والدین در عزت نفس فرزندان مؤثرند…

عزت نفس در نحوه ارتباط بچه ها با دیگران مؤثر است. بچه هایی که در مورد خود احساس خوبی دارند، تمایل دارند که رابطه ای مثبت با دیگر افراد داشته باشند. عزت نفس در خلاقیت مؤثر است. بچه های با عزت نفس پایین کمتر از بچه هایی که دارای عزت نفس مناسب هستند برای انجام […]

عزت نفس در نحوه ارتباط بچه ها با دیگران مؤثر است. بچه هایی که در مورد خود احساس خوبی دارند، تمایل دارند که رابطه ای مثبت با دیگر افراد داشته باشند. عزت نفس در خلاقیت مؤثر است. بچه های با عزت نفس پایین کمتر از بچه هایی که دارای عزت نفس مناسب هستند برای انجام کارهای خلّاقانه ریسک می کنند. والدین در عزت نفس کودکان خود مؤثرند. بچه های دارای عزت نفس بالا به داشتن والدین گرایش دارند که به بچه های خود محبت می کنند و احساس مقبولیت به آنان می دهند، در حالی که بچه های با عزت نفس پایین به داشتن والدین نقّاد و دقیق تمایل دارند.

 

بچه های دارای عزت نفس پایین نسبت به بچه هایی که عزت نفس بالایی دارند، گرایش خیلی بیشتری به کشمکش و ستیز با والدین نشان می دهند.

 

عزت نفس، اطمینان به خود و ارزش قائل شدن برای خود را به همراه می آورد. مردم منطبق با خود انگاره خود و توقعات خودشان و دیگران رفتار می کنند. تصور شخص از خودش، تعیین کننده سرنوشت او خواهد بود. انتقاد کردن از کودک نه فقط از انگیزه حرکت می کاهد، بلکه همچنین تأثیری منفی بر عزت نفس دارد که بر سطح توقع از خود تأثیر می گذارد.

انتقاد مثبت، توجه و حمایت از کودک در ایجاد خودانگاره، دستیابی به یک حس مطلوب انتظار از خود و انگیخته باقی ماندن کمک می کند. هنگام تمجید از فرزندتان با استفاده از تعاریف متنوع می توانید بر او تأثیر گذاشته و اعتبار بیشتری به او ببخشید. نه فقط این تعاریف، خودانگاره فرزندتان را بهتر می کند، بلکه با استفاده بیشتر از آن ها به نحو مثبت تری شاهد رشد کیفیات و عملکردهای خوب در او خواهید بود.

 

والدين برای كمک به فرزندان خود بايد:

1- برای فرزندان خود وقت كافی در نظر بگيرند و دقيقاً توضيح دهند كه چرا رفتاری پذيرفتنی است در حالی كه رفتاری ديگر چنين نيست و هنگام سرزنش فرزند خود آن رفتار خاص را مورد خطاب قرار دهند نه شخصيت كودک را.

 

2- بعضی مواقع عدم وجود مهارتی خاص موجب اضطراب می شود؛ مثلاً كودكانی كه نمی توانند وارد جمع كودكان ديگر شوند به كمک والدين خود نياز دارند كه اين مهارت را به وی بياموزند و بدين ترتيب وحشت از اين كه اساساً ايرادی در وجودش دارد را از وی دور سازند.

 

3- وقتی كودكی هنگام آموختن درس خود دچار تشويش و نگرانی مي شود به او كمک كنيد تا مشكل خود را تشخيص دهد و برطرف سازد.

 

4- وقتی اشتباهی صورت می گيرد تا جايی كه امكان دارد برای اصلاح آن وقت كافی بگذاريد زيرا عجله كودک را نگران می كند.

 

5- سعی كنيد از راه های گوناگون به كودک خود آموزش دهيد. مثلاً يك كودک ممكن است آموزش ها را تنها به صورت شفاهی درک نكند بنابراين كاری را كه بايد او انجام دهد هر قدر هم كه ساده باشد كاملاً شرح داده و به طور عملی انجام دهيد. (مثلاً پيام تلفنی گذاشتن را به طور عملی به او بياموزيد)؛ برخی از كودكان هنگام ديدن بهتر درک می كنند تا شنيدن. كودک وقتی كاملاً متوجه شد كه چه توقعی از او دارند احساس آرامش و راحتی بيشتری می كند. برخی از كودكان نيز معيارهای بالايی براي خود در نظر می گيرند كه سبب تشويش و نگرانی می شود و وقتی نمی توانند به آرزوهای غيرواقعی شان دست يابند « احساس شكست» مي كنند و ذهنشان آشفته می شود؛ در اين مواقع كمتر می درخشند.

 

6- والدين برای اين كه كودكشان را از نگرانی برهانند بايد او را دائم تشويق يا تحسين كنند البته تشويق، اغراق آميز و ناپخته نباشد. كودكان معمولاً از كارهای خود خيلی انتقاد می كنند و از آنچه كه انجام می دهند زياد راضی نيستند.

 

7- برخی از كودكان هر نوع تعريف و تمجيد را يک جور مزاحمت تلقی می كنند. واكنش فرزندتان نسبت به تعريف و تمجيد را مشاهده كنيد و وقتی متوجه شديد كه كودكتان حتی هنگام تعريفی مثبت آشفته خاطر و مضطرب می شود تا جايی كه امكان دارد او را به حال خود بگذاريد و كاری به كارش نداشته باشيد.

 

8- والدين كودكی كه نمی تواند خشم خود را كنترل كند بايد او را تشويق كنند تا روی يک كار، نه چند كار همزمان وقت بگذارد و از بار اضافی و اضطراب ناشی از خستگی و گرسنگی بپرهيزد زيرا ممكن است اميدش را در راه رسيدن به اهدافش از دست بدهد.

 

9- والدين بايد از كودک بپرسند كه چه اهدافی دارد.

 

10- وقتي هدف كودک مشخص شد بايد به او كمک كنند كه تشخيص دهد آيا هدفش با واقعيت همخوانی دارد يا خير و اگر چنين بود برای رسيدن به آن، او را تشويق كنند.

 

11- والدين كودک نگران بايد به او كف نفس بياموزند. برای پدر يا مادر اين كه كودكش می گويد: «من خيلی احمق هستم.» يا «هيچ كاری از دستم برنمی آيد؟» سخت است. ولی وقتی كودک نسبت به خود چنين احساسی دارد، فرياد كشيدن بر سر او هيچ دردی را درمان نمی كند. وقتی به او دستور می دهيم كه اين گونه صحبت نكند تنها نگرانی اش را افزايش داده ايم.

مجبوريم احساسات منفی كودكان را بپذيريم تا بتوانيم آن ها را تغيير دهيم. به جای اين كه با زورگويی او را از داشتن احساسات منفی منع كنيد برايش محيطی فراهم كنيد تا بتواند اين احساسات را ابراز كند ولی با روشی درست به او نشان دهيد كه اين احساسات واقعيت ندارند.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما