معلم نمونه!؟

نخستین صفت یک معلم شایسته، مسلط بودن به رشته‌ای است که درس می‌دهد و دانش و آگاهی او رابطهء مستقیم با موفقیت او دارد. اگر معلمی این شاخصه را نداشته باشد، امکان بروز چند مشکل وجود دارد:   الف) برای پوشاندن ضعف خود، اصول را مراعات نمی‌کند و به پرخاشگری، دیکتاتوری و ایجاد جو رعب […]

نخستین صفت یک معلم شایسته، مسلط بودن به رشته‌ای است که درس می‌دهد و دانش و آگاهی او رابطهء مستقیم با موفقیت او دارد. اگر معلمی این شاخصه را نداشته باشد، امکان بروز چند مشکل وجود دارد:

 

الف) برای پوشاندن ضعف خود، اصول را مراعات نمی‌کند و به پرخاشگری، دیکتاتوری و ایجاد جو رعب و ترس می‌پردازد; تا شاگردان را از سوال کردن، چون و چرا کردن و ابراز توانایی‌هایشان منع کند. در این صورت شاگردان در درازمدت انسان‌هایی خنثی می‌شوند که نه نظر می‌دهند، نه سوال می‌کنند و نه در کارهای گروهی مشارکت.

 

ب) اشتباه درس می‌دهد و معلومات وارونه و به دور از حقیقت را به شاگردان انتقال می‌دهد; که در هر دو صورت لطمهء بزرگی به روند آموزش و پرورش می‌زند.روش‌مند بودن دیگر نیاز معلم است. گرچه یک سلسله روش‌های پذیرفته شده در تعلیم و تربیت وجود دارد، اما روش‌ها متناسب با تحولات باید تغییر کنند و در عین حال، هر معلم موفق روش‌های مخصوص خود را هم دارد.

 

زیرا او در نتیجۀ مواجهه با مسائل آموزشی و تربیتی، تجربه کسب کرده است و می‌تواند زمینهء رقابت سالم، جست‌وجو و کنجکاوی و حس تقدم در فعالیت‌های صنفی را برای فردفرد اعضای صنف خلق کند. معلمی موفق است که وقتی سوالی را در صنف مطرح می‌کند بیش‌تر از نصف شاگردان، دست بالا کنند و در حل یا پاسخ سوال یکی بر دیگری سبقت‌گیرد نه این‌که کسی حاضر نشود سوال را جواب بگوید.

 

معلمان انسان ها را در جهت راستی و نیکی راهنمایی می کنند و نه به سمت زشتی و پلیدی ، البته روشن شدن منظور از خوبی و بدی خودش جای بحث دارد .نکته قابل توجه آن است که بدون داشتن قصد و هنجارهای مثبت ، آموزشو پرورش محو می شود. به عبارتی دیگر آموزش و پرورش دارای مفاهیم اصولی بوده و مبتنی بر قاعده و هنجار است.

 

آموزش و پرورش در نظر دارد که نتایج یادگیری را برآورد کند بدین صورت که از هر آموزشی که به دانش آموزان و سایر افراد داده می شود انتظار می رود که در پایان نتیجه یا نتایجی عاید آنها گردد. تغییراتی که پس از هر آموزش در شناخت عواطف و مهارت های حرکتی دانش آموز ایجاد می شود.

 

معلمان پس از آموزش یک مطلب یا انجام فعالیت های تربیتی انتظار دارند که دانش آموزان در پایان درس، در رابطه با حیطه ی شناختی مطالبی بدانند، بفهمند، به کار ببرند، تجربه کنند، ترکیب با ارزشیابی نمایند .

 

در رابطه با حیطه عاطفی نسبت به مسائل، پدیده ها و رویدادها توجه داشته باشند، واکنش نشان دهند، ارزش گزاری کنند، سازمان بندی نمایند، در ارتباط با حیطه روانی، حرکت مهارتی در سطوح تقلید، دقت هاهنگی حرکات و عادی شدن کسب کنند.

 

آموزش و پرورش از معلمان خود انتظار دارد که برای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان برنامه و هدف داشته باشند هدف ها به معلم کمک می کند تا نحوه بظهور رفتارهایی را که از شاگردان انتظار دارد، با دقت بیشتری مشخص کند و برای رسیدن به آن ها روش های تدریس و وسایل و مواد آموزشی مناسب انتخاب نماید.

 

تعیین هدف، به طور واضح به معلم امکان می دهد تا به آسانی از نتایج کار خود و دانش آموزان، ارزشیابی به عمل آورد و آزمون های مناسبی در رابطه با اهداف تهیه کند. دانش آموزان در پرتو هدف ها می توانند به کمیت و کیفیت پیشرفت خود پی ببرند و فعالیت های یادگری خود را منطبق سازند زیرا آن ها بطور دقیق می دانند که در پایان درس، چه چیزهایی را باید آموخته باشند و چگونه خود را برای امتحان آماده کنند.

 

در اجرا و ادارۀ آموزش معلم باید نکاتی چون تبیین استانداردهای اختصاصی، پیوند دانش پیشین دانش‌آموز با یادگیری، استفاده از راهبردهای چندگانه یادگیری، راهنمایی دانش‌آموزان در بیان کردن و توضیح دادن نسبت به عملکرد، آسان کردن مهارت‌های بین فردی، استفاده از چشم‌انداز مختلف در تطبیق دانش با تجارب یادگیری دانش‌آموز و استفادهء بهینه از زمان را در نظر بگیرد.

نویسنده این مطلب :

فرزند پرتال

به اشتراک بگذارید :

دیدگاه شما