نیازهای مادی نقش زیادی در شکلگیری سرقت در کودکان ایفا نمیکنند ولی به هر حال اگر نیازهای اولیه کودک توسط والدین تامین نشود، احتمال انجام سرقت در کودک افزایش مییابد. رفع نیازهای اساسی کودک (به همراه کمکردن توقعات) و پرداخت پول توجیبی در پیشگیری از بروز چنین رفتاری موثر است. وقتی سرقت با لجبازی […]
نیازهای مادی نقش زیادی در شکلگیری سرقت در کودکان ایفا نمیکنند ولی به هر حال اگر نیازهای اولیه کودک توسط والدین تامین نشود، احتمال انجام سرقت در کودک افزایش مییابد. رفع نیازهای اساسی کودک (به همراه کمکردن توقعات) و پرداخت پول توجیبی در پیشگیری از بروز چنین رفتاری موثر است.
وقتی سرقت با لجبازی و دروغگویی همراه باشد، واكنش نسبت به ناسازگاری كودک با محیط خانواده و انتقامجویی از والدین محسوب میشود. گرسنگی عاطفی به گرسنگی فیزیولوژیک دامن میزند. با دزدی و خوردن خوراكی متنوع یا پوشیدن و استفاده از وسایل مختلف این گرسنگی عاطفی را پوشش میدهد.
بعضی وقت ها کودک، دزدی را از پدر و مادر خود تقلید می کند. به عنوان نمونه پدری که وسایل اداره را برای مصارف شخصی به منزل می آورد، دزدی را به فرزندش می آموزد .
گاهی اوقات بچهها چیزی را میدزدند که آرزو دارند داشته باشند. در مورد دزدی نوجوانان باید عواقب جدیتر دزدی را به آنها نشان داد. مثلا اگر نوجوان از یک فروشگاه چیزی بلند کرده او را به فروشگاه برگردانید و با مدیر فروشگاه رو به رو کنید تا این اتفاق را توضیح بدهد و عذرخواهی کند. یک نوجوان از اینکه مجبور باشد شیء دزدی را برگرداند، شرمنده میشود و همین شرمندگی و خجالت باعث میشود او برای همیشه یاد بگیرد چرا دزدی کار غلطی است. البته توجه داشته باشید که ادامه سرکوفت و تنبیه، به خصوص تنبیه بدنی، کار اشتباهی است و ممکن است نوجوان را عصبانی كند و منجر به ادامه دزدی یا حتی انجام کارهای بدتری شود.
ریختن قبح و زشتی سرقت در جامعه با بیان این جملات که «همه این کار را میکنند» یا «برداشتن وسایل کمارزش که جرم نیست» و… سرقت را در نظر کودک یا نوجوان امر عادی جلوه میدهد و آن ها بدون اطلاع از احکام شرعی و قانونی دست به سرقت میزنند. بیان احکان دینی و قوانین موجود توسط رسانهها برای اطلاعرسانی و آگاهی، نقش موثری در پیشگیری از این نوع سرقت دارد.
بهترین وقت یادگیری مفهوم مالکیت، زمانی است که کودکان هنوز کوچک هستند. پدر و مادر میتوانند با توضیح این مطلب که هر کسی وسایلی دارد که متعلق به خود اوست و نباید بدون اجازه آن را برداشت، سعی کنند معنی مالکیت فردی را به کودک بیاموزند.
برای مثال، والدین میتوانند از کودک بپرسند: «اگر کودک دیگری اسباب بازی مورد علاقهٔ او را بدون اجازهاش بردارد، چه احساسی پیدا میکند»، او هم همان احساس را خواهد داشت. مثالها و نمونههای دیگری هستند که پدر و مادر میتوانند با استفاده از آنها مفهوم مالکیت را به کودک بیاموزند. قرض گرفتن از کتابخانه و پس دادن مجدد آن، برداشتن شکلات و بستنی از یخچال فروشگاه و پرداختن پول آن به صندوق و …
در صورتیکه پدر، مادر و یا مربی متوجه رفتار ناشایست کودک میشوند، مهمتر از هر چیز آن است که رفتارهای هیجانی، تند و اغراقآمیزی از خود نشان ندهند. آن ها باید به خاطر داشته باشند که همهٔ کودکان گاهی وسایلی را بر میدارند که مال خودشان نیست. پدر و مادرهائی که در اینگونه شرایط بینهایت ناراحت و دلخور میشوند، ممکن است دچار افسردگی احساس گناه و شرمساری شوند و این حالت آن ها بر عزتنفس کودک تأثیری منفی میگذارد. آن ها باید بکوشند آرامش خود را حفظ کنند و روشی منطقی و سنجیده برای رویارو شدن با این رفتار کودک برگزینند.
«قرض گرفتن» با برداشتن بدون اجازهٔ وسایل دیگران «دزدیدن» آن خیلی فرق دارد. سعی کنید تفاوت این رفتارها را برای کودک روشن سازید. والدین باید اطمینان حاصل کنند که فرزندشان مقدار معینی پول برای خرج کردنهای شخصیاش در اختیار دارد. اگر کودکان آن قدر پول داشته باشند که بتوانند نیازهای کوچک روزانهشان را برطرف کنند، هیچگاه دست به ربودن اشیاء دیگران نمیزنند.
علت دزدی فرزندتان هرچه که باشد، افرادی هستند که میتوانند برای حل این مشکل به شما کمک کنند؛ مثلا مشاور مدرسه (به خصوص اگر کودکتان در مدرسه دزدی میکند)، روانشناس کودکان.