودک مهربان و اجتماعی را برای بازی با فرزندتان دعوت کنید؛ کسی که سخت‌گیر نباشد. و اگر فرزندتان در کنار شما احساس امنیت می‌کند، نزدیک او بنشینید؛ اما نه بیش از حد نزدیک، به حدی فاصله داشته‌باشید که بتواند به‌راحتی با کودک دیگر ارتباط برقرار کند. ما باید از بچه خجالتی خود حمایت کنیم؛ بدون آن‌که او را وابسته به خود بار بیاوریم.

کودک خجالتی و گوشه گیر
اضطراب، برخلاف خجالت، نوعی بیماری به‌حساب می‌آید و اغلب با نشانه‌های جسمی همراه است؛ ابتلا به بیماری اضطراب بسیاری از مواقع باعث ایجاد احساس ناراحتی و استرس در فرد می‌شود.
موسسه اضطراب اجتماعی، تنها مرکز درمانی در جهان است که بر درمان اضطراب اجتماعی تمرکز دارد. این موسسه در گزارشات خود اشاره می‌کند که خجالت تنها یک ویژگی شخصیتی است، در حالی که اضطراب با مقدار زیادی احساسات منفی و ناراحت‌کننده همراه است. افرادی که به اضطراب اجتماعی مبتلا هستند، احساساتی مانند ترس، اضطراب، استرس، خجالت‌زدگی و تحقیر را به‌صورت روزمره تجربه می‌کنند. میزان تجربه این احساسات به اندازه‌ای زیاد است که می‌تواند نوعی درد عاطفی عظیم ایجاد کند، و موجب شود افراد ترجیح بدهند در موقعیت‌های مختلف اجتماعی حضور نداشته باشند تا این که با آن موقعیت‌ها روبه‌رو شده و ترس و اضطراب مربوط به آن را تجربه کنند.
بنابراین بهتر است در جستجوی نشانه‌های مشخص‌تر و همچنین علائم مختلف جسمی و عاطفی اضطراب در کودک خود باشیم. می‌توانیم از روش‌های مختلفی برای تشخیص اضطراب کودک استفاده کنیم. مثلا بهتر است به شکایت‌های کودک از دردهای جسمانی مانند سردرد یا درد در شکم، به‌خصوص در زمان‌هایی که ممکن است کودک احساس ترس یا نگرانی کند، توجه کنیم. بسیاری از کودکان جمعه‌شب‌ها بیمار می‌شوند؛ زیرا برای رفتن به مدرسه در صبح شنبه اضطراب دارند و احساس دردناکی از عذاب وجدان و هراس را تجربه می‌کنند.
ممکن است ما بدانیم که یکی از فرزندان‌مان کودکی خجالتی است و همواره نگران او در زندگی اجتماعی‌اش باشیم. نگرانی ما می‌تواند ناشی از نشانه‌های مختلفی داشته باشد، مثلا کودک خجالتی ما در بازی کردن با دوستانش رفتارهایی داشته باشد که آن‌ها گیج شوند و کودک نتواند منظور خود را با کودکان دیگر درمیان بگذارد، یا این‌که آن‌قدر کمرو باشد که حتی نتواند به دیگران سلام بدهد، مگر به نزدیک‌ترین دوستانش.
اگر بتوانیم اضطراب کودک را به‌موقع تشخیص دهیم، به‌راحتی و با کمک روش‌های ساده‌ای می‌توانیم آن را مدیریت کنیم. مثلا فرزندمان را در کلاس‌های ورزشی ثبت‌نام کنیم که این‌کار باعث می‌شود که کودک در زمان‌های قابل پیش‌بینی و منظمی بتواند با دیگران ارتباط برقرار کند.
هم‌چنین به‌جای این‌که فقط فرزندمان را تا محل جشن تولد دوستانش برسانیم می‌توانیم در تمام مدت جشن همراه او باشیم. این‌کار کمک می‌کند تا فرزندمان حمایت عاطفی بیشتری دریافت کند و در عین حال برای ورود بیشتر به اجتماع تشویق شود. اگر به‌نظر می‌رسد سطح اضطراب کودک ما به‌حدی رسیده که بر توانایی او برای لذت بردن از زندگی اثر می‌گذارد، بهتر است حتما با پزشک و یا مشاور مهد یا مدرسه مشورت کنیم. اما در عین حال، کارهای کوچکی نیز هستند که می‌توانیم خودمان انجام دهیم.
حتی اگر نگرانی‌های فرزند ما به‌نظر بی‌دلیل می‌آیند، سعی کنیم آن‌ها را بپذیریم و درک کنیم؛ سپس تلاش کنیم اطلاعات اشتباه را به آرامی در ذهن کودک خود اصلاح کنیم. تلاش کنیم همیشه کودک خود را به‌موقع و یا حتی کمی زودتر به محل رویدادهای مختلف مثل جشن تولد دوستانش و یا مدرسه برسانیم. زیرا دیر رسیدن می‌تواند سطح اضطراب فرزندمان را افزایش دهد.
یک روش مناسب برای کم کردن اضطراب کودک این است که تکنیک‌های مختلف مقابله با اضطراب کودک را به شکل نمایش بازی کردن تمرین کنیم؛ یعنی موقعیتی را که در پیش داریم و احتمال می‌دهیم کودک دچار اضطراب شود قبل از پیش‌آمدن موقعیت شبیه‌سازی کنیم و تکنیکی را که آموخته‌ایم در فضای بازی و امنی که با کودک ایحاد می‌کنیم تمرین کنیم. این کار به ما کمک می‌کند تا بتوانیم از طریق چنین مدل‌سازی‌هایی بفهمیم که در شرایط واقعی بهتر است چه واکنشی را نشان بدهیم.

کودک خجالتی؛ موقعیتی حساس برای خانواده
با کمک راهنمایی‌ها و توضیحات این مطلب، و همچنین کمک پزشک در صورت نیاز، تلاش کنیم هرچه زودتر تشخیص دهیم که آیا فرزند ما یک کودک خجالتی و مضطرب است یا نه؛ چنین مسئله‌ای بهتر است هرچه زودتر تشخیص داده‌شود تا بتوانیم از پیامدهای ناگوار آن جلوگیری کنیم. به رفتارها و خواسته‌های فرزندمان توجه کنیم و او را بشناسیم. و به‌عنوان توصیه آخر، از کمک گرفتن از افراد متخصص نترسیم؛ ما بهترین پدرومادر برای فرزند خود هستیم، اما گاهی بهترین‌ها نیز به کمک نیاز دارند.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما