مارس 8
بازدید : 769
نظرات : بدون دیدگاه
فرزندی که تکیه گاه والد است!

وقتی والدینم چند سال قبل از هم جدا شدند، برادر کوچکم تنها فرزندی بود که هنوز در خانه بود. به عنوان تنها فرزند خانه، مادرم به شدت به او تکیه می کند و مانند بسیاری از والدین تنها، او را به جای همسرش تصور کرد. مادرم طاقت لحظه ای دوری از او را نداشت. رفتار […]

وقتی والدینم چند سال قبل از هم جدا شدند، برادر کوچکم تنها فرزندی بود که هنوز در خانه بود. به عنوان تنها فرزند خانه، مادرم به شدت به او تکیه می کند و مانند بسیاری از والدین تنها، او را به جای همسرش تصور کرد. مادرم طاقت لحظه ای دوری از او را نداشت. رفتار همسرگونه با فرزند آسیب های زیادی به آینده و روان فرزند وارد می کند.

برادرم سه دهه بعدی عمرش را صرف انتظارات و نیازهای مادرمان کرد. حتی پس از ازدواجش، ترجیح داد باز هم با او زندگی کند تا در زمان نیاز نزدیکش باشد. نیازهای خانه مادرم، اعم از خرید، رفت و آمد، نوبت های پزشکی، پر کردن تنهایی و هر چیز دیگری که فکر کنید با برادرم بود. اما این باعث دوری اش از همسر و بچه هایش شده بود که به او نیاز داشتند. مادرم تمام انرژی، علاقه و زمان برادرم را می گرفت و چیزی برای همسر و فرزندانش باقی نمی گذاشت.رفتار همسرگونه با فرزند پس از مرگ یا طلاق همسر غیر طبیعی نیست. اغلب اوقات رخ می دهد.

از دیدگاه دینامیک خانواده این مسئله کاملا محتمل است. وقتی یکی از اعضای خانواده از سیستم خارج می شود، دیگری وارد می شود و نقش او را تقبل می کند. این روشی طبیعی برای حفظ حس تعادل در خانواده است.

والدینی که رفتار همسرگونه با فرزند خود دارند بر این باورند که این شیوه رفتاری خوب است زیرا همه از آن نفع می برند. نیازهای آنها برطرف می شود. و فرزند نیز به دلیل آنکه حس می کند به درد والدش می خورد و دوست داشته می شود، منفعت می برد. آنچه والدین از آن غافل هستند این است که والدسازی یا همسرسازی فرزندشان تاثیری منفی بر روان و شخصیت او دارد.

نشانه های رفتار همسرگونه با فرزند چیست؟
درددل کردن در مورد موضوعات بزرگسالان و مشکلات زناشویی و دادن نقش مشاور خانواده به فرزند
داشتن درخواست های متعدد از فرزندی که خود ازدواج کرده است، حتی در حد خرید نان و میوه
ابراز عشق شدید به فرزند و حسادت به حضور دیگر بزرگسالان در زندگی او (شامل همسر و فرزندانش)
تلاش برای نگه داشتن او در نزدیکی خود و مقاومت در برابر جدایی
ابراز ناتوانی در رفع نیازها بدون وجود فرزند و تشکر و تحسین به خاطر حضور او
فرزند باید نیازهای والد را برطرف کند شامل نیاز به همراه، دوست صمیمی، محرم اسرار، همسر، مشاور و غیره
رفتار همسرگونه با فرزند بار زیادی روی دوش او قرار می دهد. در بیشتر موارد، درددل ها و مشکلاتی که با فرزند در میان گذاشته می شود به او حس بیچارگی و ناامیدی می دهد. احساس مداوم دست و پا بسته بودن و بیهودگی به دلیل ناتوانی در حل مشکلات والدین، باعث کاهش عزت نفس فرزند می شود.

اما این تنها والدین نیستند که رفتار همسرگونه با فرزند خود دارند، در موارد زیادی این رابطه دو طرفه است. فقدان حضور والد دیگر و عدم وجود حمایت روانی از سوی او، باعث می شود که فرزند خود به صورت داوطلبانه این خلاء را پر کند. در بسیاری از داستان هایی که در مورد وابستگی بیش از حد والد به فرزند شنیده می شود، فرزندی وجود دارد که خود خواسته است مرد خانه باشد یا از پدرش مراقبت کند.

رفتار همسرگونه با فرزند چه بلایی سر روابط او در بزرگسالی می آورد؟
این سطح از روابط ناسالم بین والد-فرزند باعث وابستگی ناسالم بین آنها می شود. فرزندی که یاد گرفته نیازهای والدش را در اولویت قرار دهد، ناخودآگاه، این خصیصه را در روابط بزرگسالی اش ادامه می دهد.

فرزند دائما بین فرد ماهر و به درد بخور (کسی که می تواند نیازهای والدش را رفع کند) و بیچارگی و ناامیدی (در زمان ناتوانی در رفع نیاز والد) در نوسان است. این حالت باعث شکل گیری بحران هویت در او می شود.

فرزندی که همیشه در حال همراهی والد خود بوده و تمام مدت در خدمت رفع نیازهای اوست، ممکن است زمانی برای یادگیری مهارت های اجتماعی لازم پیدا نکند و فرصتی برای آشنایی و تعامل با همسالان خود نداشته باشد. این باعث انزوای اجتماعی فرد می شود.

دختری که نقش همسر را برای پدرش بازی کرده در آینده یاد می گیرد که نیازهای خود را سرکوب کند و با همسرش از آنها حرف نزند. این به خودی خود باعث شکل گیری خشم منفی در فرد و به بن بست رسیدن ازدواج می شود.

به علاوه، نباید احساس همسران این افراد را نیز نادیده گرفت. نیازهای تمام نشدنی مادر/پدر همسر باعث می شود که زوج وقت چندانی برای یکدیگر نداشته باشند و در زمان نیاز تنها بمانند. چنین مسئله ای باعث شکل گیری اختلافات عظیم در زندگی مشترک می شود. صحبت های زیادی از سوی عروس ها نسبت به رفتار مادرشوهر شنیده می شود که از وابستگی شدید او به پسرش شکایت دارند و آن را شکستن حد و مرز حریم شخصی خود می دانند.

رفتار همسرگونه با فرزند می تواند باعث شکل گیری خشم منفعل، احساس گناه، رو آوردن به مواد مخدر و الکل، بروز مشکلات هیجانی و عاطفی و صمیمیت جنسی در شخص شود.

به عنوان والد وظیفه دارید که فرزندی سالم و شاد پرورش دهید. او نباید منبع رفع تمام نیازهای روحی شما باشد. اگر الگوهای رفتاری فوق را در خود مشاهده می کنید، توصیه می کنیم برای تغییر آنها همین امروز جهت دریافت مشاوره اقدام کنید. مشاوره به شما کمک می کند که رابطه سالم تری با فرزندتان داشته باشید.

چنانچه یکی از والدین شما دچار این رفتار است و وابستگی بیش از حد او باعث مختل شدن زندگی شخصی شما شده است، مراجعه به روانشناسی که در زمینه سوءاستفاده از کودکان، وابستگی متقابل بین والد-فرزند و روابط والد-فرزندی مهارت دارد می تواند به شما کمک کند که از الگوهای رفتاری اشتباه دست بکشید.

نویسنده این مطلب :

خانم خوش بیانی

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما